کلمه جو
صفحه اصلی

unblushing


معنی : عاری از شرم، بی خجالت، بدون شرم
معانی دیگر : (از شرم) سرخ نشده

انگلیسی به فارسی

بدون شرم، بی خجالت، عاری از شرم


ناراحتی، بی خجالت، بدون شرم، عاری از شرم


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: unblushingly (adv.), unblushingness (n.)
(1) تعریف: without shame, modesty, or apology.

- her unblushing lies
[ترجمه ترگمان] بدون شرم و شرم
[ترجمه گوگل] دروغ نابهنگام او

(2) تعریف: not blushing.

• unashamed, unembarrassed, not blushing

مترادف و متضاد

عاری از شرم (صفت)
impudent, shameless, unashamed, brazen-faced, graceless, unblushing

بی خجالت (صفت)
unblushing

بدون شرم (صفت)
unblushing


کلمات دیگر: