کلمه جو
صفحه اصلی

vibratory


معنی : در اهتزاز، ارتعاشی، اهتزازی، باعث ارتعاش
معانی دیگر : وابسته به یا موجب ارتعاش، نویدنی، لرزانشی، نوشی، vibrative ارتعاشی، باعکارتعاش

انگلیسی به فارسی

( vibrative ) ارتعاشی، اهتزازی، در اهتزاز، باعثارتعاش


ارتعاشی، اهتزازی، در اهتزاز، باعث ارتعاش


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: of, pertaining to, or causing vibration.

(2) تعریف: vibrating or capable of vibrating.

• capable of vibrating; characterized by vibration

مترادف و متضاد

در اهتزاز (صفت)
shaking, vibratory

ارتعاشی (صفت)
vibratory

اهتزازی (صفت)
vibratory

باعث ارتعاش (صفت)
vibratory

جملات نمونه

1. These verbs mean to manifest involuntary vibratory movement.
[ترجمه ترگمان]این افعال یعنی حرکت غیر ارادی و غیر ارادی
[ترجمه گوگل]این افعال به معنای جنبش ارتعاش غیرمجاز است

2. At vibratory level, control is a poor substitute for awareness.
[ترجمه ترگمان]در سطح vibratory، کنترل یک جایگزین ضعیف برای آگاهی است
[ترجمه گوگل]در سطح ارتعاشات، کنترل یک جایگزین ضعیف برای آگاهی است

3. This essay introduces the principle of work for Vibratory Extracting-Driving Piling Machine .
[ترجمه ترگمان]این مقاله اصل کار را برای ماشین استخراج Vibratory - Driving - Driving معرفی می کند
[ترجمه گوگل]این مقاله اصل کار را برای ماشین حفاری راننده راننده ارتعاشی معرفی می کند

4. The mathematical model of the vibratory plate compactor and soil is firstly established.
[ترجمه ترگمان]مدل ریاضی صفحه vibratory compactor و خاک ابتدا ایجاد شده است
[ترجمه گوگل]مدل ریاضی فشرده سازی و ارتعاشی صفحات ارتعاشی در ابتدا تاسیس شده است

5. The technology of vibratory stress relief(VSR) used in energy engineering, such as HT-7U nuclear fusion superconducting Tokamak massive base plate and vacuum vessel was introduced.
[ترجمه ترگمان]فن آوری تسکین استرس vibratory (VSR)که در مهندسی انرژی استفاده می شود، مانند HT superconducting ۷ ۷ U nuclear Tokamak plate massive و محفظه خلا ایجاد شد
[ترجمه گوگل]تکنولوژی تسکین استرس ارتعاش (VSR) که در مهندسی انرژی مورد استفاده قرار گرفته است، از قبیل HT-7U مبدل هسته ای ابررسانای توماام و پانل عظیم و مخزن خلاء معرفی شده است

6. Vibratory mechanism can make the experimental model produce simple oscillatory movement and simple swinging movement.
[ترجمه ترگمان]مکانیزم Vibratory می تواند باعث شود که مدل آزمایشی حرکت نوسانی ساده و حرکت نوسان ساده را تولید کند
[ترجمه گوگل]مکانیزم ارتعاشی می تواند باعث ایجاد مدل تجربی جنبش نوسانی ساده و حرکت ساده نوسانی شود

7. This simple vibratory realm will be a great ally to you as you pass through the current planetary transition state.
[ترجمه ترگمان]این قلمرو vibratory ساده، متحد بزرگی برای شما خواهد بود که از طریق حالت گذار سیاره ای جاری عبور می کنید
[ترجمه گوگل]این حالت ارتعاشی ساده یک متحد عالی برای شما خواهد بود زیرا شما از حالت انتقال سیاراتی فعلی عبور می کنید

8. It'shows the good effect of the vibratory stress relieving new technology in production practice.
[ترجمه ترگمان]این نشان می دهد که تاثیر خوب استرس vibratory باعث کاهش فن آوری جدید در عمل تولید می شود
[ترجمه گوگل]این نشان می دهد اثر خوب استرس ارتعاشی تسکین فناوری جدید در عمل تولید

9. Vibratory and pain sensation thresholds for 433 healthy workers without history of vibration exposure in one factory were studied.
[ترجمه ترگمان]آستانه و آستانه احساسی حدود ۱۷ کارگر سالم بدون سابقه در معرض لرزش در یک کارخانه مورد مطالعه قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]آستانه های ارتعاشی و درد برای 433 کارگر سالم بدون سابقه تماس با ارتعاش در یک کارخانه مورد مطالعه قرار گرفتند

10. Compared vibratory hammer is not a new pile hammer.
[ترجمه ترگمان]در مقایسه با چکش vibratory، چکش توده ای جدید وجود ندارد
[ترجمه گوگل]مقایسه چکش ارتعاشی یک چکش شمع جدید نیست

11. Vibratory conditioning technology ( VCT ) was used in the routine electro - slag welding ( ESW ) for the first time.
[ترجمه ترگمان]فن آوری تهویه مطبوع (VCT)برای اولین بار در حال استفاده در جوشکاری معمولی ضایعات آهنگری مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه گوگل]تکنولوژی تهویه ارتعاشی (VCT) برای اولین بار در جوش الکتریکی معمولی (ESW) مورد استفاده قرار گرفت

12. The contrast tests of vibratory submerged-arc welding and normal SAW(submerged arc welding) on the valve steel A105 was carried out.
[ترجمه ترگمان]تست های contrast جوشکاری قوسی قوسی و قوس نورمال (جوشکاری قوس مستغرق)بر روی میله فولادی مجرای سرریز انجام شد
[ترجمه گوگل]تست های کنتراست از جوشکاری تحت فشار جوشکاری ارتعاشی و SAW معمولی (جوش قوس زیرزمینی) بر روی فولاد A105 شیر انجام شد

13. Conventional vibratory feeder has many limitations, such as low feeding efficiency and lack of flexibility.
[ترجمه ترگمان]فیدر متعارف متعارف محدودیت های زیادی دارد، مانند بهره وری تغذیه کم و فقدان انعطاف پذیری
[ترجمه گوگل]فیدر معمولی ارتعاشی دارای محدودیت های زیادی دارد، مانند راندمان کم تغذیه و عدم انعطاف پذیری

14. JFC recommends performing vibratory stress relieve after rough machining and prior to finish machining operations.
[ترجمه ترگمان]JFC توصیه می کند که بعد از ماشین کاری خشن و قبل از اتمام عملیات ماشین کاری، استرس vibratory را کاهش دهد
[ترجمه گوگل]JFC توصیه می کند که بعد از انجام ماشینکاری خشن و قبل از پایان دادن به عملیات ماشینکاری، تنش های ارتعاشی را کاهش دهد

15. The theory of hydraulic vibratory cutting was applied to cut swarf into shorter ones in machine cutting automation line.
[ترجمه ترگمان]تیوری برش هیدرولیک برای برش swarf به ماشین های کوتاه تر در خط اتوماسیون ماشین اعمال شد
[ترجمه گوگل]تئوری برش ارتعاشی هیدرولیک برای برش ساندویچ در خطوط اتوماتیک برش ماشین در کوتاهترین زمان استفاده شد


کلمات دیگر: