1. A banana split can tempt me to break my diet.
دسر موز می تواند مرا وسوسه کند، تا رژیم غذایی ام را بشکنم
2. The sight of beautiful Louise tempted the bachelor to change his mind about marriage.
با دیدن لویس زیبا مرد مجرد وسوسه شد تا دیدگاهش را نسبت به ازدواج تغییر دهد
3. Your offer of a job tempts me greatly.
پیشنهاد کاری تو مرا به شدت وسوسه کرد
4. tempt fate (or providence)
با سرنوشت خود بازی کردن،مخاطره کردن
5. the judge sequestered the jury so that nobody would threaten or tempt them
قاضی هیات داوران را منزوی کرد که کسی آنها را تهدید یا تطمیع نکند.
6. An open door may tempt a saint.
[ترجمه ترگمان]یک در باز ممکن است یک قدیس را وسوسه کند
[ترجمه گوگل]درب باز ممکن است یک مقدس را وسوسه کند
7. Don't tempt thieves by leaving valuables clearly visible.
[ترجمه ترگمان]با گذاشتن اشیا گران بها، دزدها را وسوسه نکن
[ترجمه گوگل]دزدها را تحمل نکنید، با ترک اشیاء با ارزش به وضوح قابل مشاهده است
8. Credit cards can tempt you to overstretch yourself .
[ترجمه ترگمان]کارت های اعتباری می تواند شما را وسوسه کند که خود را آرام کنید
[ترجمه گوگل]کارت های اعتباری می تواند شما را تحریم کند
9. The new program is designed to tempt young people into studying engineering.
[ترجمه ترگمان]این برنامه جدید برای تحریک جوانان به مطالعه مهندسی طراحی شده است
[ترجمه گوگل]برنامه جدید طراحی شده است تا جوانان را به تحصیل در مهندسی وسوسه کند
10. Don't let credit tempt you to buy something you can't afford.
[ترجمه sara] اجازه ندهید نسیه شما را وسوسه کند تا چیزی را بخرید که نمی توانید از عهده ( پرداخت ) آن برآیید.
[ترجمه ترگمان]نذار کسی چیزی بخره که از پسش بر بیای
[ترجمه گوگل]اجازه ندهید که اعتبار شما را امتحان کند چیزی را که نمیتوانید بفروشید خریداری کنید
11. Nothing would tempt me to live here.
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز مرا وسوسه نمی کرد که اینجا زندگی کنم
[ترجمه گوگل]هیچ چیز من را ترغیب به زندگی در اینجا نمی کند
12. It was a meal to tempt even the most jaded palate.
[ترجمه ترگمان]این یک وعده غذا بود که حتی the را هم تحریک می کرد
[ترجمه گوگل]این وعده غذایی بود که حتی بیشترین زباله را تحریک می کرد
13. Perhaps some caviar can tempt your jaded palate.
[ترجمه ترگمان]شاید بعضی از خاویار طعم jaded را به وسوسه بیندازد
[ترجمه گوگل]شاید خاویار بتواند عصای خود را از بین ببرد
14. It would take a lot of money to tempt me to quit this job.
[ترجمه ترگمان]این کار پول زیادی می برد تا من بتوانم این شغل را رها کنم
[ترجمه گوگل]این مقدار زیادی پول را به من تحمیل می کند تا این کار را ترک کند
15. They tried to tempt her with offers of promotion.
[ترجمه ترگمان]آن ها سعی کردند او را با پیشنهاد ترفیع فریب دهند
[ترجمه گوگل]آنها سعی کردند او را با پیشنهادات ارتقاء وسوسه کنند
16. What gives it the power to tempt millions of would-be basketball stars is the years of advertising behind it.
[ترجمه ترگمان]چیزی که به آن قدرت وسوسه کردن میلیون ها ستاره بسکتبال را می دهد، سال ها تبلیغات پشت آن است
[ترجمه گوگل]چه چیزی قدرت را برای متقاعد کردن میلیونها ستاره بسکتبال میتواند سالهای تبلیغ در پشت آن باشد
17. Most infomercials try to tempt television viewers into buying beauty aids, kitchen gadgets and other products.
[ترجمه ترگمان]اکثر infomercials سعی می کنند که بینندگان تلویزیون را به خرید لوازم آرایشی، لوازم آشپزخانه و محصولات دیگر اغوا کنند
[ترجمه گوگل]اکثر فروشندگان سعی می کنند تماشاگران تلویزیون را به خرید وسایل کمک های زیبایی، وسایل آشپزخانه و سایر محصولات سعی کنند