کلمه جو
صفحه اصلی

undeniable


معنی : انکار ناپذیر
معانی دیگر : غیرقابل انکار، کتمان ناپذیر، عالی، برتر، خوب

انگلیسی به فارسی

انکار ناپذیر


غیر قابل انکار، انکار ناپذیر


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: undeniably (adv.), undeniableness (n.)
(1) تعریف: impossible to deny or dispute; irrefutable.
متضاد: deniable, questionable
مشابه: absolute, certain, decisive

(2) تعریف: unquestionably good or genuine; excellent.
متضاد: dubious

- a gem of undeniable quality
[ترجمه ترگمان] یه جواهر از کیفیت غیرقابل انکار
[ترجمه گوگل] یک گوهر کیفیت نامطلوب

• not deniable, unquestionable, indisputable; unquestionably good
something that is undeniable is certainly true.

مترادف و متضاد

انکار ناپذیر (صفت)
irrefutable, undeniable

definite, proven


Synonyms: actual, beyond doubt, beyond question, binding, certain, clear, compulsory, evident, for sure, inarguable, incontestable, incontrovertible, indisputable, indubitable, irrefutable, manifest, necessary, no ifs and or buts, obligatory, obvious, open and shut, patent, positive, real, sound, sure, sure thing, true, unanswerable, unassailable, undoubted, unquestionable


Antonyms: contestable, disputable, doubted, indefinite, unproven


جملات نمونه

1. The jury concluded that the teenagers were undeniably guilty.
هیئت منصفه به این نتیجه رسید که نوجوانان بی تردید مقصر هستند

2. It is undeniable that most professionals can beat any amateur.
مشخص است که اکثر افراد حرفه ای می توانند هر فرد غیر حرفه ای را شکست دهند

3. That Leon resented Rita's good marks in school was undeniable.
اینکه لئون از نمرات خوب ریتا در مدرسه تنفر داشت غیر قابل انکار بود

4. undeniable guilt
گناه کتمان ناپذیر

5. an undeniable fact
یک حقیقت انکار ناپذیر

6. an undeniable literary classic
یک کلاسیک ادبی بی نظیر

7. the undeniable superiority of their products
برتری انکارناپذیر فرآورده های آنها

8. the undeniable truth
راستینه ی انکارناپذیر

9. his claim was founded on undeniable facts
ادعای او بر (پایه ی) حقایق انکارناپذیری استوار بود.

10. the priority of education is undeniable
سزیدگی آموزش و پرورش غیر قابل انکار است.

11. It is undeniable that the economic picture is brightening.
[ترجمه ترگمان]شکی نیست که تصویر اقتصادی روشن می شود
[ترجمه گوگل]این غیر قابل انکار است که تصویر اقتصادی روشن است

12. Her charm is undeniable.
[ترجمه ترگمان] جذابیت اون انکار ناپذیره
[ترجمه گوگل]جذابیت او غیرقابل انکار است

13. It is an undeniable fact that I ruined the performance,but there's no need to rub it in.
[ترجمه ترگمان]این یک واقعیت انکار ناپذیری است که من نمایش را خراب کردم، اما نیازی نیست که آن را ماساژ بدهم
[ترجمه گوگل]این یک واقعیت غیرقابل انکار است که عملکرد من را خراب کرد، اما نیازی به آن نیست

14. Her popularity among teenagers is undeniable.
[ترجمه ترگمان]محبوبیت او در میان نوجوانان غیرقابل انکار است
[ترجمه گوگل]محبوبیت او در میان نوجوانان غیر قابل انکار است

15. The therapeutic benefits were undeniable, not merely theoretical.
[ترجمه ترگمان]مزایای درمانی غیرقابل انکار بودند، نه صرفا تئوری
[ترجمه گوگل]مزایای درمانی غیرقابل انکار بود، نه صرفا نظری

16. Clinton has an undeniable economic vision: bigger government.
[ترجمه ترگمان]کلینتون یک دیدگاه اقتصادی غیرقابل انکار دارد: دولت بزرگ تر
[ترجمه گوگل]کلینتون چشم انداز اقتصاد جهانی را بزرگتر می کند

17. But it is undeniable that the most effective institutions of those sorts are very conscious of their markets.
[ترجمه ترگمان]اما شکی نیست که موثرترین موسسات این گونه ها در بازارهای خود بسیار آگاه هستند
[ترجمه گوگل]اما غیر قابل انکار است که مؤثرترین مؤسسات این نوع از بازارها خود آگاه هستند

18. His commitment is clear and his integrity is undeniable.
[ترجمه ترگمان]تعهد او واضح است و تمامیت او غیرقابل انکار است
[ترجمه گوگل]تعهد او روشن است و صداقت او غیر قابل انکار است

19. The undeniable fact is that chlorine is building up in the atmosphere much faster than it can be coped with.
[ترجمه ترگمان]واقعیت غیرقابل انکار این است که کلر در جو بسیار سریع تر از آنچه می تواند از عهده آن برآید، ساخته شده است
[ترجمه گوگل]واقعیت غافلگیرانه این است که کلر در فضای بسیار سریعتر از آن است که بتوان با آن روبرو شد

20. It was undeniable that low wages as well as unemployment were a major cause of poverty.
[ترجمه ترگمان]این مساله غیرقابل انکار بود که حقوق پایین و بیکاری دلیل اصلی فقر محسوب می شود
[ترجمه گوگل]این غیر قابل انکار بود که دستمزد کم و همچنین بیکاری عامل اصلی فقر بود

21. An undeniable attraction of an auction is the possibility that some undervalued item may be for sale.
[ترجمه ترگمان]یک جذابیت غیرقابل انکار یک مزایده، این احتمال است که برخی از اجناس بی ارزش ممکن است در معرض فروش قرار بگیرند
[ترجمه گوگل]جذابیت نامطلوب حراجی احتمال این است که برخی از موارد کم ارزش برای فروش باشد

22. The undeniable and disturbing fact is that violence exists within each of us.
[ترجمه ترگمان]حقیقت غیرقابل انکار و نگران کننده این است که خشونت در هر یک از ما وجود دارد
[ترجمه گوگل]واقعیت غیر قابل انکار و نگران کننده این است که در هر یک از ما خشونت وجود دارد

undeniable guilt

گناه کتمان‌ناپذیر


the undeniable superiority of their products

برتری انکارناپذیر فرآورده‌های آن‌ها


an undeniable literary classic

یک کلاسیک ادبی بی‌نظیر


پیشنهاد کاربران

مسلم

غیر قابل انکار

قطعی

Zarif expressed remorse for departing from Iran’s official line, acknowledging that “following the supreme leader’s suggestions and decisions is an undeniable necessity. ”


کلمات دیگر: