کلمه جو
صفحه اصلی

vamp


معنی : رویه، وصله، تمهید کردن، گام زدن بر روی، ساز تنهازدن، بالبداهه گفتن و یا ساختن، وسوسه و از راه بدر کردن، تعمیر کردن، قدم زدن، سرهم بندی کردن، وصله کردن
معانی دیگر : بخش میانی رویه ی کفش، زیر پنجه ی کفش، (هر چیز) وصله پینه شده، سرهم بندی شده، (کفش) زیر پنجه گذاشتن، از خود درآوردن، اختراع کردن، گمراه کردن، از راه به در کردن، زیر پای کسی نشستن، جوراب کوتاه، ساز تنهازدن همراه بااواز یا رقص

انگلیسی به فارسی

جوراب کوتاه، رویه، وصله، تعمیر کردن، وصله کردن،سرهم بندی کردن، تمهید کردن، گام زدن بر روی، قدم زدن، ساز تنها زدن (همراه بااواز یا رقص)،بالبداهه گفتن و یا ساختن، وسوسه و از راه بدرکردن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: in a shoe, the upper portion covering the instep and often the toes.

(2) تعریف: something pieced together; patchwork.

(3) تعریف: a succession of simple chords, often improvised to connect two different musical passages.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: vamps, vamping, vamped
(1) تعریف: to furnish with a vamp or repair the vamp of (a shoe).

(2) تعریف: to patch up; refurbish (often fol. by up).

(3) تعریف: in music, to invent or improvise.

- The pianist vamped an accompaniment.
[ترجمه ترگمان] نوازنده پیانو همراه بود
[ترجمه گوگل] پیانیست، همراهی کرد
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: to improvise a melody, connecting passage, or accompaniment.
اسم ( noun )
• : تعریف: a woman who is considered to be one that seduces men, esp. in order to exploit them.
مشابه: siren
فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: vamps, vamping, vamped
• : تعریف: to seduce (men), esp. in order to exploit (them).

• part of boot or shoe which covers the instep; musical improvisation; reworking of an already existing piece (i.e. book or article); seductive woman who uses her sex appeal in a manipulative way (especially to exploit men) ; vampire
improvise in playing music; make a vamp for a shoe; use sex appeal to manipulate and exploit

مترادف و متضاد

رویه (اسم)
upper, tack, top, procedure, facing, cover, surface, method, scheme, metier, comportment, vamp, praxis, tenor, instep, ism

وصله (اسم)
inset, patch, vamp, imp, patching, splotch

تمهید کردن (فعل)
prepare, vamp

گام زدن بر روی (فعل)
vamp

ساز تنها زدن (فعل)
vamp

بالبداهه گفتن و یا ساختن (فعل)
vamp

وسوسه و از راه بدر کردن (فعل)
vamp

تعمیر کردن (فعل)
service, fix, repair, remodel, remedy, restore, patch, tinker, vamp, mend, refit, remake, renovate, refashion, rehash

قدم زدن (فعل)
gait, stride, vamp, step, stroll, pad

سرهم بندی کردن (فعل)
fudge, slubber, bollix, tinker, vamp, bumble, bungle, botch, foozle, jerry-build

وصله کردن (فعل)
clobber, patch, piece, vamp, clout

جملات نمونه

1. That vamp picks up new guys every weekend.
[ترجمه ترگمان]اون خون آشامی که هر هفته یه آدم جدید رو انتخاب می کنه
[ترجمه گوگل]این وین پلاس هر روز آخر هفته بچه های جدیدی رو جمع می کنه

2. The vacillating vamp, as I so aptly said: do I phone her?
[ترجمه ترگمان]همان طور که من به درستی گفته بودم، رد خون vacillating، همان طور که من گفته بودم، به او تلفن می زنم؟
[ترجمه گوگل]آیا من به او تلفن می زنم؟

3. He looks like a fashion model, a clubland vamp or the boy next door.
[ترجمه ترگمان]به نظر میاد مدل مد باشه، یه خون آشام clubland یا یه بچه در همسایگی
[ترجمه گوگل]او به نظر می رسد یک مدل مد، یک vamp clubland یا یک پسر در کنار آن است

4. The vamp had the gall to probe her.
[ترجمه ترگمان] اون خون آشام دورگه داشت ازش تحقیق می کرد
[ترجمه گوگل]ویپ به دنبال او بود

5. The vamp picks up new guys every night.
[ترجمه ترگمان] اون خون آشام هر شب آدم جدیدی رو انتخاب می کنه
[ترجمه گوگل]هر شب ومپها بچه های جدید را می برد

6. Sticking and stitching tongue emboss Sticking and stitching vamp.
[ترجمه ترگمان]داری ادای احترام می کنی و ادای vamp رو در میاری
[ترجمه گوگل]چسباندن و دوختن زبان، سفید کردن و دوختن ورقه ورقه

7. Sticking and pressing boxtoe Tongue stitching with vamp.
[ترجمه ترگمان]داری ادای Sticking رو درمیاری و روش کار می کنی
[ترجمه گوگل]چسباندن و فشردن جعبه زدن با دوختن زبان با vamp

8. Suitable for curved shaping of vamp leather of kinds of boots.
[ترجمه ترگمان]مناسب برای شکل دهی منحنی چرم vamp از انواع پوتین
[ترجمه گوگل]مناسب برای شکل گیری منحنی چرم پنبه ای از انواع چکمه

9. Vamp uses leather of light qualitative synthesis.
[ترجمه ترگمان]vamp از چرم از سنتز کیفی سبک استفاده می کند
[ترجمه گوگل]Vamp با استفاده از چرم سنتز کیفی نور است

10. Application: For stitching shoe border or vamp Refer the right photo.
[ترجمه ترگمان]برنامه: برای چسباندن مرز کفش و یا vamp به عکس سمت راست مراجعه کنید
[ترجمه گوگل]درخواست برای دوختن کفش یا مرطوب مرطوب عکس مناسب را رعایت کنید

11. Second-ranking knot before help, insole and vamp without first wipe glue, not only save artificially, but after molding heating never degum, ensure perfect shape.
[ترجمه ترگمان]گره رتبه دوم قبل از کمک، insole و vamp بدون اولین چسب پاک شده، نه تنها به طور مصنوعی صرفه جویی می کند، بلکه پس از ریخته گری never هرگز به طور مصنوعی صرفه جویی نمی شود، شکل کامل را تضمین می کند
[ترجمه گوگل]گره دوم ثانویه قبل از کمک، کفی و ورقه بدون چسباندن اولیه، نه تنها صرفه جویی در مصنوعی، بلکه پس از قالب گیری گرما هرگز سوزش نمی کند، شکل کامل را تضمین می کند

12. They'll call me a vamp, a public enemy obstructing progress.
[ترجمه ترگمان]آن ها مرا یک خون آشام صدا می کنند، یک دشمن عمومی جلوی پیشرفت را می گیرد
[ترجمه گوگل]آنها مرا به یک خون آشام تبدیل می کنند، یک دشمن عمومی مانع پیشرفت است

13. Vamp is seamed rope made of hemp to sole.
[ترجمه ترگمان]vamp یک طناب چروکیده است که از کنف به تنهایی ساخته شده است
[ترجمه گوگل]Vamp طناب بافته شده از پشم گوسفند وجانوران دیگر است

14. No matter be the liner of vamp, bootlace, upper or shoe, used the material of all sorts of quality of a material, decorative pattern, this also brought new visual influence undoubtedly.
[ترجمه ترگمان]مهم نیست که آستر of، bootlace، فوقانی یا کفش، از جنس همه نوع کیفیت یک ماده، الگوی تزیینی استفاده کرد، و این امر تاثیر بصری جدیدی را بدون شک به ارمغان آورد
[ترجمه گوگل]مهم نیست که آیا خطوط از vamp، bootlace، بالا یا کفش، استفاده از مواد از همه نوع کیفیت مواد، الگوی تزئینی، این نیز به طور ناگهانی نفوذ بصری جدید به ارمغان آورد

15. Stitching boxtoe and vamp sketch line smoothly Use correct mold.
[ترجمه ترگمان]Stitching boxtoe و خط طراحی vamp به راحتی از قالب درست استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]دوختن جعبه کشی و خط طرح خط کش هموار استفاده از قالب صحیح

پیشنهاد کاربران

وسوسه کردن توسط زن
منظورم همون اخفال خودمون
ی مثال که همیشه توذهنت بمون
stripper vamped me and i couldn't controll my self and first spank her then fu#c#kher

زن فاسد، خود فروش


کلمات دیگر: