کلمه جو
صفحه اصلی

unending


معنی : بی پایان
معانی دیگر : بی پایان

انگلیسی به فارسی

بی پایان


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: never ending, or seeming endless.
مشابه: endless

• not ending, seemingly endless, interminable, unceasing
you say that something is unending when it has continued for a long time and seems as though it will never stop.

مترادف و متضاد

continuing


بی پایان (صفت)
inconclusive, abysmal, endless, unending, eternal, incessant, illimitable, unbound, unfinished, never-ending, termless

Synonyms: amaranthine, ceaseless, constant, continual, continuous, endless, eternal, everlasting, immortal, incessant, infinite, interminable, never-ending, perpetual, steady, unceasing, uninterrupted, unremitting


Antonyms: completed, discontinuous, ending, finished, intermittent, transient


جملات نمونه

1. The unending yearning, like a boat with broken oars, rows across the sea of my sad heart.
[ترجمه ترگمان]اشتیاق بی پایان، مانند زورقی که پاروها را شکسته باشد، در میان دریای غم و اندوه من، در آن سوی دریا،
[ترجمه گوگل]اشتیاق بی پایان، مثل یک قایق با باران های شکسته، ردیف در دریای قلب غمگین من است

2. I'm sick of your unending grumbles.
[ترجمه ترگمان]از غرولند unending خسته می شوم
[ترجمه گوگل]من از گرسنگی بی پایانم مریض هستم

3. Motherhood seemed to her an unending cycle of cooking, washing and cleaning.
[ترجمه ترگمان]مادر بودن به نظر او یک چرخه بی پایان پخت وپز، شستن و تمیز کردن بود
[ترجمه گوگل]مادران به نظر می رسید او یک چرخه بی پایان از پخت و پز، شستشو و تمیز کردن است

4. Religion is a diffuse topic liable to unending disputation whereas theism is not.
[ترجمه ترگمان]در حالی که خداباوری در دسترس نیست، دین یک موضوع پراکنده است
[ترجمه گوگل]دین یک موضوع توجیهی است که به اختلاف نظر ادامه می دهد در حالی که تئوریسم نیست

5. I'm tired of your unending complaints.
[ترجمه ترگمان]از شکایت های بی پایان تو خسته شدم
[ترجمه گوگل]من از شکایات بی پایان خود خسته ام

6. Toos threw unending series of berserk punches, ignoring incoming rounds as if they were raindrops on a pleasant spring day.
[ترجمه ترگمان]به بیت یک سری مشت مشتی به هم زد و بی آن که به دور خود نگاه کند، انگار قطرات باران روی یک روز بهاری خوشایند بود
[ترجمه گوگل]Toos مجموعه های بی پایان مجموعه ای از پرچم های برزک را پرتاب کرد، نادیده گرفتن دورهای ورودی، به نظر می رسید که در روز بهاری خوشایند باران می شد

7. His task, one of unending and heady excitement, was now well and truly under way!
[ترجمه ترگمان]وظیفه او، یکی از شور و هیجان شدید، اکنون خوب و حقیقتا زیر نظر بود!
[ترجمه گوگل]وظیفه او، یکی از هیجان های بی پایان و بی رحمانه، در حال حاضر خوب و واقعا در حال راه اندازی است!

8. And on this stretch of Interstate 80, an unending stream of cars whooshes by.
[ترجمه ترگمان]و در این بخش از میان ایالتی ۸۰، جریانی بی پایان از ماشین ها به راه می افتد
[ترجمه گوگل]و در این قسمت از ایالت بین ایالتی 80، جریان غیرمنتظره ای از اتومبیل هایی که از آن ها می گذرد

9. Which is not to say they were an unending pleasure.
[ترجمه ترگمان] که نشون میده اونا یه لذت بی پایان بودن
[ترجمه گوگل]که نمی گویند آنها یک لذت بی پایان هستند

10. Morton strolled to the window and watched the unending procession of cabs and carts, two-horse vans and omnibuses.
[ترجمه ترگمان]مور تن به طرف پنجره رفت و به صف بی پایان تاکسی ها و گاری ها و اتوبوس ها و اتوبوس ها نگاه کرد
[ترجمه گوگل]مورتون به پنجره نگاه کرد و مراسم بی نظیری از کابین ها و چرخها، وانت دو اسب و omnibuses تماشا کرد

11. His universalism seemed to offer unending real misery punctuated by periods of illusory bliss.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که اصل و نسب او، تنها غم و اندوه در دوران سعادت موهوم را به وجود می آورد
[ترجمه گوگل]به نظر میرسد که کلیتگرایی او به فجیع واقعی بی پایان تبدیل شده است که با گذشت زمان از سعادت خیالی به اثبات رسیده است

12. And, of course, they can glory in the unending powder of the Bowls.
[ترجمه ترگمان]و البته آن ها می توانند در پودر بی پایان کاسه ها به افتخار برسند
[ترجمه گوگل]و، البته، آنها می توانند در پودر بی پایان از کاسه افتخار کنند

13. Since that time Kaunda has operated an unending game of musical chairs between tribal interest groups.
[ترجمه ترگمان]از آن زمان، Kaunda یک بازی پایان ناپذیر از صندلی های موزیکال را بین گروه های ذی نفع قبیله ای اجرا کرده است
[ترجمه گوگل]از آن زمان Kaunda یک بازی بدون پایان از صندلی های موسیقی بین گروه های علاقه ای قبیله ای انجام داده است

14. In the loud, unending human chorus of the Bowery, who besides a mute could have gained that title for himself?
[ترجمه ترگمان]با صدای بلند و تمام نشدنی the که در Bowery، به غیر از این هم می توانست لقب خود را به دست آورد؟
[ترجمه گوگل]در صدای بلند، کوروش انسانی بوییری، که علاوه بر خاموش، می تواند این عنوان را برای خودش به دست آورد؟

15. The Clyde was alive with effort, delivering an unending tide of steel down the slipways and into the Clyde.
[ترجمه ترگمان]کلاید با کوشش و کوشش، در حالی که موجی از فولاد را از the به سوی کلاید برمی داشت، زنده بود
[ترجمه گوگل]کلاید زنده بود با تلاش، تحویل بی پایان از فولاد پایین slipways و به کلاید


کلمات دیگر: