1. unasked advice is offensive
پند ناخواسته زننده است.
2. She came to the party unasked.
[ترجمه ترگمان]اون بدون شک به مهمونی اومد
[ترجمه گوگل]او به سمت حزب بیگانه آمد
3. She brought him, unasked, the relevant file.
[ترجمه ترگمان]او بدون اینکه از من سوال کند، او را نزد خود آورد
[ترجمه گوگل]او او را بی پروا کرد
4. He came to the party unasked.
[ترجمه ترگمان]او بدون هیچ سوالی به مهمانی آمد
[ترجمه گوگل]او به حزب بی اعتمادی آمد
5. His advice, offered to her unasked, was to stay home and make the best of things.
[ترجمه ترگمان]توصیه او، بدون اینکه پرسیده شود، این بود که در خانه بماند و بهترین چیزها را بسازد
[ترجمه گوگل]مشاوره او، به او پیشنهاد نشده بود، به خانه بماند و بهترین چیزها را انجام دهد
6. Let me answer, at least this one unasked question.
[ترجمه ترگمان] بذار جواب بدم، حداقل این سوال رو ازم پرسید
[ترجمه گوگل]اجازه بدهید من جواب بدهم، حداقل این یک سوال ناخواسته
7. Cat, unasked, produced a cheese sandwich and a cup of frothing coffee.
[ترجمه ترگمان]کت، بدون unasked، یک ساندویچ پنیر و یک فنجان قهوهی کف آلود تولید کرد
[ترجمه گوگل]گربه، ناخواسته، یک ساندویچ پنیر و یک فنجان قهوه فومشده تولید کرد
8. Significant questions will go unasked.
[ترجمه ترگمان]سوالات مهمی بدون ادامه وجود خواهد داشت
[ترجمه گوگل]سؤال های مهم به طور غیرقانونی حل خواهد شد
9. George sat down unasked.
[ترجمه ترگمان]جورج بدون اینکه حرفی بزند نشست
[ترجمه گوگل]جورج نشسته بود unasked
10. However much he wanted the answer to his unasked question, he was going to have to wait for it.
[ترجمه ترگمان]با این همه می خواست جواب سوال unasked را بپرسد که باید منتظر بماند
[ترجمه گوگل]هرچند که او می خواست پاسخ به سوال غیرمعمول او را بدهد، او مجبور بود برای آن صبر کند
11. Don't they say the only foolish questions are unasked ones?
[ترجمه ترگمان]مگر نه تنها سوا لات احمقانه را unasked؟
[ترجمه گوگل]آیا آنها نمی گویند تنها سوالات احمقانه غیرممکن است؟
12. I hung back in the separate unasked an unanswerable questions.
[ترجمه ترگمان]بدون این که سوالی بی جواب مانده باشد، گوشی را برداشتم
[ترجمه گوگل]من به طور جداگانه پاسخ سوالات بی پاسخ را مجبور کردم
13. Such unasked suggestions are less than welcome.
[ترجمه ترگمان]چنین پیشنهادی کم تر از این است که مورد استقبال واقع شود
[ترجمه گوگل]چنین پیشنهادات غیرممکن کمتر از خوشحالی است
14. This question often goes unasked because employees fear appearing incompetent.
[ترجمه ترگمان]این سوال اغلب بدون سوال ادامه دارد، چرا که کارمندان از ظاهر بی کفایت اجتناب می کنند
[ترجمه گوگل]این سوال اغلب ناخواسته است زیرا کارکنان ترس از ظاهر شدن ناخوشایند دارند
15. His advice was unasked for.
[ترجمه ترگمان]توصیه او از این قرار بود
[ترجمه گوگل]توصیه او برای این موضوع غیرممکن است