کلمه جو
صفحه اصلی

violet


معنی : بنفشه، بنفش، بنفش رنگ
معانی دیگر : (گیاه شناسی) بنفشه (جنس viola از تیره ی violacea)، انواع گل های بنفشه مانند مثل بنفشه ی افریقایی و بنفشه های فرنگی یا pansy، اسم خاص مونث (مخفف: vi)

انگلیسی به فارسی

(گیاه‌شناسی) بنفشه، (رنگ) بنفش


بنفش، بنفشه، بنفش رنگ


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: any of various stemless or leafy stemmed herbs bearing white, blue, yellow, or purple flowers.

(2) تعریف: the flower of any similar plant.

(3) تعریف: a bluish purple color; last color on the spectrum.

• having a purple color; resembling a violet
purple color; any of a number of herbaceous plants that usually have irregular purple flowers (but occasionally have white, blue, or yellow flowers)
a violet is a small purple or white flower that blooms in the spring.
something that is violet in colour is bluish-purple.

دیکشنری تخصصی

[نساجی] بنفش

مترادف و متضاد

بنفشه (اسم)
violet

بنفش (صفت)
violaceous, violet

بنفش رنگ (صفت)
violet

جملات نمونه

1. Violet appended a note at the end of the letter.
[ترجمه ترگمان]ویولت در انتهای نامه یادداشتی نوشت
[ترجمه گوگل]بنفش یک یادداشت در انتهای نامه اضافه کرد

2. The light was beginning to drain from a violet sky.
[ترجمه ترگمان]نور از آسمان بنفش بیرون می امد
[ترجمه گوگل]نور شروع به تخلیه از یک آسمان بنفش کرد

3. In late July 19 he and Violet spent a few days with friends near Berwick-upon-Tweed.
[ترجمه ترگمان]در اواخر روز ۱۹ ژوئیه، وی و ویولت چند روز را با دوستانش در نزدیکی شهر برویک - upon گذراندند
[ترجمه گوگل]در اواخر ژوئیه 19 او و ویوات چند روز با دوستان نزدیک Berwick-upon-Tweed گذشتند

4. Red and violet are at opposite ends of the spectrum.
[ترجمه ترگمان]قرمز و بنفش در دو انتهای این طیف قرار دارند
[ترجمه گوگل]قرمز و بنفش در انتهای انتهای طیف قرار دارند

5. She's no shrinking violet always ready to speak up for herself.
[ترجمه ترگمان]همیشه خودش را برای حرف زدن برای خودش آماده نمی کند
[ترجمه گوگل]او هیچ بنفش کوچکتری را که همیشه برای خودش حرف می زند آماده می کند

6. Mother swabbed me with gentian violet on my knee.
[ترجمه ترگمان]مادر با gentian violet روی زانوی من خشک کرد
[ترجمه گوگل]مادر با زاویه ی من با بنفشه ی ژناته روبرو شد

7. She was pale and willowy, with violet eyes.
[ترجمه ترگمان]او رنگ پریده و willowy و با چشمان بنفش می درخشید
[ترجمه گوگل]او زرد و خال دار بود، با چشمهای بنفش

8. For some reason every species is blue - violet: lupine, blue - eyed grass, thistle, gentian.
[ترجمه ترگمان]به دلایلی هر گونه آبی - بنفش: lupine، علف آبی چشم، کنگر وحشی، gentian
[ترجمه گوگل]به هر دلیلی هر گونه آبی - لوپین بنفش، چمن آبی - چشم، خار، جنس است

9. Jessica settled into the plush violet velveteen of the seat to enter into the world of Betty Hutton and Eddie Bracken.
[ترجمه ترگمان]جسیکا در مخمل بنفش روی صندلی می نشست تا به جهان بتی هاتن و ادی برکن وارد شود
[ترجمه گوگل]جسیکا به دامن بنفش پشمالو صندلی وارد شد تا وارد دنیای بتی هاتون و ادی برکین شود

10. Violet saw her mistake about the same time as the card.
[ترجمه ترگمان]ویولت این اشتباه را در همان زمان به عنوان کارت مشاهده کرد
[ترجمه گوگل]بنفش اشتباه خود را در مورد همان زمان به عنوان کارت دیده می شود

11. She was holding a dripping Violet, who had very likely stayed out all night.
[ترجمه ترگمان]او دست وی ولت را گرفته بود که به احتمال زیاد تمام شب را بیرون مانده بود
[ترجمه گوگل]او یک بنفش قطره ای داشت که احتمالا در تمام شب باقی ماند

12. The colours of the spectrum - red, orange, yellow, green, blue, indigo and violet - can be seen in a rainbow.
[ترجمه ترگمان]رنگ های طیف قرمز، نارنجی، زرد، سبز، نیلی و بنفش را می توانید در رنگین کمان مشاهده کنید
[ترجمه گوگل]رنگ طیف - قرمز، نارنجی، زرد، سبز، آبی، نارنجی و بنفش - در رنگین کمان دیده می شود

13. She loves appearing on television and is no shrinking violet when it comes to expressing her views.
[ترجمه ترگمان]او عاشق ظاهر شدن در تلویزیون است و وقتی به بیان دیدگاه های خود می رسد، کم تر بنفش می شود
[ترجمه گوگل]او عاشق ظاهر شدن در تلویزیون می شود و در هنگام بیان دیدگاه هایش بنفش کوچکتری از خود نشان نمی دهد

14. I can't imagine why a dynamic young woman like her is marrying a shrinking violet like him.
[ترجمه ترگمان]من نمی تونم تصور کنم که چرا یه زن جوان dynamic مثل اون داره با a مثل اون ازدواج می کنه
[ترجمه گوگل]من نمی توانم تصور کنم که چرا یک زن جوان پویا مانند او ازدواج یک بنفش کوچک مانند او را دارد

پیشنهاد کاربران

ویولت اسم یک دختر هست . ودر بعضی جاها به معانی ( تجاوز و خشونت ) هستش.

بنفش روشن

این اسم عالی هست و اسم دختره البته با اسم ویولتا اشتباه گرفته میشود که هر دو دو اسم جداگانه هستند در فیلم ویولت اورگاردن هم دیده میشه
فیلم بسیار قشنگیه

کلمات مشابه violet :
violet ( بنفش )
violent ( شدید )
violate ( نقض کردن، تجاوز کردن )
violence ( خشونت )
برقرار باشید دوستان ⚘🌷.

violet به معنای رنگ بنفش می باشد ، رنگ بنفش در فیزیک به محدوده انتهایی طیف رنگ های مرئی بعد از آبی گفته میشود.
رنگی که ما اصطلاحا بنفش مینامیم و ترکیبی از رنگ های آبی و قرمز است ، رنگ "ارغوانی" یا "Purple" است که تقریبا همه ماهیت های اصطلاحا بنفشی که ما به چشم دیده ایم را در بر میگیرد ، زیرا چشمان ما حساسیت بسیار پایینی به رنگ بنفش دارند ، از این رو تقریبا تمام رنگ های"بنفشی" که ما میبینیم در حقیقت ، ارغوانی است.
نکته جالب : اگر چشمان ما بیشتر به رنگ "بنفش" حساس بود ، آسمان روز ، به جای آبی ، بنفش دیده میشد. برای اطلاعات بیشتر ، در باره مفهموم Rayleigh Scattering جستجو کنید.

یاسی . بنفش روشن. بنفش نزدیک به ابی

وایولت در فرانسوی به معنای بنفشی است که برای اشیا و موجودات به همین رنگ مونث بکار میرود هرچند که نوشتارش در فرانسه �violette� است جز اسامی برای دختران در انگلیسی

violet ( بنفش ) . ویولت : بنفشه


ویولت : ویولت لدوک رمان نویس قرن بیستم میلادی اهل فرانسه بود .


کلمات دیگر: