کلمه جو
صفحه اصلی

unattached


معنی : ازاد، اعزام نشده، ناوابسته، توفیق نشده، منتظردستور
معانی دیگر : باز، بسته نشده، گیر انداخته نشده، چفت یا زنجیر نشده، غیر متصل، مستقل، نا سر سپرده، نامزد نشده، ازدواج نکرده، مجرد

انگلیسی به فارسی

ناوابسته، توفیق نشده، اعزام نشده، آزاد، منتظر دستور


unattached، ازاد، اعزام نشده، ناوابسته، توفیق نشده، منتظردستور


انگلیسی به انگلیسی

• not attached, not connected, unassociated, independent
an unattached person is not married and is not having a steady relationship.

صفت ( adjective )
(1) تعریف: not attached or connected.
متضاد: attached
مشابه: free, independent, loose

(2) تعریف: not joined or committed to a person, group, or organization, esp. by engagement, marriage, or membership.
متضاد: affiliated, attached, betrothed, married
مشابه: single

مترادف و متضاد

disconnected, free


ازاد (صفت)
free, open, loose, self-administered, patent, exempt, immune, degage, unattached, footloose, unrestrained, gratis

اعزام نشده (صفت)
unattached

ناوابسته (صفت)
unbound, unattached

توفیق نشده (صفت)
unattached

منتظر دستور (صفت)
unattached

Synonyms: apart, at liberty, autonomous, available, detached, fancy-free, footloose, independent, off the hook, on one’s own, separate, single, unaffiliated, uncommited, unconnected, uninvolved, unmarried


جملات نمونه

1. He was still unattached at the age of 3
[ترجمه ترگمان]او در سن سه سالگی آزاد بود
[ترجمه گوگل]او هنوز در سن 3 سالگی باقی مانده بود

2. I knew only two or three unattached men.
[ترجمه ترگمان]فقط دو سه نفر از افراد unattached را می شناختم
[ترجمه گوگل]من فقط دو یا سه مرد مجرد را می دانستم

3. According to Jo, Mark was still unattached.
[ترجمه ترگمان]طبق گفته جو، مارک هنوز آزاده
[ترجمه گوگل]با توجه به جی، مارک هنوز هم نشده است

4. The centre is unattached to any hospital or clinic.
[ترجمه ترگمان]این مرکز از هر بیمارستان یا بیمارستان معاف است
[ترجمه گوگل]این مرکز به هر بیمارستان یا کلینیک متصل نیست

5. Please enclose your signed cheque and payment slip unattached and unfolded.
[ترجمه ترگمان]لطفا چک امضا شده خود را محصور کنید و از تازگی آزاد شده و آزاد شده باشید
[ترجمه گوگل]لطفا چک تأیید شده و لغو پرداخت خود را بدون اتصال و باز شدن ضمیمه کنید

6. Even fewer are unattached to vested interests in the debate.
[ترجمه ترگمان]حتی کم تر از مقامات دولتی به منافع خود در این بحث تقسیم می شوند
[ترجمه گوگل]حتی کمتر به منافع مورد نظر در این بحثها پیوسته است

7. Younger, unattached people were at a premium in Southland.
[ترجمه ترگمان]افراد مجرد، مجرد، در حال صرف پول در جنوب بودند
[ترجمه گوگل]جوانان، افراد غیر مجاز در Southland در حق بیمه بودند

8. Unattached filaments should be removed from the aquarium regularly with a net.
[ترجمه ترگمان]رشته های unattached باید از آکواریوم به طور منظم با توری حذف شوند
[ترجمه گوگل]رشته های بدون اتصال باید از آکواریوم به طور منظم با یک شبکه حذف شود

9. Many unattached skis went sliding off down the hill at incredible speed.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از لوازم اسکی آزاد با سرعتی باور نکردنی از تپه پایین آمدند
[ترجمه گوگل]بسیاری از اسکی های غیر مجاز، با سرعت باورنکردنی، به سمت پایین تپه حرکت می کردند

10. Are there any unattached straight men in this city?
[ترجمه ترگمان]آیا در این شهر چند نفر از افراد مسلح در این شهر هستند؟
[ترجمه گوگل]آیا در این شهر یک مرد مستقل غیرقانونی وجود دارد؟

11. No, I unattached, I'll be having my baby on my own.
[ترجمه ترگمان]نه، من unattached، بچه هام رو خودم نگه می دارم
[ترجمه گوگل]نه، من به طور غیرمستقیم، من فرزند خودم هستم

12. Later in anaphase, the unattached interloper microtubules actively slide past each other, elongating the entire spindle.
[ترجمه ترگمان]بعدا در anaphase، the آزاد interloper به طور فعال از کنار هم عبور می کنند و تمام spindle را دراز می کنند
[ترجمه گوگل]بعدها در anaphase، میکروتابلهای interloper unattached به طور فعال از یکدیگر شکاف می کشند، elongating کل اسپیندل

13. Would they be the first unattached players to appear at a World Cup?
[ترجمه ترگمان]آیا آن ها اولین بازیکنان مجرد هستند که در جام جهانی ظاهر می شوند؟
[ترجمه گوگل]آیا آنها اولین بازیکنانی هستند که در جام جهانی حضور دارند؟

14. The moral is: Unattached to wealth and power, happiness increases.
[ترجمه ترگمان]اصول اخلاقی عبارت است از: unattached به ثروت و قدرت، شادی افزایش می یابد
[ترجمه گوگل]اخلاق به ثروت و قدرت پیوسته است، شادی افزایش می یابد

پیشنهاد کاربران

وابسته نبودن


غیروابسته


کلمات دیگر: