1. I admit that I underestimated the power in the bulky fighter's frame.
من اعتراف می کنم که قدرت بدنی آن رزمنده تنومند را دست کم گرفتم
2. Undoubtedly the boss underestimated his employee's ability to work hard.
بون شک رئیس توانای سخت کوشی کارمندش را ناچیز شمرد
3. The value of our house was underestimated by at least two thousand dollars.
قیمت خانه ما حداقل دو هزار دولار کمتر از حد برآورد شد
4. don¨t ever underestimate the strength of this storm!
هرگز قدرت این توفان را دست کم نگیر!
5. he tends to underestimate his enemies and overestimate the power of his own friends
او تمایل دارد که دشمنانش را دست کم بگیرد و قدرت دوستانش را بیش از واقع برآورد کند.
6. Never underestimate your power to change yourself. Never overestimate your power to change others.
[ترجمه ترگمان]هرگز قدرت خود را دست کم نگیرید تا خود را تغییر دهید هرگز قدرت خود را دست بالا نگیرید تا دیگران را تغییر دهید
[ترجمه گوگل]هرگز توانایی خود را تغییر ندهید هرگز قدرت خود را تغییر ندهید تا دیگران را تغییر دهید
7. None of us should ever underestimate the degree of difficulty women face in career advancement.
[ترجمه ترگمان]هیچ یک از ما نباید میزان دشواری که زنان در پیشرفت شغلی با آن ها مواجه هستند را دست کم بگیریم
[ترجمه گوگل]هیچکدام از ما نباید تا حدودی دشواری را که زنان در پیشرفت شغلی درگیرند، دست کم بگیرند
8. Never underestimate your power to change yourself!
[ترجمه Zahra] هرگز توانایی خود را برای تغییر دادن خودتان دست کم نگیرید
[ترجمه ترگمان]هرگز قدرت خود را دست کم نگیرید تا خود را تغییر دهید
[ترجمه گوگل]هرگز توانایی خود را تغییر ندهید خود را تغییر دهید!
9. The official figures are a gross underestimate of the true number.
[ترجمه ترگمان]آمار رسمی، ناچیز بودن رقم واقعی است
[ترجمه گوگل]ارقام رسمی ناخالصی از تعداد واقعی است
10. You shouldn't underestimate his abilities.
[ترجمه ترگمان]تو نباید توانایی های اون رو دست کم بگیری
[ترجمه گوگل]شما نباید توانایی های خود را دست کم نگیرید
11. The worst thing you can do is underestimate an opponent.
[ترجمه ترگمان]بدترین چیزی که می توانید انجام دهید، دست کم گرفتن حریف است
[ترجمه گوگل]بدترین کاری که می توانید انجام دهید، دست کم گرفتن یک حریف است
12. We underestimate the destructiveness of war at our peril.
[ترجمه ترگمان]ما the جنگ را دست کم گرفته ایم که در خطر هستیم
[ترجمه گوگل]ما تخریب جنگ را در خطر ما پایین می آوریم
13. "Don't underestimate us", Norman Willis warned last year. There was, in the event, little danger of that.
[ترجمه ترگمان]Norman ویلیس سال گذشته هشدار داد که \"ما را دست کم نگیرید\" در این صورت، در آن حادثه خطر اندکی وجود داشت
[ترجمه گوگل]نورمن ویلیس در سال گذشته هشدار داد �ما را دست کم نگیرید� در این صورت، خطر کمی وجود داشت
14. I underestimate the distance, and am exhausted.
[ترجمه ترگمان]فاصله را دست کم می گیرم و خسته ام
[ترجمه گوگل]من فاصله را از دست می دهم و خسته ام
15. You shouldn't underestimate the risks of the enterprise.
[ترجمه ترگمان]ریسک شرکت را دست کم نگیرید
[ترجمه گوگل]شما نباید خطرات شرکت را زیر سؤال کنید
16. Never underestimate what you can learn from a group of like-minded people.
[ترجمه ترگمان]هرگز آنچه را که می توانید از یک گروه از افراد با ذهن فرا بگیرید، دست کم نگیرید
[ترجمه گوگل]هرگز از یک گروه از افراد متاهل یاد نکنید آنچه را که می توانید از آن یاد بگیرید
17. Don't underestimate the importance of neat presentation.
[ترجمه ترگمان]اهمیت ارائه تمیز را دست کم نگیرید
[ترجمه گوگل]اهمیت ارائه شسته دست کم نگیرید