کلمه جو
صفحه اصلی

temerity


معنی : جسارت، بی پروایی، بی باکی، تهور
معانی دیگر : پر رویی، گستاخی

انگلیسی به فارسی

بی پروایی، تهور، بیباکی، جسارت


تمسخر، جسارت، بی پروایی، بی باکی، تهور


انگلیسی به انگلیسی

• boldness; rashness, impetuosity
if someone has the temerity to do something, they do it even though they know it will upset or annoy other people; a formal word.

اسم ( noun )
• : تعریف: reckless or foolish boldness; rash disregard of danger.
مترادف: brashness, foolhardiness, hardihood, rashness, recklessness
متضاد: caution
مشابه: audacity, brazenness, impetuosity

- He'd done risky things in the past, but no one thought he had the temerity to set out to scale the mountain alone.
[ترجمه ترگمان] در گذشته کاره ای خطرناکی انجام داده بود، اما هیچ کس فکر نمی کرد که او جسارت کرده باشد تا به تنهایی از کوه خارج شود
[ترجمه گوگل] او در گذشته گذشته چیزهای خطرناکی را انجام داده است، اما هیچ کس فکر نمی کرد که او به اندازه کافی به کوهستان نیاز دارد

مترادف و متضاد

nerve, audacity


جسارت (اسم)
impertinence, venture, insolence, animosity, audacity, temerity, effrontery, presumption, hardihood, spleen

بی پروایی (اسم)
audacity, temerity, impetuosity, insouciance, incaution

بی باکی (اسم)
audacity, temerity, hardihood

تهور (اسم)
temerity, impetuosity

Synonyms: assurance, boldness, brass, carelessness, daring, effrontery, foolhardiness, forwardness, gall, hardihood, hastiness, heedlessness, impertinence, impetuosity, imprudence, impudence, impulsiveness, indiscretion, intrepidity, intrusiveness, overconfidence, pluck, precipitancy, precipitateness, precipitation, presumption, rashness, recklessness, rudeness, thoughtlessness, venturesomeness


Antonyms: care, caution, cowardice, forethought, hesitation


جملات نمونه

1. he had the temerity to call me a liar
با پر رویی مرا دروغگو خواند.

2. a soldier with the temerity to speak up against his officer's bullying
سربازی آنقدر بی باک که علیه جور افسران خود زبان به اعتراض بگشاید

3. He had the temerity to call me a liar!
[ترجمه ترگمان]او جسارت کرده بود که به من دروغ بگوید!
[ترجمه گوگل]او تمایل داشت که به من یک دروغ گفته شود!

4. He had the temerity to ask for higher wages after only a day's work.
[ترجمه ترگمان]بعد از یک روز کار، جسارت آن را داشت که از حقوق بالاتری بخواهد
[ترجمه گوگل]او بعد از یک روز کار را برای پرداخت دستمزد بالاتر درخواست کرد

5. He actually had the temerity to tell her to lose weight.
[ترجمه ترگمان]او در واقع جسارت آن را داشت که به او بگوید وزن کم کند
[ترجمه گوگل]او در واقع به دنبالش بود تا او را به از دست دادن وزن برساند

6. I became quite exercised when he had the temerity to ask us to leave the room for one of them.
[ترجمه ترگمان]وقتی که او جسارت آن را داشت که از ما بخواهد برای یکی از آن ها اتاق را ترک کنیم، به کلی ورزش کرده بودم
[ترجمه گوگل]زمانی که او تمایل داشت که از ما بخواهد برای یکی از آنها اتاق را ترک کند، به شدت تحت تاثیر قرار گرفتم

7. Or, very tentatively, and with much temerity, could Wheeler have been wrong?
[ترجمه ترگمان]یا، با شک و تردید، و با جسارت فراوان، ممکن بود که وی لر اشتباه کرده باشد؟
[ترجمه گوگل]ویلر، اشتباه کرده است، یا بسیار ترسناک و با وسواس بسیار

8. Their temerity was hardly less than that of painters who ignored the taboos imposed by convention, their dexterity even greater.
[ترجمه ترگمان]بی باکی آن ها کم تر از آن دسته از نقاشان بود که تابوهای تحمیل شده توسط کنوانسیون را نادیده می گرفتند
[ترجمه گوگل]سرسپردگی آنها به مراتب کمتر از نقاشانی بود که تابوهایی را که توسط کنوانسیون به اجرا گذاشته شده، نادیده گرفته شده است، و مهارت آنها حتی بیشتر است

9. Would you believe he had the temerity to suggest that this house is too large for one person?
[ترجمه ترگمان]آیا باور می کنید که او جسارت آن را داشت که نشان دهد این خانه برای یک نفر خیلی بزرگ است؟
[ترجمه گوگل]آیا شما اعتقاد دارید او تمایل دارد پیشنهاد کند که این خانه برای یک نفر بیش از حد بزرگ است؟

10. Everyone treats me with the temerity usually afforded to expectant fathers and potential Messiahs.
[ترجمه ترگمان]همه با من رفتار می کنند که معمولا با جسارت انتظار دارند که پدران و potential بخواهند
[ترجمه گوگل]هر کس به من احترام می گذارد که معمولا به پدران منتقد و مسیحیان احتمالی کمک می کند

11. Many Republicans are exasperated at the vice-president's temerity to ask for all the votes to be counted.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از جمهوری خواهان از جسارت رئیس جمهور برای تقاضا برای شمارش آرا به ستوه آمده اند
[ترجمه گوگل]بسیاری از جمهوریخواهان در معاشرت با معاون رییس جمهور، درخواست می کنند که تمام رای گیری ها محاسبه شود

12. With some temerity, therefore, it seems necessary to make at least a few observations.
[ترجمه ترگمان]بنابراین با برخی جسارت لازم به نظر می رسد که حداقل چند تا مشاهدات داشته باشیم
[ترجمه گوگل]بنابراین، با توجه به ضعف، به نظر می رسد لازم است حداقل مشاهدات چندانی داشته باشد

13. A scientist who had the temerity to ask at Philadelphia for one was severely reproved.
[ترجمه ترگمان]دانشمندی که جسارت آن را داشت که از فیلادلفیا سوال کند، به شدت مورد سرزنش قرار گرفت
[ترجمه گوگل]یک دانشمند که در تلاش بود تا فیلادلفیا را برای یکی بخواند، به شدت مجازات شد

14. It was amazing that she should exhibIt'such temerity, but he would teach her!
[ترجمه ترگمان]بسیار شگفت انگیز بود که او این جسارت را از دست بدهد، اما به او یاد خواهد داد!
[ترجمه گوگل]شگفت انگیز بود که او باید این سعادت را نشان دهد، اما او را به او آموزش داد!

He had the temerity to call me a liar.

با پررویی مرا دروغگو خواند.


a soldier with the temerity to speak up against his officer's bullying

سربازی آن‌قدر بی‌باک که علیه جور افسران خود زبان به اعتراض بگشاید


پیشنهاد کاربران

جربزه، شهامت ( معمولا بیش از اندازه )
Boldness in a foolish way
Age looks with anger at temerity of youth, and with contempt on the scrupulously of age.

اعتماد به نفس احمقانه
Foolish boldness


کلمات دیگر: