1. tend on
خدمت کردن،دست به سینه جلوی کسی ایستادن،تیمار کردن
2. prices tend to show an upward tendency
قیمت ها رو به افزایش هستند.
3. to tend plants
گیاه پرورش دادن
4. to tend the sick
از بیماران پرستاری کردن
5. women tend to live longer than men
احتمال طول عمر زن ها از مردها بیشتر است.
6. foreign students tend to cluster together
دانشجویان خارجی تمایل به همگرایی دارند.
7. modern designs tend to simplicity
طرح های جدید به سادگی تمایل دارند.
8. the newspapers tend to lump all these extremist groups together
روزنامه ها تمایل دارند که همه ی این دستجات افراطی را از یک قماش بدانند.
9. girls and boys tend to form groups of their peers
دختران و پسران تمایل به تشکیل گروه های همسال خود را دارند.
10. small windowless rooms tend to smother me
اتاق های کوچک و بی پنجره دل مرا می گیرند.
11. the feathers under the cage tend to incriminate the cat
پرهای زیر قفس گناه را متوجه گربه می کند.
12. i have observed that foreign students tend to isolate themselves
متوجه شده ام که شاگردان برون مرزی به انزوا گرایش دارند.
13. you mind your own business and i'll tend to mine
تو سرت به کار خودت باشد و من هم به کارهای خودم می رسم (در کار من دخالت نکن).
14. I tend to forget things unless I mark them down.
[ترجمه ترگمان]من دوست دارم چیزها رو فراموش کنم مگر اینکه اونا رو پیدا کنم
[ترجمه گوگل]من تمایل به چیزهایی را فراموش کرده ام مگر آن که آنها را علامت بزنم
15. Centrally heated offices tend to be stuffy.
[ترجمه ترگمان]دفاتر داغ و گرم خفه می شوند
[ترجمه گوگل]دفاتر مرکزی گرم به نظر می آیند
16. Children tend to get pushed back in crowds.
[ترجمه ترگمان]کودکان تمایل دارند که به جمعیت بازگردند
[ترجمه گوگل]کودکان تمایل دارند که دوباره در جمعیت نفوذ کنند
17. Rising import prices tend to feed back into domestic prices.
[ترجمه امید] افزایش قیمت های واردات بازخوردی از قیمت های داخلیه
[ترجمه آزاد] افزایش قیمت محصولات وارداتی غالبا بر روی قیمت محصولات داخلی اثر گذار است.
[ترجمه ترگمان]افزایش قیمت واردات تمایل به تغذیه دوباره به قیمت های داخلی دارد
[ترجمه گوگل]افزایش قیمت های واردات تمایل به بازگشت به قیمت های داخلی دارد
18. Women tend to live longer than men.
[ترجمه امید] احتمال طول عمر زن ها از مردها بیشتر است
[ترجمه ترگمان]زنان بیشتر از مردان زندگی می کنند
[ترجمه گوگل]زنان تمایل دارند بیش از مردان زندگی کنند
19. As people accumulate more wealth, they tend to spend a greater proportion of their incomes.
[ترجمه ترگمان]وقتی مردم ثروت بیشتری جمع می کنند، تمایل به خرج کردن بخش بیشتری از درآمد خود دارند
[ترجمه گوگل]همانطور که مردم ثروت بیشتری جمع می کنند، تمایل بیشتری نسبت به درآمد خود دارند
20. Schools tend to perpetuate the myth that boys are better at sport than girls.
[ترجمه ترگمان]مدارس تمایل دارند این افسانه را جاودانه کنند که پسران در ورزش بهتر از دختران هستند
[ترجمه گوگل]مدارس تمایل دارند که اسطوره ای را که پسران در ورزش نسبت به دختران بهتر هستند، ادامه دهند
21. Women tend to attribute their success to external causes such as luck.
[ترجمه ترگمان]زنان تمایل دارند که موفقیت خود را به عوامل خارجی مثل شانس نسبت دهند
[ترجمه گوگل]زنان تمایل دارند موفقیت خود را به دلایل خارجی مانند شانس نشان دهند
22. I tend to watch the television for pleasure rather than edification.
[ترجمه ترگمان]من بیشتر تمایل دارم که تلویزیون را به خاطر لذت تماشا کنم تا اینکه درس عبرتی باشد
[ترجمه گوگل]من تمایل به تماشای تلویزیون برای لذت به جای آموزش
23. Your essays tend to concentrate on one theme to the exclusion of everything else.
[ترجمه ترگمان]مقالات شما تمایل دارند روی یک موضوع به استثنای موارد دیگر تمرکز کنند
[ترجمه گوگل]مقالات شما تمایل به تمرکز بر روی یک موضوع به حذف همه چیز دیگری است
24. The worst sufferers of the condition tend to live in highly polluted areas.
[ترجمه ترگمان]بدترین مبتلایان به این بیماری در مناطق بسیار آلوده زندگی می کنند
[ترجمه گوگل]بدترین افراد مبتلا به این بیماری در مناطق بسیار آلوده زندگی می کنند