کلمه جو
صفحه اصلی

viaduct


معنی : پل راهاهن، پل بتون ارمه روی دره
معانی دیگر : پل دره ای و دهانه کوتاه، (پل) دره گذر، پل پایه بلند، پل پایه فلزی، پل راه اهن که معمولا از روی راه میگذرد

انگلیسی به فارسی

پل راه آهن (که به‌طور معمول از روی راه میگذرد)، پل بتون ارمه روی دره


پل راهاهن، پل بتون ارمه روی دره


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a road or passageway built on a series of short spans or arches over a valley or lower routes.

• long bridge built over columned arches which carries a road or a railroad across a valley or a river
a viaduct is a long, high bridge that carries a road or railway across a valley.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] ویادوک - پل بلند - دره پل
[زمین شناسی] پل دره ای

مترادف و متضاد

پل راهاهن (اسم)
viaduct

پل بتون ارمه روی دره (اسم)
viaduct

جملات نمونه

1. We're at the base of a greystone railway viaduct.
[ترجمه ترگمان]ما در پایه یک خط آهن greystone هستیم
[ترجمه گوگل]ما در پایه وایادوک راه آهن گریستون هستیم

2. The thrill of crossing the Knucklas viaduct with its castellated ends, some members for the first time.
[ترجمه ترگمان]هیجان عبور از the Knucklas با castellated its، بعضی از اعضا برای نخستین بار
[ترجمه گوگل]هیجان عبور از viaduct Knucklas با پایان آن castelled، برخی از اعضای برای اولین بار

3. This bridge was a high brick arch viaduct, well clear of the tramway.
[ترجمه ترگمان]این پل طاق نمای آجری بلندی بود که به خوبی از the نمایان بود
[ترجمه گوگل]این پل یک وایادوک قوس آجری بالا بود که به خوبی از تراموا روشن می شد

4. Stories started about the unsafe state of Ribblehead viaduct; it was another case of closure by stealth.
[ترجمه ترگمان]داستان هایی در مورد وضعیت غیرایمن of viaduct شروع شد؛ این مورد دیگری از بسته شدن به طور مخفیانه بود
[ترجمه گوگل]داستان درباره وضعیت ناامن وایادوک Ribblehead آغاز شد؛ این مورد دیگری بود که توسط بسته شدن بسته شد

5. Above us to our left runs the railway viaduct, big and brooding in the night.
[ترجمه ترگمان]در بالای ما به سمت چپ ما، خط آهن railway، بزرگ و در شب غرق فکر است
[ترجمه گوگل]بالای سر ما به سمت چپ ما می رود وایادوک راه آهن، بزرگ و در طول شبانه روز

6. The viaduct was built by Thomas Brassey to a design by Lewis Cubbitt, using locally made bricks, in 1848-50.
[ترجمه ترگمان]The توسط لوییس Brassey ساخته شد و توسط لوییس Cubbitt ساخته شد و با استفاده از آجرهای ساخته شده محلی در سال ۱۸۴۸ - ۵۰ ساخته شد
[ترجمه گوگل]این ویجوکت توسط توماس Brassey به طراحی توسط لوئیس Cubbitt، با استفاده از آجر های محلی ساخت، در سال 1848-50 ساخته شده است

7. The train is seen crossing Rumtickle viaduct near Thurgoland in October 198
[ترجمه ترگمان]قطار در ماه اکتبر در نزدیکی Thurgoland در نزدیکی Thurgoland دیده می شود
[ترجمه گوگل]قطار از طریق پیاده روی Rumtickle در نزدیکی Thurgoland در اکتبر 198 دیده می شود

8. Between the viaduct and the seafront you crush the brittle flowers underfoot.
[ترجمه ترگمان]میان the و the، گل زیر پایمان را زیر پا له می کنید
[ترجمه گوگل]بین واسط و ساحل شما گلهای شکننده را زیر پا می گذارید

9. Plus a huge hollow viaduct basic form of prefabricated Liang Building appearance is Yong fat.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این یک شکل برجسته توخالی از شکل ظاهری لیانگ prefabricated، یونگ چاق است
[ترجمه گوگل]به علاوه یک ویجت توخالی بزرگ شکل اولیه از پیش ساخته Liang ساختمان ظاهر Yong چربی است

10. But current City - viaduct transportation and affect the aspect to the city business development investigative are few.
[ترجمه ترگمان]اما حمل و نقل کنونی شهر - viaduct و تاثیر آن بر جنبه های تحقیقی توسعه تجارت شهر معدود است
[ترجمه گوگل]اما در حال حاضر شهر - حمل و نقل viaduct و بر جنبه های تحقیق توسعه کسب و کار شهر کمی دارد

11. During the earthquake, the viaduct that straddled the valley crumbled and came tumbling down.
[ترجمه ترگمان]در زمان وقوع زلزله، viaduct که در این دره قرار داشت متلاشی شد و به پایین سرازیر شد
[ترجمه گوگل]در طی زلزله، ویجت که دره رودخانه فرو ریزد و افتاد

12. Across the high viaduct rumbles a late train.
[ترجمه ترگمان]در آن سوی ایستگاه قطار، یک قطار دیر به صدا در آمد
[ترجمه گوگل]در سراسر وایادوک بالا یک قطار دیر می ریزد

13. There was a railroad viaduct in Pilsen that was rumored to be haunted.
[ترجمه ترگمان]یک قطار راه آهن در pilsen بود که شایع بود تسخیر شده است
[ترجمه گوگل]ویسکانس راه آهن در پیلزن وجود داشت که شایعه شده بود که خالی از سکنه باشد

14. They left the station to the south on a viaduct.
[ترجمه ترگمان]از ایستگاه خارج شدند و به طرف جنوب حرکت کردند
[ترجمه گوگل]آنها ایستگاه را به سمت جنوب در یک viaduct ترک کردند

15. The other is a slim footbridge carried on the piers of what looks like a former railway viaduct.
[ترجمه ترگمان]دیگری یک footbridge باریک است که روی پایه های آنچه شبیه به یک viaduct راه آهن سابق است حمل می شود
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از پایینی های باریک است که بر روی پایانه ها قرار می گیرد که همانند یک viaduct سابق راه آهن است

پیشنهاد کاربران

پل راه آهن

پل قوسی
a long high bridge, especially one with arch , that crosses a valley and has a road or railway on it

پل دره گذر


کلمات دیگر: