کلمه جو
صفحه اصلی

vender


معنی : دستفروش، طواف، بایع
معانی دیگر : رجوع شود به: vendor، vendor : فروشنده

انگلیسی به فارسی

( vendor =) فروشنده، بایع، طواف، دستفروش


فروشنده، دستفروش، بایع، طواف


انگلیسی به انگلیسی

• salesman; supplier, equipment salesman; automatic machine for selling goods

مترادف و متضاد

دستفروش (اسم)
badger, huckster, crier, vendor, peddler, vender, duffer

طواف (اسم)
costermonger, vendor, vender

بایع (اسم)
vendor, vender, salesperson

جملات نمونه

1. Street venders are forbidden to display their handicrafts on the wayside.
[ترجمه ترگمان]هنرمندان خیابانی ممنوع هستند که صنایع دستی خود را در راه به نمایش بگذارند
[ترجمه گوگل]فروشندگان خیابانی ممنوع است که صنایع دستی خود را در کنار هم قرار دهند

2. To communication with Bank people, tax uranus people, vender and so on.
[ترجمه ترگمان]برای ارتباط با مردم بانک، مردم را نوس، vender و غیره
[ترجمه گوگل]برای برقراری ارتباط با مردم بانک، مردم مالیاتی، کارفرمایان و غیره

3. The news vender hasn't open yet, lets buy it later.
[ترجمه ترگمان]خبرها vender هنوز باز نشده، بیا بعدا آن را بخریم
[ترجمه گوگل]ارائه دهندگان اخبار هنوز باز نشده است، می توانید آن را بعدا خریداری کنید

4. To identify suppliers and carry out vender assessment to ensure suppliers are to meet Joy's requirements.
[ترجمه ترگمان]شناسایی تامین کنندگان و انجام ارزیابی vender برای تضمین تامین کنندگان برای تامین نیازهای جوی
[ترجمه گوگل]برای شناسایی تامین کنندگان و انجام ارزیابی فروشنده به منظور اطمینان از تامین کنندگان باید به نیازهای شادی

5. It is also suggested that some vender machines should be closed during non-peek times to improve facility utilization.
[ترجمه ترگمان]همچنین پیشنهاد شده است که برخی ماشین های vender باید در طول زمان غیر - برای بهبود استفاده از تجهیزات بسته شوند
[ترجمه گوگل]همچنین پیشنهاد شده است که برخی از دستگاه های تولید کننده باید در طول زمان غیرواقعی بسته شوند تا بتوانند از امکانات بهره برداری استفاده کنند

6. We are not associated with any product or vender mentioned in this web site.
[ترجمه ترگمان]ما با هیچ محصول یا vender که در این وب سایت ذکر شده مرتبط نیستیم
[ترجمه گوگل]ما با هیچ محصول یا فروشندهی ذکر شده در این وب سایت مرتبط نیستیم

7. Vender: Sorry kid, it's pork.
[ترجمه ترگمان]ببخشید بچه خوک
[ترجمه گوگل]وندر متاسف بچه، گوشت خوک است

8. Please fill out your purchasing order and send to vender as an attachment.
[ترجمه ترگمان]لطفا سفارش خرید خود را پر کنید و به عنوان یک پیوست به vender ارسال کنید
[ترجمه گوگل]لطفا سفارش خرید خود را پر کنید و به عنوان ضمیمه ارسال کنید

9. FOR SHORTAGE UNDER 2 % FOR EACH BOX ID, VENDER AGREES TO REPLACE WITH NEXT ORDER.
[ترجمه ترگمان]برای کمبود ۲ % برای هر شناسه \"کادر\"، vender با نظم بعدی موافقت می کند
[ترجمه گوگل]برای کمبود زیر 2٪ برای هر جعبه شناسه، وندر موافقت می کند با دستور بعدی جایگزین شود

10. Regarding the returning goods, you'd better have a negotiation with the supplier or vender.
[ترجمه ترگمان]با توجه به کالاهای بازگشت، بهتر است با تامین کننده یا vender مذاکره کنید
[ترجمه گوگل]با توجه به کالاهای بازگشتی، بهتر است مذاکره با تامین کننده یا فروشنده انجام شود

11. The company desires to consolidate its need for the foregoing services and facilities to one vender.
[ترجمه ترگمان]این شرکت می خواهد نیازهای خود را برای خدمات و امکانات فوق تثبیت کند
[ترجمه گوگل]این شرکت خواستار تقویت نیاز خود به خدمات و امکانات فوق به یک وام دهنده است

12. Protect the Customers, tro to be an TOP ONE vender and keep long - term relationship.
[ترجمه ترگمان]از مشتریان محافظت کنید، به عنوان یک ONE انتخاب کنید و رابطه بلند مدت را حفظ کنید
[ترجمه گوگل]از مشتریان محافظت کنید، به عنوان یکی از فروشندگان TOP ONE و حفظ رابطه بلند مدت

13. This article studies the optimal inventory model for deteriorating items, when the vender affords fixed trade credit and cash discount to the retailer.
[ترجمه ترگمان]این مقاله مدل موجودی بهینه را برای موارد رو به وخامت بررسی می کند، زمانی که vender اعتبار تجاری و تخفیف نقدی را به خرده فروش می دهد
[ترجمه گوگل]این مقاله مدل موجودی مطلوب برای موارد خرابکاری را بررسی می کند، زمانی که فروشنده با اعتبار تجاری و تخفیف نقدی به خردهفروش تأمین می کند

14. Por qu é no pones un anuncio en el peri ? ? dico para vender tu carro?
[ترجمه ترگمان]اوه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، برای چی؟ dico که از carro tu؟
[ترجمه گوگل]Por qu � no pones un anuncio en el peri؟ ؟ dico parender vender te carro؟


کلمات دیگر: