کلمه جو
صفحه اصلی

undisturbed


معنی : مختل نشده، غیر مختل
معانی دیگر : غیر مختل، مختل نشده

انگلیسی به فارسی

غیر مختل، مختل نشده


دست نخورده، مختل نشده، غیر مختل


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of disturbed.
مشابه: calm

• not disturbed, not bothered, not moved from its natural condition
a place that is undisturbed is peaceful and has not been affected by changes that have happened in other places.
if you are undisturbed in something that you are doing, you continue doing it and are not affected by anything else that is happening.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] دست نخورده - برهم نخورده
[زمین شناسی] دست نخورده

مترادف و متضاد

مختل نشده (صفت)
undisturbed

غیر مختل (صفت)
undisturbed

جملات نمونه

1. throughout the crisis her mind remained serene and undisturbed
طی آن بحران فکر او آرام و ناآشفته بود.

2. At last I was able to work undisturbed.
[ترجمه ترگمان]بالاخره توانستم بدون مزاحمت کار کنم
[ترجمه گوگل]در نهایت من توانستم بدون دردسر کار کنم

3. The children pursued their studies, undisturbed by the many visitors.
[ترجمه ترگمان]بچه ها بدون مزاحمت بسیاری از مهمانان مطالعات خود را ادامه دادند
[ترجمه گوگل]بچه ها تحصیلات خود را ادامه دادند، توسط بسیاری از بازدیدکنندگان نادیده گرفته شد

4. I can spend the whole day undisturbed at the warehouse.
[ترجمه ترگمان]می تونم کل روز رو توی انبار بدون مزاحمت باشم
[ترجمه گوگل]من می توانم کل روز را در انبار خراب کنم

5. The land is to be left undisturbed as a nature reserve.
[ترجمه ترگمان]زمین به عنوان ذخیره طبیعت دست نخورده باقی خواهد ماند
[ترجمه گوگل]زمین باید به عنوان ذخایر طبیعت نابود شود

6. The war had not left Bargate undisturbed.
[ترجمه ترگمان]جنگ بدون مزاحمت باقی نمانده بود
[ترجمه گوگل]جنگ بیگناه را ترک نکرد

7. Mark seemed undisturbed by her threats.
[ترجمه ترگمان] مارک از تهدیدهای اون ناراحت به نظر میومد
[ترجمه گوگل]علامت به نظر می رسد توسط تهدید او به نظر نمی آمد

8. Victoria was strangely undisturbed by this symptom, even though her husband and family were frightened.
[ترجمه ترگمان]ویکتوریا به طرز عجیبی از این علامت بی خبر بود، حتی با وجود اینکه شوهرش و خانواده اش ترسیده بودند
[ترجمه گوگل]ویکتوریا به طرز عجیبی از این علامت ناتوان مانده بود، حتی اگر شوهر و خانواده اش ترسو بودند

9. She also left the book undisturbed but felt, as soon as she saw the title, a further fellow feeling with S. Kettering.
[ترجمه ترگمان]او همچنین کتاب را دست نخورده گذاشت، ولی به محض اینکه عنوان را دید، احساس دیگری با اس مشغول Kettering
[ترجمه گوگل]او همچنین این کتاب را بدون دردسر ترک کرد اما احساس کرد که او به عنوان عنوانش را دید، یک احساس دیگر با کاترینینگ

10. The village is still undisturbed.
[ترجمه ترگمان]دهکده هنوز دست نخورده است
[ترجمه گوگل]روستا هنوز هم دست نخورده است

11. Some women are relatively undisturbed by their monthly bleed.
[ترجمه ترگمان]برخی از زنان نسبت به خونریزی ماهانه خود نسبتا دست نخورده هستند
[ترجمه گوگل]برخی از زنان نسبت به خونریزی ماهانه خود نسبتا دست نخورده اند

12. In the Balearics pockets of rural life and inland villages are undisturbed.
[ترجمه ترگمان]در مناطق Balearics زندگی روستایی و روستاهای inland دست نخورده باقی مانده است
[ترجمه گوگل]در دهکده های Baleares جاده های زندگی روستایی و روستاهای داخلی درهم آمیخته اند

13. He immured himself in a small room to work undisturbed.
[ترجمه ترگمان]خود را در اطاقی کوچک محبوس کرده بود که بدون مزاحمت کار کند
[ترجمه گوگل]او خود را در یک اتاق کوچک به کار خود ادامه داد

14. There was a small restaurant on Sullivan Street where we could talk undisturbed.
[ترجمه ترگمان]یه رستوران کوچیک تو خیابون \"سالیوان\" بود که بتونیم بدون مزاحمت صحبت کنیم
[ترجمه گوگل]یک رستوران کوچک در خیابان سالیوان وجود داشت که در آن می توانیم بدون دردسر صحبت کنیم

پیشنهاد کاربران

بکر

جدا از . . .
، بدون ارتباط با . . .

دست نخورده

عادی ، بدون نقص
uninterrupted operation : عملکرد عادی , عملکرد بی نقص

بدون اعوجاج
undisturbed current & Voltage
جریان و ولتاژ بدون اعوجاج

در آرامش


کلمات دیگر: