کلمه جو
صفحه اصلی

tendon


معنی : وتر، عصب، پی، زردپی، پوره، اوتار
معانی دیگر : (کالبدشناسی) زردپی، تنود، تاندون، درگوشت پوره، تش پی، درجمع اوتار، خدمت کردن، دست به سینه جلوی کسی ایستادن، تیمار کردن

انگلیسی به فارسی

(درگوشت) پوره، (کالبد شناسی) پی، وتر، زردپی، (درجمع) اوتار


تاندون، زردپی، وتر، عصب، پوره، پی، اوتار


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a cord or band of tough white fibrous tissue that connects a muscle with a bone or other part; sinew.

- The runner pulled a tendon and will need weeks to recover.
[ترجمه ترگمان] دونده a را کشید و برای بهبودی به چند هفته نیاز خواهد داشت
[ترجمه گوگل] دونده یک تاندون را کشید و هفته ها برای بهبودی نیاز داشت

• cord of fibrous tissue which connects a muscle to a bone or other part, sinew
a tendon is a strong cord of tissue in your body joining a muscle to a bone.
care for, treat, serve

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] کابل پیش تنیدگی - کشتی نفت - میله کششی - میله فولادی - تاندون
[زمین شناسی] پی، وتر، زردپی، رگوپی،

مترادف و متضاد

وتر (اسم)
chord, cord, thews, hypotenuse, tendon, nerve, sinew

عصب (اسم)
chord, tendon, nerve

پی (اسم)
scent, foundation, substratum, tendon, nerve, footstep, fundament, sinew

زردپی (اسم)
tendon, hamstring

پوره (اسم)
tendon, mashed potato, puree

اوتار (اسم)
tendon

جملات نمونه

1. tendon cell
یاخته ی تنودی

2. tendon reflex
بازتاب تنودی

3. She did all this tendon damage and it really disabled her.
[ترجمه ترگمان]اون همه آسیب tendon و از کار انداخته
[ترجمه گوگل]او تمام این آسیب های تاندون را انجام داد و واقعا او را از کار انداخت

4. He was running at full speed when a tendon snapped in his leg.
[ترجمه ترگمان]وقتی یکی از tendon به پای او افتاد با سرعت تمام می دوید
[ترجمه گوگل]او وقتی که یک تاندون در پای خود می افتد، با سرعت کامل حرکت می کرد

5. Whilst playing badminton, I ruptured my Achilles tendon.
[ترجمه ترگمان]در حالی که بدمینتون بازی می کنم، tendon Achilles را پاره کردم
[ترجمه گوگل]در حالی که بازی بدمینتون، تاندون آشیل من را شکستید

6. The treatment of tendon injuries in competition horses is much argued about amongst horse owners and equine veterinary surgeons.
[ترجمه ترگمان]درمان آسیب های نخاعی در اسب ها در میان مالکان اسب و جراحان دامپزشکی بیشتر مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]درمان صدمات تاندون در رقابت اسب ها در میان صاحبان اسب و جراحان دامپزشکی اسب استدلال می شود

7. This particular operation involves lengthening the Achilles tendon.
[ترجمه ترگمان]این عملیات ویژه شامل افزایش the آشیل است
[ترجمه گوگل]این عملیات خاص شامل افزایش طول تاندون آشیل است

8. The group has a single tendon insertion below the elbow into the forearm.
[ترجمه ترگمان]این گروه یک insertion single را زیر آرنج روی ساعد قرار می دهد
[ترجمه گوگل]این گروه دارای یک تاندون واحد زیر آرنج به ساعد است

9. Giles toiled away and was economical but his tendon trouble occasionally gave him the look of a wounded pony.
[ترجمه ترگمان]جیل با زحمت کنار رفت و صرفه جویی کرد اما مشکل his گاهی به او نگاه یک اسب زخمی را می داد
[ترجمه گوگل]گیلز به زانو درآمد و مقرون به صرفه بود اما تاندون او گاهی اوقات به دنبال یک تسویه حساب زخمی بود

10. When I was 14 I tore a tendon and was close to never playing again.
[ترجمه ترگمان]وقتی ۱۴ سالم بود، یه رگ رو پاره کردم و نزدیک بود که دیگه بازی نکنم
[ترجمه گوگل]وقتی 14 ساله بودم تاندون را قطع کردم و نزدیک بود که هرگز دوباره بازی نکنم

11. The tendon typically tears or detaches at the point where it connects to the kneecap.
[ترجمه ترگمان]The معمولا در نقطه ای که به کاسه زانو متصل می شود گریه می کند یا گریه می کند
[ترجمه گوگل]تاندون معمولا در نقطه ای که در آن به زانو کمپ وصل می شود، پاره می شود

12. There is a single tendon insertion into the radius bone of the forearm.
[ترجمه ترگمان]یک tendon single در استخوان شعاع ساعد وجود دارد
[ترجمه گوگل]یک تاندون تنها به استخوان شعاعی ساعد وجود دارد

13. It consisted of stretching the Achilles tendon.
[ترجمه ترگمان] این شامل فشار tendon Achilles
[ترجمه گوگل]این شامل کشش تاندون آشیل بود

14. Rips of the quadriceps tendon are a fact of life among professional athletes who stress the tendon during jumping and running.
[ترجمه ترگمان]Rips of quadriceps یک واقعیت زندگی در میان ورزش کاران حرفه ای است که در طول پرش و دویدن بر tendon فشار وارد می کنند
[ترجمه گوگل]تپه های تاندون چهارگانه یک واقعیت زندگی در میان ورزشکاران حرفه ای است که در هنگام پریدن و رانندگی تنش را تحت تأثیر قرار می دهند

15. They contain the same cell types - muscle, tendon, skin, bone, and so on - yet they are different.
[ترجمه ترگمان]آن ها شامل انواع مشابهی از ماهیچه ها، tendon، پوست، استخوان و غیره هستند - با این حال آن ها متفاوت هستند
[ترجمه گوگل]آنها حاوی انواع سلول های مشابه هستند - ماهیچه، تاندون، پوست، استخوان و غیره - با این حال آنها متفاوت هستند

16. We should tend on customers warmly.
[ترجمه ترگمان]ما باید به گرمی از مشتریان مراقبت کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید گرامیان مشتریان باشیم

17. More of the girls, who tended on average to be slightly younger than the boys, were still at school.
[ترجمه ترگمان]تعداد بیشتری از دختران که به طور متوسط از پسران کوچک تر بودند، هنوز در مدرسه بودند
[ترجمه گوگل]بیشتر دخترانی که تمایل داشتند به طور متوسط ​​جوانتر از پسران باشند، هنوز در مدرسه بودند

18. They also tend on average to be better off, better educated and, more importantly, employed.
[ترجمه ترگمان]آن ها همچنین به طور متوسط تمایل دارند که بهتر، تحصیلات بهتر و مهم تر از آن استخدام شوند
[ترجمه گوگل]آنها همچنین به طور متوسط ​​تمایل دارند که بهتر شوند، بهتر تحصیل کنند و مهمتر از همه، استخدام شوند

19. Smart kids tend on balance to do well in school.
[ترجمه ترگمان]بچه های هوشمند در مدرسه به تعادل خود ادامه می دهند
[ترجمه گوگل]بچه های هوشمند تمایل دارند تعادل را در مدرسه انجام دهند

20. They commanded the guard to tend on you.
[ترجمه ترگمان] اونا به نگهبان دستور دادن که به تو رسیدگی کنن
[ترجمه گوگل]آنها فرمانده نگهبان بودند تا به شما تمایل داشته باشند

21. House and land prices tend on the whole to go up rather than down.
[ترجمه ترگمان]قیمت زمین و زمین تمایل دارند که به جای پایین رفتن، بالا بروند
[ترجمه گوگل]قیمت خانه ها و زمین به طور کلی به سمت پایین حرکت می کند

22. Although Americans have different views on many issues, they tend on agree on one subject: taxes are too high.
[ترجمه ترگمان]اگرچه آمریکایی ها دیدگاه های متفاوتی در مورد بسیاری از مسائل دارند اما تمایل دارند بر روی یک موضوع توافق کنند: مالیات ها بیش از حد بالا هستند
[ترجمه گوگل]اگر چه آمریکایی ها نظرات مختلف در بسیاری از مسائل دارند، آنها تمایل دارند در مورد یک موضوع مالیات بسیار بالا هستند

23. This paper focuses on a new design of the manipulator driving device based on the problem of the present tend on driven manipulator and solve the weight problem of motor.
[ترجمه ترگمان]این مقاله بر روی یک طرح جدید از ابزار رانندگی با مهارت محور تمرکز می کند که بر روی مساله present تمرکز می کند و مشکل وزن موتور را حل می کند
[ترجمه گوگل]این مقاله بر روی طراحی جدیدی از دستگاه راننده دستکاری براساس مشکلی که در حال حاضر وجود دارد، بر روی کنترل کننده رانده شده است و مشکل وزن موتور را حل می کند

tendon cell

یاخته‌ی تنودی


tendon reflex

بازتاب تنودی


پیشنهاد کاربران

بافت فیبری که عضله را به استخوان میچسباند


کلمات دیگر: