کلمه جو
صفحه اصلی

vigil


معنی : بیخوابی، شب زنده داری، احیا، دعای شب
معانی دیگر : (به ویژه برای دعا و غیره) شب زنده داری، بیدارمانی، شب پایی

انگلیسی به فارسی

شب زنده داری، احیا، دعای شب


احتیاط، شب زنده داری، بیخوابی، احیا، دعای شب


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a watch or period of surveillance, esp. one kept during normal sleeping hours.
مشابه: watch

- She kept her vigil at her mother's bedside until early morning.
[ترجمه ترگمان] او او را تا صبح زود در کنار تخت مادرش نگه داشت
[ترجمه گوگل] او تا صبح صبح مادربزرگش را در بستر مادرش حفظ کرد

(2) تعریف: the eve of a religious festival, a watch kept then, or a devotional service held during this period.

- Her parents made her attend both the Easter Vigil and the subsequent Sunday mass every year.
[ترجمه ترگمان] پدر و مادرش هر سال در مراسم عید پاک و مراسم روزه ای یکشنبه بعدی شرکت کردند
[ترجمه گوگل] پدر و مادرش هر ساله در دو روز عید پاک و یک روز بعد از ظهر شرکت می کنند

• period of wakefulness during the night (particularly for the purpose of watching or guarding); time of prayer on the eve of a religious holiday
a vigil is a period of time when you remain quietly in a place, especially at night, for example because you are praying or are making a political protest.

مترادف و متضاد

بیخوابی (اسم)
vigilance, insomnia, sleeplessness, vigil

شب زنده داری (اسم)
vigilance, vigil, wake, lucubration

احیا (اسم)
reduction, revival, vivification, vigil, resurrection, reclamation, resuscitation

دعای شب (اسم)
vigil

watch


Synonyms: attention, awareness, duty, eagle eye, guard, lookout, monitoring, nightwatch, notice, observance, observation, patrol, stake-out, surveillance, vigilance, watchfulness


جملات نمونه

1. His parents kept vigil beside his bed for weeks before he died.
[ترجمه ترگمان]پدر و مادرش هفته ها قبل از مرگ کنار تختش کشیک می دادند
[ترجمه گوگل]پدر و مادرش چند هفته پیش درگذشت

2. Eva and Paul kept a constant vigil by their daughter's hospital bedside.
[ترجمه ترگمان]اوا و پل مدام مراقب بالین دخترشان بودند
[ترجمه گوگل]اوا و پل با بستن بستر بیمارستان دخترانه خود را تحت تأثیر قرار دادند

3. Protesters are holding a twenty-four hour vigil outside the socialist party headquarters.
[ترجمه ترگمان]معترضان بیست و چهار ساعت شب زنده داری به خارج از مقر حزب سوسیالیست را برگزار می کنند
[ترجمه گوگل]معترضان در حال برگزاری بیست و چهار ساعته در خارج از ستاد حزب سوسیالیست هستند

4. The family are keeping a bedside vigil on her until she regains consciousness.
[ترجمه ترگمان]خانواده باید تا زمانی که هوشیاریش رو بدست بیاره، مراقبش باشن
[ترجمه گوگل]خانواده تا زمانی که هوشیار خود را دوباره به دست بیاورد، خانواده او را در آغوش ببندند

5. She kept a vigil at Patrick's bedside.
[ترجمه ترگمان] اون در کنار تخت \"پاتریک\" نگهبانی می داد
[ترجمه گوگل]او در اتاق خواب پاتریک ایستاده بود

6. She kept vigil at the bedside of her critically ill son.
[ترجمه ترگمان]او به مراقبت از پسر بیمار در کنار تخت او مشغول بود
[ترجمه گوگل]او در بستر بیمار مبتلا به سرخوردگی او را حیرت زده کرد

7. They've rescheduled the vigil for February 14th.
[ترجمه ترگمان]آن ها مراسم احیا را برای ۱۴ فوریه برنامه ریزی کرده اند
[ترجمه گوگل]آنها برای 14 فوریه مجددا برنامه ریزی شده اند

8. His parents kept a round-the-clock vigil at his bedside.
[ترجمه ترگمان]پدر و مادرش در کنار تختش نگهبانی می دادند
[ترجمه گوگل]پدر و مادرم اطرافش را در اطراف خود نگه داشت

9. 2000 demonstrators held a candlelit vigil outside the embassy.
[ترجمه ترگمان]تظاهرکنندگان ۲۰۰۰ نفر از شمع های روشن را در بیرون سفارت نگهداری کردند
[ترجمه گوگل]2000 تظاهرکنندگان در پی سفارشی کردن سفره های نورانی شمع زدند

10. He told the gatekeeper to keep vigil.
[ترجمه ترگمان]به نگهبان دروازه گفت که به شب زنده داری ادامه بده
[ترجمه گوگل]او به دروازه بان گفت که مراقب باشید

11. For three nights, the shepherd maintained his lonely vigil.
[ترجمه ترگمان]پس از سه شب چوپان خود را برای شب زنده داری تنها نگه داشت
[ترجمه گوگل]برای سه شب، شبان خوابیده تنهایی خود را حفظ کرد

12. a jittery vigil in the dark.
[ترجمه ترگمان]یک شب زنده داری وحشت زده در تاریکی
[ترجمه گوگل]یک پیروزی ترسناک در تاریکی

13. Protesters held a candlelit vigil against the war.
[ترجمه ترگمان]معترضین شمع های روشن و روشن را در مقابل جنگ تشکیل دادند
[ترجمه گوگل]معترضان در پی وقوع زلزله در برابر جنگ شرکت کردند

14. Students held a candlelit vigil against the war.
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان شمع های روشن و روشن را در مقابل جنگ تشکیل می دادند
[ترجمه گوگل]دانش آموزان درمورد جنگ با شمشیر زنی به سر می برند

15. The dog kept vigil over his sleeping master.
[ترجمه ترگمان]سگ به شب زنده داری بر سر استاد خواب رفته بود
[ترجمه گوگل]سگ مراقب استاد خواب خود بود

پیشنهاد کاربران

شمع روشن کردن، به منظور عزا داری شمع روشن کردن ( شام غریبان گرفتن )

تحصن . . .

اعتکاف، بست نشینی

اعتراض و تظاهرات شبانه

1. یادبودشبانه با شمع روشن کردن
2. مراقبت یا حاضر بودن بر بالین کسی

شَبپا.


کلمات دیگر: