کلمه جو
صفحه اصلی

vibrancy


معنی : نوسان، ارتعاش، طراوت و چالاکی، تپش و جنبش
معانی دیگر : نوانی، شوق، شور، جنب و جوش

انگلیسی به فارسی

ارتعاش، نوسان، تپش و جنبش، طراوت و چالاکی


لرزش، طراوت و چالاکی، ارتعاش، نوسان، تپش و جنبش


انگلیسی به انگلیسی

• vitality, essentiality, powerfulness, vigorousness
vibrancy is a strong feeling of energy and enthusiasm.

مترادف و متضاد

نوسان (اسم)
amplitude, oscillation, swing, sway, fluctuation, vibration, pulsation, modulation, lurch, libration, vibrancy, undulation, vibratility

ارتعاش (اسم)
shake, vibration, tremble, shudder, shiver, quaver, tremolo, libration, vibrancy, quiver, plangency, vibratility

طراوت و چالاکی (اسم)
vibrancy

تپش و جنبش (اسم)
vibrancy

جملات نمونه

1. I like the vibrancy of her character.
[ترجمه سیفی] من شخصیت پرجنب و جوش او را دوست دارم.
[ترجمه ترگمان]از قیافه اش خوشم می آید
[ترجمه گوگل]من دوست داشتنی از شخصیت او را دوست دارم

2. She was a woman with extraordinary vibrancy and extraordinary knowledge.
[ترجمه ترگمان]او زنی بود با دانش و دانش فوق العاده فوق العاده
[ترجمه گوگل]او یک زن با وضوح فوق العاده و دانش فوق العاده ای بود

3. Lucien had believed commitment to the Vibrancy involved a strict and pious discipline.
[ترجمه ترگمان]لوسین تعهد خود را نسبت به Vibrancy که دارای انضباط شدید و پرهیزگار بود، باور کرده بود
[ترجمه گوگل]لوسیان اعتقاد داشت که تعهد به ویبرانسی یک نظم دقیق و متکبر را در بر می گیرد

4. Vibrancy as entertainment was a new concept for Lucien to grasp.
[ترجمه ترگمان]Vibrancy به عنوان سرگرمی، یک مفهوم جدید برای لوسین بود که بتواند آن را درک کند
[ترجمه گوگل]Vibrancy به عنوان سرگرمی یک مفهوم جدید برای Lucien بود تا درک کند

5. Walking alongside a wheat field, admiring the vibrancy of poppies scattered in sparse splashes of scarlet, I spot something remarkable.
[ترجمه ترگمان]در کنار یک کشت زار گندم قدم می زدم، و طراوت و طراوت شقایق را که پراکنده و پراکنده بود تحسین می کردم، چیز قابل توجهی را تشخیص می دهم
[ترجمه گوگل]قدم زدن در کنار یک گندم، تحسین برانگیزانی از خشخاش های پراکنده در اسپری های نازک قرمز، من چیزی شگفت انگیزی می بینم

6. The first week in July contains the vibrancy of your Happy Story.
[ترجمه ترگمان]اولین هفته ماه جولای، تازگی داستان شادی شما را شامل می شود
[ترجمه گوگل]هفته اول ماه ژوئیه حاشیه ای از داستان مبارک شماست

7. The monitoring principle which includes machine tool vibrancy, principal axis displacement, cutting tool temperature, cutting force of cutting tool, temperature field of turner is discussed.
[ترجمه ترگمان]اصل پایش که شامل سرعت ابزار ماشین، جابجایی محور اصلی، دمای ابزار برش، کاهش نیروی ابزار برشی، میدان دمایی of مورد بحث قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]اصل نظارت که شامل چرخش ماشین ابزار، جابجایی محور اصلی، دماسنج ابزار برش، نیروی برش ابزار برش، میدان دماغه است

8. Even the country's struggles gave it a vibrancy.
[ترجمه ترگمان]حتی مبارزات کشور هم آن را جنبش و جنب و جوش داد
[ترجمه گوگل]حتی مبارزات کشور به این امر منجر شد

9. Each community retains its own unique colour and vibrancy.
[ترجمه ترگمان]هر جامعه رنگ و طراوت خود را حفظ می کند
[ترجمه گوگل]هر جامعه دارای رنگ منحصر به فرد و ظرافت است

10. We need a market because they bring vibrancy to the town center.
[ترجمه ترگمان]ما به یک بازار نیاز داریم چون آن ها طراوت خود را به مرکز شهر وارد می کنند
[ترجمه گوگل]ما به یک بازار نیاز داریم زیرا آنها را به مرکز شهر جلب می کنند

11. Without the vibrancy of the new colors, such as chrome yellow, Van Gogh may never have achieved the intensity of Sunflowers.
[ترجمه ترگمان]بدون طراوت رنگ های جدید، مثل زرد رنگ، ون گوگ نیز ممکن است هرگز به شدت of دست نیافته باشد
[ترجمه گوگل]بدون ظرافت از رنگ های جدید، مانند کروم زرد، ونگوگ ممکن است هرگز به شدت آفتابگردان به دست آورد

12. It lends vibrancy, dazzling color, and deep savoriness to foods.
[ترجمه ترگمان]آن طراوت، رنگ خیره کننده و savoriness عمیق به مواد غذایی می دهد
[ترجمه گوگل]این ویبری، رنگ خیره کننده و طعم و مزه ی عمیق را به غذا می دهد

13. Ultrasonic vibrancy honing has many advantages, such as small honing force, long oilstone life.
[ترجمه ترگمان]تیز هوشی سرشار از مزایای زیادی مانند تیز کردن کوچک، نیروی تیز تیز، زندگی طولانی و طولانی است
[ترجمه گوگل]ریش تراش اولتراسونیک دارای مزایای بسیاری است مانند نیروی خرد شدن کوچک، عمر طولانی مدت

14. No one can fail to be struck by the vibrancy of New York.
[ترجمه ترگمان]هیچ کس نمی تواند از سرعت نیویورک به او حمله کند
[ترجمه گوگل]هیچکس نمیتواند از زلزله نیویورک آسیب برساند

پیشنهاد کاربران

پویایی و سرزندگی

طراوت و چالاکی، نشاط و سرزندگی



کلمات دیگر: