کلمه جو
صفحه اصلی

walk out


معنی : ترک گفتن، اعتصاب کردن، قال گذاشتن، کاری را ناگهان ترک کردن
معانی دیگر : 1- (ناگهان یا باخشم) رفتن، (جایی را) ترک کردن 2- اعتصاب کردن، 1 - اعتصاب 2 - ( به ویژه از روی اعتراض ) ترک جلسه

انگلیسی به فارسی

اعتصاب کردن، کاری را ناگهان ترک کردن


انگلیسی به انگلیسی

عبارت ( phrase )
• : تعریف: to leave suddenly, esp. as an indication of anger or protest.
اسم ( noun )
(1) تعریف: a workers' strike.
مشابه: protest, strike

(2) تعریف: the act of leaving a meeting or the like as a demonstration of protest.
مشابه: protest

• go out with, go after; depart with resentment
worker strike; leaving out of protest
when people stage a walkout from a meeting, they leave the meeting in order to show their disapproval about an issue or a decision that has been made.
a walkout is a strike by workers.

مترادف و متضاد

ترک گفتن (فعل)
abandon, abdicate, walk out

اعتصاب کردن (فعل)
walk out, strike, go out, picket

قال گذاشتن (فعل)
walk out

کاری را ناگهان ترک کردن (فعل)
walk out

جملات نمونه

1. When someone walk out your life, let them. They are just making more room for someone else better to walk in.
[ترجمه بهار] وقتی کسی ترکت کرد توی زندگیت اجازه بده بره شما فقط راه رو یرای یک شخص بهتر به زندگیت باز میکنی
[ترجمه ترگمان]وقتی یه نفر تو زندگیت راه میره، بهشون خبر بده آن ها فقط برای یک نفر دیگر اتاق درست می کنند که بروند داخل
[ترجمه گوگل]وقتی کسی زندگی خود را از دست می دهد، بگذارید آنها فقط اتاق دیگری را برای شخص دیگری بهتر می کنند

2. You can't walk out on your wife and children.
[ترجمه بهار] شما نمیتونی زن و بچه ات را ترک کنی
[ترجمه ترگمان]تو نمی توانی با زن و بچه ات بیرون بیایی
[ترجمه گوگل]شما نمیتوانید از همسر و فرزندانتان بیرون بیایید

3. Just think; tomorrow we shall walk out of this place and leave it all behind us forever. Sentence dictionary
[ترجمه ترگمان]فکرش را بکن، فردا از اینجا بیرون خواهیم رفت و همه را برای همیشه ترک خواهیم کرد لغت نامه از جمله
[ترجمه گوگل]فقط فکر کن؛ فردا ما از این مکان پیاده خواهیم شد و همه چیز را برای همیشه پشت سر گذاشتیم فرهنگ لغت جمله

4. We're so short-staffed. I can't just walk out.
[ترجمه ترگمان] ما بودجه کم داریم من نمی تونم برم بیرون
[ترجمه گوگل]ما خیلی کوتاه است من نمیتوانم راه بروم

5. You can't walk out on the contract, or you could be taken to court.
[ترجمه ترگمان]شما نمی توانید روی این قرارداد پیاده شوید، یا ممکن است شما را به دادگاه ببرند
[ترجمه گوگل]شما نمی توانید از قرارداد خارج شوید یا به دادگاه برسید

6. I never walk out on a job half done.
[ترجمه ترگمان] من هیچ وقت با یه کار نیمه کاری بیرون نمیام
[ترجمه گوگل]من هرگز نتوانستم کار نیمه انجام دهم

7. They hinted that they would walk out of the peace talks.
[ترجمه ترگمان]آن ها اشاره کردند که از مذاکرات صلح بیرون خواهند رفت
[ترجمه گوگل]آنها اشاره کردند که از مذاکرات صلح پیاده خواهند شد

8. It's quite something to walk out on stage in front of 20,000 people.
[ترجمه ترگمان]این چیزی است که می تواند روی صحنه در مقابل ۲۰۰۰۰ نفر پیاده شود
[ترجمه گوگل]این کاملا چیزی است که در مقابل 20،000 نفر روی صحنه می رود

9. I want to walk out to get a breath of fresh air.
[ترجمه ترگمان]می خوام برم بیرون یه نفس تازه بکشم
[ترجمه گوگل]من می خواهم از نفس کشیدن هوا بیرون بیایم

10. How could she walk out on her kids?
[ترجمه ترگمان]چطور میتونه با بچه هاش راه بره؟
[ترجمه گوگل]چگونه می تواند بر بچه هایش بیرون بیاید؟

11. Workers are threatening to walk out.
[ترجمه ترگمان]کارگران تهدید کرده اند که پیاده خواهند شد
[ترجمه گوگل]کارگران تهدید به راه رفتن هستند

12. The director told them not to walk out on the chairman.
[ترجمه ترگمان]مدیر به آن ها گفت که به ریاست بر روی رئیس شرکت نکنند
[ترجمه گوگل]این کارگردان به آنها گفت که نباید از رئیس خارج شود

13. I won't walk out - I like to see things through to the finish .
[ترجمه ترگمان]من بیرون نخواهم رفت - من دوست دارم چیزها را تا آخر ببینم
[ترجمه گوگل]من نخواهم رفت - من دوست دارم همه چیز را به پایان برسانم

14. I was worried she would walk out or bring the interview to an end.
[ترجمه ترگمان]نگران بودم که او بیرون برود یا مصاحبه را به پایان برساند
[ترجمه گوگل]من نگران بودم که بیرون آمدن یا مصاحبه را پایان دهد

15. They threatened to walk out if the party did not change direction.
[ترجمه ترگمان]آن ها تهدید کردند که اگر حزب مسیر را عوض نکند، راه بروند
[ترجمه گوگل]آنها تهدید کردند که حزب مسیر را تغییر ندهد

16. 200 employees staged a walkout in protest at the new pay deal.
[ترجمه ترگمان]۲۰۰ نفر از کارکنان در اعتراض به قرارداد پرداخت جدید اعتصاب کردند
[ترجمه گوگل]200 کارمند در اعتراض به معامله پرداخت جدید انجام دادند

17. The staff staged a one - day walkout.
[ترجمه ترگمان]کارکنان اعتصاب یک روزه را برگزار کردند
[ترجمه گوگل]کارکنان یک پیاده روی روزانه را انجام دادند

18. During a two-day walkout by teachers in November, nearly 90 percent of students stayed away.
[ترجمه ترگمان]در طی یک اعتصاب دو روزه توسط معلمان در ماه نوامبر، نزدیک به ۹۰ درصد از دانشجویان دور ماندند
[ترجمه گوگل]در جریان یک نوبت دو روزه توسط معلمان در ماه نوامبر، نزدیک به 90 درصد از دانش آموزان ماندند

19. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!

20. The mass walkout did not faze him.
[ترجمه ترگمان]این توده عظیم از این بابت او را ناراحت نمی کرد
[ترجمه گوگل]خروج توده ای او را ندیده بود

21. A scattered, one-day walkout in 1994 cost the company $ 50 million.
[ترجمه ترگمان]یک اعتصاب پراکنده و یک روزه در سال ۱۹۹۴ به هزینه ای بالغ بر ۵۰ میلیون دلار رسید
[ترجمه گوگل]پراکنده شدن یک روزه در سال 1994 به مبلغ 50 میلیون دلار شرکت

22. That was the third angry walkout in one biological day, and the second threat to resign in less than a bio-week.
[ترجمه ترگمان]این سومین اعتصاب خشمگین در یک روز زیستی بود و دومین تهدید در کم تر از یک هفته زیستی بود
[ترجمه گوگل]این سومین خشم عصبانی در یک روز بیولوژیک بود و تهدید دوم برای استعفا در کمتر از یک هفته زیستی

23. There was a walkout by the black members as the chairman rose to speak.
[ترجمه ترگمان]اعضای سیاه پوست به اعتصاب برخاستند و رئیس از جا برخاست تا حرف بزند
[ترجمه گوگل]وقتی اعضای سیاهپوست به عنوان رئیس صحبت کردند، یک پیاده روی انجام شد

24. Factory workers staged a walkout to protest for proper working conditions.
[ترجمه ترگمان]کارگران کارخانه، اعتصاب خود را برای اعتراض به شرایط کاری مناسب انجام دادند
[ترجمه گوگل]کارگران کارخانه برای اعتراض به شرایط کاری مناسب، راهپیمایی کردند

25. But there is more to this walkout than the usual dispute over pay and conditions.
[ترجمه ترگمان]اما این اعتصاب بیش از اختلاف معمول در مورد حقوق و شرایط است
[ترجمه گوگل]اما بیشتر به این نزاع از اختلاف معمول در مورد پرداخت و شرایط بیشتر است

26. Cabin crews plan a walkout over pay and sick leave.
[ترجمه ترگمان]کابین Cabin اعتصاب کارگران را به دلیل مرخصی استعلاجی و مرخصی استعلاجی برنامه ریزی می کنند
[ترجمه گوگل]خدمه کابین برنامه ای را برای پرداخت و پرداخت بیمار می کند

27. There's been an unofficial walkout at the car factory.
[ترجمه ترگمان]یک اعتصاب غیر رسمی در کارخانه اتومبیل وجود داشته است
[ترجمه گوگل]یک خودروی غیر رسمی در کارخانه خودرو وجود دارد

28. Although Hipp voiced optimism, airline and union officials earlier were grim about prospects for averting a walkout.
[ترجمه ترگمان]اگرچه Hipp ابراز خوش بینی کرد، مقامات خطوط هوایی و اتحادیه پیش از این به دلیل دور شدن از اعتصاب سخت نگران بودند
[ترجمه گوگل]اگر چه هوپ خوشحال بود، مقامات هواپیمایی و اتحادیه ها پیش از این در مورد چشم انداز هایی برای جلوگیری از خلع سلاح دشوار بودند

29. The decision followed Friday's lead from colleagues at Leyland, Lancashire, who also voted against a walkout.
[ترجمه ترگمان]این تصمیم پس از جمعه از همکاران Leyland، Lancashire، آغاز شد که به اعتصاب رای دادند
[ترجمه گوگل]این تصمیم از رهبران جمعه از همکارانش در Leyland، Lancashire، که همچنان در برابر بی نظمی رای دادند، پی گرفت

30. But Putin's forces muscled the bill through 251 to 2 with the Communists staging a walkout during the vote.
[ترجمه ترگمان]اما نیروهای پوتین این لایحه را از طریق ۲۵۱ تا ۲ با حزب کمونیست به اعتصاب خود در حین رای گیری علنی کردند
[ترجمه گوگل]اما نیروهای پوتین این لایحه را از طریق 251 تا 2 با کمونیست ها در طی رای رد کردند

پیشنهاد کاربران

محو شدن

leave suddenly

خارج شدن

قدم زدن/ راه رفتن

ترک کردن ناگهانی همسر و رفتن و زندگی کردن در جای دیگر

ever since she walk out on me
از زمانیکه اون گذاشته رفته ( منو تنها گذاشته )

اعتصاب کردن ، اعتراض کردن

کاری را ناگهانی ترک کردن
1.
to leave an event before it is finished.
eg: It was such a bad movie that I felt like walking out in the first fifteen minutes


زه زدن

انصراف وترک گفتن و گریختن از سنگینی کاری که قبلاً آن را به چیزی نمی شمرد و مدعی توانستن آن بود. از میدان بدر رفتن. از دعوی خود بازآمدن. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) . از میدان دررفتن. از زیر بار مسئولیت شانه خالی کردن. ( فرهنگ فارسی معین ) . رجوع به ماده ٔ بعد شود.


کلمات دیگر: