کلمه جو
صفحه اصلی

unanticipated


معنی : غیر منتظره

انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: not anticipated.

- Prohibition in the 1920s had unanticipated effects, including public sympathy for criminal gangs of bootleggers.
[ترجمه ترگمان] ممنوعیت در دهه ۱۹۲۰ تاثیرات پیش بینی نشده از جمله همدردی عمومی برای گروهه ای تبهکار of بود
[ترجمه گوگل] ممنوعیت در دهه 1920 اثرات غیر منتظره ای داشت، از جمله همدردی عمومی با باندهای جنایتکار بوتلگرس

• not expected, not foreseen, not anticipated

مترادف و متضاد

غیر منتظره (صفت)
abrupt, sudden, unexpected, unanticipated, uncontemplated

جملات نمونه

1. Another requirement to respond to unanticipated change is a short production cycle.
[ترجمه ترگمان]الزام دیگر برای پاسخ به تغییرات پیش بینی نشده یک چرخه تولید کوتاه مدت است
[ترجمه گوگل]یک نیاز دیگر برای پاسخ دادن به تغییر غیرمنتظره، یک چرخه تولید کوتاه است

2. Such an unpleasant and unanticipated development radically changes the situation, and further and more profound explanations are clearly called for.
[ترجمه ترگمان]چنین توسعه نامطبوع و پیش بینی نشده، اساسا وضعیت را تغییر می دهد، و توضیحات عمیق تری به وضوح برای آن ها فراخوانده می شود
[ترجمه گوگل]چنین پیشرفت های ناخوشایند و غیرقابل پیش بینی به طور اساسی وضعیت را تغییر می دهد و به طور واضح به توضیحات بیشتر و عمیق تر نیاز دارد

3. Only later are unanticipated costs and benefits visible; hindsight can make them appear deliberate all along.
[ترجمه ترگمان]تنها بعد از آن هزینه های پیش بینی نشده و مزایای قابل مشاهده هستند؛ درک آن ها می تواند آن ها را به صورت آگاهانه در نظر بگیرد
[ترجمه گوگل]فقط بعد هزینه و مزایای پیش بینی نشده قابل مشاهده است عقب ماندگی می تواند آنها را به طور عمدی به نظر رساند

4. Risk of unanticipated changes in the term structure of interest rates.
[ترجمه ترگمان]ریسک تغییرات پیش بینی نشده در ساختار نرخ بهره
[ترجمه گوگل]خطر تغییرات غیرمنتظره در ساختار نرخ بهره

5. The managers also had to live with unanticipated consequences of their way of handling the problems and mistakes of less-experienced subordinates.
[ترجمه ترگمان]مدیران همچنین باید با پیامدهای پیش بینی نشده راه خود برای رسیدگی به مشکلات و اشتباه ات زیردستان با تجربه کم تر زندگی کنند
[ترجمه گوگل]مدیران نیز مجبور بودند با عواقب غیر قابل پیش بینی از راه خود برای رسیدگی به مشکلات و اشتباهات زیردستان کمتر تجربه کنند

6. When combined with venture capital, It'supports unanticipated recombinations of technologies and skill.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که با سرمایه سرمایه گذاری ترکیب می شود، از recombinations های پیش بینی نشده فن آوری و مهارت پشتیبانی می کند
[ترجمه گوگل]هنگامی که با سرمایه ریسکی همراه می شود، پشتیبانی از ترکیبات پیش بینی نشده فن آوری ها و مهارت ها

7. However, the low creditability and unanticipated risks of investment would negatively affect the capital market.
[ترجمه ترگمان]با این حال، ریسک اندک و خطرات پیش بینی نشده سرمایه گذاری بر بازار سرمایه تاثیر منفی خواهد گذاشت
[ترجمه گوگل]با این حال، اعتبار کم و خطرات ناشی از سرمایه گذاری منفی بر بازار سرمایه تاثیر می گذارد

8. And it was entirely unanticipated - especially by the very experts who had been predicting the opposite.
[ترجمه ترگمان]و این کاملا غیرقابل پیش بینی بود - به خصوص توسط همان متخصصانی که مخالف را پیش بینی کرده بودند
[ترجمه گوگل]و این کاملا غیر منتظره بود - به ویژه توسط کارشناسانی که پیش بینی کرده بودند مخالف بودند

9. Perhaps in this unanticipated and unusual union in dissent of normally warring factions, the freethinker Graves has done the world his greatest act of service.
[ترجمه ترگمان]شاید در این اتحاد پیش بینی نشده و غیر معمول در مخالفت با جناح های متخاصم در حال جنگ، the گری گور بهترین عمل خود را در دنیا انجام داده است
[ترجمه گوگل]شاید در این اتحاد غیرمنتظره و غیر معمول در مخالفت جناحهایی که به طور معمول جنگیدهاند، گریوس فروتنینگر، جهان را بزرگترین عمل خدمت خود کرده است

10. Its unanticipated consequence, however, was that cooperators added little to consumer welfare.
[ترجمه ترگمان]با این حال، پیامد غیرقابل پیش بینی آن این بود که cooperators اندکی به رفاه مصرف کنندگان افزوده شد
[ترجمه گوگل]با این وجود، نتیجه غیر منتظره آن بود که همکاری ها کمی به رفاه مصرف کننده افزوده اند

11. But then, something really interesting and unanticipated happened before I got there.
[ترجمه ترگمان]اما بعد، چیزی واقعا جالب و پیش بینی نشده قبل از اینکه من به آنجا رسیدم اتفاق افتاد
[ترجمه گوگل]اما پس از آن، قبل از رسیدن به آنجا، واقعا جالب و غیرمنتظره بود

12. Under the weight of this unanticipated interest, the project slowed to a crawl.
[ترجمه ترگمان]با توجه به وزن این منفعت پیش بینی نشده، پروژه آهسته شد
[ترجمه گوگل]تحت تاثیر این علاقه غیر منتظره، پروژه به خزیدن ختم شد

13. These are other such abrupt and unanticipated reasons lead to SQL corruption.
[ترجمه ترگمان]این موارد دیگر چنان ناگهانی و غیرقابل پیش بینی هستند که منجر به فساد SQL می شود
[ترجمه گوگل]این موارد دیگر چنین دلایل ناگهانی و غیرقابل پیش بینی منجر به فساد SQL می شود

14. How do you deal with unanticipated expenses? Can you give an example?
[ترجمه ترگمان]چگونه با هزینه های پیش بینی نشده کنار بیایید؟ می توانید یک مثال بدهید؟
[ترجمه گوگل]چگونه با هزینه های پیش بینی نشده مقابله کنید؟ میتونی یک مثال بزنی؟

15. In undertaking such a vast development programme as the Mahaweli Project, it is perhaps inevitable that unanticipated problems arise.
[ترجمه ترگمان]در انجام یک برنامه توسعه گسترده به عنوان پروژه Mahaweli، احتمالا اجتناب ناپذیر است که مشکلات پیش بینی نشده بوجود آیند
[ترجمه گوگل]در انجام چنین برنامه توسعه گسترده ای به عنوان پروژه مهوائلی، احتمالا ناگزیر است که مشکلات پیش بینی نشده بوجود آید

پیشنهاد کاربران

غیر منتظره، ناگهانی


کلمات دیگر: