کلمه جو
صفحه اصلی

tensity


معنی : شدت، تشنج، قوه کشش، وخامت
معانی دیگر : حالت کششی یا تنشی، سفتی

انگلیسی به فارسی

قوه کشش، سفتی، شدت، وخامت


تراکم، شدت، تشنج، قوه کشش، وخامت


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the condition of being tense; tenseness.

• process of exerting tension, state of tension, stress

دیکشنری تخصصی

[نساجی] توان کشش - نیروی کشش - نیروی کشیدگی الیاف - سفتی - شدت

مترادف و متضاد

شدت (اسم)
intensity, acrimony, severity, force, gravity, violence, hardness, fury, inclemency, extremity, intension, duress, stringency, vehemence, tensity

تشنج (اسم)
fit, tension, convulsion, hysteria, paroxysm, spasm, tenseness, tensity, tetanus, yank

قوه کشش (اسم)
tensity

وخامت (اسم)
tensity

جملات نمونه

1. These was the tensity of fierceness in the man's plea.
[ترجمه ترگمان]در این مرد، این کشش تند خویی بود
[ترجمه گوگل]این شدت تنش در دعوی مرد بود

2. There was the tensity of fierceness in the man's plea which appealed deeply to her sympathies.
[ترجمه ترگمان]لحن تندی که در این مرد وجود داشت که عمیقا به او علاقه مند شده بود، وجود تندی داشت
[ترجمه گوگل]در درخواست مردی شدت گرگرفتگی شدید بود که عمیقا به همدردی هایش اعتراض کرد

3. The strengthened skin tensity, the tension, the improvement organize and stimulate the dent restoration.
[ترجمه ترگمان]تقویت پوست تقویت شده، تنش، بهبود سازماندهی و تحریک مجدد آن را تحریک می کند
[ترجمه گوگل]شدت تنفس پوست، تنش، بهبود و ترمیم مجرای دندانی

4. The hectic tensity and misery of these hours!
[ترجمه ترگمان]چه وخامت و بدبختی این دو ساعت!
[ترجمه گوگل]شدت هتک حرمت و بدبختی این ساعت ها!

5. In case invite about overmuch, drive field is frequent, it is Morpheus time really finite, so, steal a sky to use massage means, reduce sarcous tensity gently, also meet somewhat help.
[ترجمه ترگمان]در مواردی که بیش از اندازه نیز دعوت می شوند، میدان تمرین مکرر است، بنابراین زمان بسیار محدود است، بنابراین، یک آسمان برای استفاده از ماساژ استفاده کنید، به آرامی tensity را کم کنید، همچنین کمی کمک کنید
[ترجمه گوگل]در صورت دعوت در مورد بیش از حد، میدان راننده مکرر است، زمان Morpheus واقعا محدود است، بنابراین، به سرقت آسمان به استفاده از ماساژ به معنی، کاهش تراکم سارکوزی به آرامی، همچنین به کمک کمی ملاقات

6. Third-order susceptibility has been determined by the ratio of the input probing beam in tensity to the backward wave intensity in four-wave mixing.
[ترجمه ترگمان]حساسیت درجه سوم با نسبت نور ورودی ورودی به شدت موج در ترکیب ۴ موج مشخص شده است
[ترجمه گوگل]حساسیت درجه سوم به واسطه نسبت پرتو پروب ورودی در شدت به شدت موج برگشتی در تقطیع چهار موج تعیین شده است

7. And, master special breathing skill even, Armthe movement must reach the designated position, maintain sarcous tensity.
[ترجمه ترگمان]و حتی مهارت تنفس ویژه استاد نیز باید به موقعیت تعیین شده برسد و sarcous tensity را حفظ کند
[ترجمه گوگل]و، مهارت خاص تنفس خاص، حرکت ارتش باید به موقعیت تعیین شده، حفظ تراکم sarkous

8. Lastly, the quantitative relation model between above calculating indexes and drivers tensity is found.
[ترجمه ترگمان]در نهایت، مدل رابطه کمی بین شاخص های محاسبه بالا و drivers tensity یافت می شود
[ترجمه گوگل]در نهایت، مدل ارتباط کمی بین بین شاخص های محاسبه شده و میزان رانندگی یافت می شود

9. They lean on the world and by their in tensity and virtue.
[ترجمه ترگمان]آن ها به جهان تکیه می دهند و در نتیجه tensity و فضیلت آن ها را از دست می دهند
[ترجمه گوگل]آنها در جهان و با شدت و فضیلتشان تکیه می کنند


کلمات دیگر: