کلمه جو
صفحه اصلی

verbatim


معنی : تحت اللفظی، کلمه بکلمه، لفظ بلفظ
معانی دیگر : کلمه به کلمه، لغت به لغت، طابق النعل بالنعل، واژه به واژه، دقیق

انگلیسی به فارسی

لفظ بلفظ، کلمه بکلمه، تحت اللفظی


به طور صریح، کلمه بکلمه، لفظ بلفظ، تحت اللفظی


انگلیسی به انگلیسی

قید ( adverb )
• : تعریف: using exactly the same words; word for word.
مشابه: direct, literal

- She repeated the short conversation verbatim.
[ترجمه ترگمان] گفتگوی کوتاهی را با کلمه به کلمه به کلمه تکرار کرد
[ترجمه گوگل] او مکالمه کوتاه را بطور صریح تکرار کرد
صفت ( adjective )
• : تعریف: composed of exactly the same words.

- The reporter questioned the police officer about the accident and then gave a verbatim account of it for the camera.
[ترجمه ترگمان] گزارشگر از افسر پلیس در مورد این حادثه بازجویی کرد و سپس به لفظ به لفظ آن را برای دوربین توضیح داد
[ترجمه گوگل] خبرنگار افسر پلیس در مورد تصادف مورد سوال قرار داد و سپس به صورت مستقل آن را برای دوربین ارائه کرد

• being characterized by use of the same words
word for word, with the identical words
if you repeat something verbatim, you use exactly the same words as were used originally; a formal word.

مترادف و متضاد

تحت اللفظی (صفت)
verbal, literal, verbatim

کلمه بکلمه (قید)
verbatim, literatim

لفظ بلفظ (قید)
verbatim

exactly


Synonyms: accurately, direct, directly, literally, literatim, precisely, sic, to the letter, word-for-word


Antonyms: different


جملات نمونه

1. a verbatim account
شرح واژه به واژه

2. he repeated his father's words verbatim
حرف های پدرش را کلمه به کلمه بازگو کرد.

3. The President's speeches are regularly reproduced verbatim in the state-run newspapers.
[ترجمه ترگمان]سخنرانی های رئیس جمهور به طور مرتب به لفظ به لفظ در روزنامه های دولتی تکثیر می شوند
[ترجمه گوگل]سخنرانی رییس جمهور به طور منظم در روزنامه های دولتی به صورت کتبی به چاپ رسیده است

4. I was treated to a verbatim report of every conversation she's taken part in over the past week.
[ترجمه امید] من مجبور شدم به گزارش واژه به واژه هر مکالمه ای که او طی هفته قبل در آن مشارکت داشته گوش بدهم.
[ترجمه ترگمان]من با یک گزارش کامل از هر صحبتی که در هفته گذشته انجام داده بود درمان شدم
[ترجمه گوگل]من به یک گزارش متنی از هر مکالمه ای که در طی هفته گذشته در آن شرکت کردم، تحت درمان قرار گرفتم

5. She had an amazing memory and could recall verbatim quite complex conversations.
[ترجمه ترگمان]او حافظه فوق العاده ای داشت و می توانست به کلمه به کلمه گفتگوهای پیچیده را به یاد بیاورد
[ترجمه گوگل]او خاطره شگفت انگیزی داشت و می توانست بطور صحیح مکالمات پیچیده را بیاد آورد

6. Their stories were taped and transcribed verbatim.
[ترجمه ترگمان]داستان هایشان به کلمه ضبط و رونویسی شده بودند
[ترجمه گوگل]داستان های آنها ضبط و ضبط شده است

7. It's from both of them, repeated verbatim despite the howls of protest raised at the very idea of it all.
[ترجمه ترگمان]این از هر دوی آن ها است، به کلمه به کلمه، با وجود زوزه اعتراض که به نفع همه آن ها بالا رفته است، تکرار کردند
[ترجمه گوگل]از هر دو طرف، از هر دو طرف، بطور تکراری سخن می گویند، به رغم صدای تظاهراتی که در همه ی این ایده ها مطرح شده است

8. Unfortunately the two verbatim reports of what was said slightly disagreed with each other.
[ترجمه ترگمان]متاسفانه دو کلمه به کلمه از چیزی که گفته می شد کمی با هم مخالفت کردند
[ترجمه گوگل]متأسفانه دو گزارش عمدی از آنچه گفته شد، کمی با یکدیگر اختلاف نظر دارند

9. Typically this involves writing down lots of verbatim quotes and also making notes on any non-verbal goings-on.
[ترجمه ترگمان]به طور معمول این شامل نوشتن تعداد زیادی نقل قول کلمه به کلمه و همچنین یادداشت برداری از هر گونه اتفاقات غیر کلامی است
[ترجمه گوگل]به طور معمول این شامل نوشتن بسیاری از نقل قول های بلاعوض و همچنین یادداشت برداری در مورد هر چیز غیر کلامی

10. She recited the speech verbatim.
[ترجمه ترگمان] اون کلمه به کلمه \"کلمه به کلمه\" رو ازبر کرد
[ترجمه گوگل]او متن سخنرانی را می خواند

11. It was nothing but a verbatim translation.
[ترجمه ترگمان]چیزی جز یک ترجمه کلمه به کلمه نبود
[ترجمه گوگل]این چیزی جز یک ترجمه صوری نبود

12. Asymmetric private keys should never be stored verbatim or in plain text on the local computer.
[ترجمه ترگمان]کلیدهای خصوصی نامتقارن نباید کلمه به کلمه یا در متن ساده بر روی کامپیوتر محلی ذخیره شوند
[ترجمه گوگل]کلیدهای خصوصی نامتقارن هرگز نباید بهصورت بلافاصله یا متن ساده در رایانه محلی ذخیره شوند

13. I've been looking into this in verbatim reports of synodal proceedings.
[ترجمه ترگمان]من به کلمه به کلمه از جریان synodal نگاه کردم
[ترجمه گوگل]من در این گزارش به صورت سمبولیک از سمینارها به دنبال آن هستم

14. It was an almost verbatim reply of many exchanges of previous years.
[ترجمه ترگمان]این تقریبا به لفظ به لفظ در مورد بسیاری از مبادلات سال های گذشته بود
[ترجمه گوگل]این پاسخ تقریبا بلافاصله بسیاری از مبادلات سالهای گذشته بود

a verbatim account

شرح واژه به واژه


He repeated his father's words verbatim.

حرفهای پدرش را کلمه به کلمه بازگو کرد.


پیشنهاد کاربران

word for word

- کلمه به کلمه
- عینا
- Word by word

• One of the stories had been lifted verbatim
. from a short story publish in a magazine


کلمات دیگر: