کلمه جو
صفحه اصلی

unbred


معنی : نااموخته، پرورش نیافته، بد ببار آمده
معانی دیگر : (قدیمی)، نا اهل، بی ادب، بی فرهنگ، بی تربیت، ناآموخته، تحصیل نکرده، بد ببار امده

انگلیسی به فارسی

نااموخته، پرورش نیافته، بد ببار امده


بی نظیر، نااموخته، پرورش نیافته، بد ببار آمده


انگلیسی به انگلیسی

• not bred; uneducated, rude

مترادف و متضاد

نااموخته (صفت)
untutored, unbred

پرورش نیافته (صفت)
unbred

بد ببار آمده (صفت)
unbred


کلمات دیگر: