کلمه جو
صفحه اصلی

unfavourable


معنی : برعکس، بد قیافه، نامیمون
معانی دیگر : نامساعد، بد

انگلیسی به فارسی

نامساعد،بد


نامطلوب، نامساعد، بد، نا مطلوب، بد قیافه، نامیمون، برعکس، زشت


انگلیسی به انگلیسی

• negative; uncomfortable (alternate spelling for unfavorable)
unfavourable conditions or circumstances cause problems and reduce the chance of success.
if you have an unfavourable opinion of something, you do not like it.

دیکشنری تخصصی

[نساجی] نامطلوب
[ریاضیات] نامساعد

مترادف و متضاد

برعکس (صفت)
unlike, unfavorable, inverse, unfavourable

بد قیافه (صفت)
gaunt, plain, unfavorable, forbidding, unfavourable

نامیمون (صفت)
unfavorable, ominous, inauspicious, sinister, unblessed, unfavourable

جملات نمونه

1. Unfavourable economic conditions were blocking a recovery of the American insurance market.
[ترجمه ترگمان]شرایط اقتصادی Unfavourable مانع بهبود بازار بیمه آمریکا شد
[ترجمه گوگل]شرایط اقتصادی نامطلوب بازدارندگی بازار بیمه آمریکا را مسدود کردند

2. The conditions were unfavourable for intensive agricultural production.
[ترجمه ترگمان]شرایط برای تولید انبوه کشاورزی نامطلوب بود
[ترجمه گوگل]شرایط برای تولید محصولات کشاورزی شدید منفی بود

3. The company will lend you money on very unfavourable terms.
[ترجمه ترگمان]شرکت به شما پول بسیار بدی می دهد
[ترجمه گوگل]این شرکت به شما در شرایط بسیار نامطلوب پول می دهد

4. The committee began its work under unfavourable auspices.
[ترجمه ترگمان]این کمیته کار خود را تحت نظارت نامطلوب آغاز کرد
[ترجمه گوگل]کمیته کار خود را تحت نظارت نامطلوب آغاز کرد

5. We found that most people are unfavourable to the idea.
[ترجمه ترگمان]ما دریافتیم که اکثر مردم نسبت به این ایده نامطلوب هستند
[ترجمه گوگل]ما متوجه شدیم که بیشتر مردم به این ایده ناتوان هستند

6. First reactions have been distinctly unfavourable.
[ترجمه ترگمان]اولین واکنشم نسبت به من کاملا مضر بوده است
[ترجمه گوگل]واکنش های اولی به طور مشخص ناخوشایند بوده است

7. The play got splendid, excellent, unfavourable, etc reviews.
[ترجمه ترگمان]نمایش عالی، عالی، نامطلوب، و غیره شد
[ترجمه گوگل]بازی عالی، عالی، نامطمئن، و غیره بررسی شده است

8. There has been a lot of unfavourable publicity about the hospital.
[ترجمه ترگمان]تبلیغات بسیار نامطلوبی در مورد بیمارستان انجام شده است
[ترجمه گوگل]تبلیغات زیادی در مورد بیمارستان وجود دارد

9. He makes unfavourable comparisons between British and French cooking.
[ترجمه ترگمان]او مقایسه های نامناسبی را بین آشپزی بریتانیا و فرانسه انجام می دهد
[ترجمه گوگل]او مقایسه های نامطلوب بین آشپزی انگلیسی و فرانسه را انجام می دهد

10. The documentary presents him in a very unfavourable light.
[ترجمه ترگمان]این مستند او را با نور بسیار بدی معرفی می کند
[ترجمه گوگل]این مستند او را در یک نور بسیار نامطلوب ارائه می دهد

11. Unfavourable weather has had damaging effects on this year's harvest.
[ترجمه ترگمان]آب و هوای Unfavourable اثرات مخربی بر برداشت امسال داشته است
[ترجمه گوگل]آب و هوای نامطلوب اثرات مخربی بر برداشت این سال داشته است

12. The whole international economic situation is very unfavourable for the countries in the south.
[ترجمه ترگمان]کل اوضاع اقتصادی بین المللی برای کشورهای جنوب بسیار نامطلوب است
[ترجمه گوگل]تمام وضعیت اقتصادی بین المللی برای کشورهای در جنوب بسیار نامطلوب است

13. A more unfavourable response was given today by the Prime Minister.
[ترجمه ترگمان]نخست وزیر امروز پاسخ نامطلوبی به او داد
[ترجمه گوگل]امروز نخست وزیر پاسخ داد: واکنش نامطلوب بیشتر

14. Although they laboured under the unfavourable conditions, they fulfilled the plan.
[ترجمه ترگمان]هر چند آن ها تحت شرایط نامساعد تحت فشار قرار گرفتند، برنامه را به اتمام رساندند
[ترجمه گوگل]اگرچه تحت شرایط نامساعد آنها کار می کردند، این طرح را تکمیل کردند

15. The disappointing profits are due to unfavourable currency translations.
[ترجمه ترگمان]سود ناامید کننده ناشی از ترجمه های ارز نامطلوب است
[ترجمه گوگل]سود ناخوشایندی ناشی از ترجمه های نامطلوب ارز است

پیشنهاد کاربران

ناسازگار

نامطلوب



کلمات دیگر: