کلمه جو
صفحه اصلی

valise


معنی : کیف، خورجین، چمدان، جامه دان، کیسه چرمی
معانی دیگر : چمدان دستی، کیف دستی

انگلیسی به فارسی

جامه دان، چمدان، کیف، کیسه چرمی، خورجین


ولنتاین، جامه دان، کیف، چمدان، خورجین، کیسه چرمی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a small piece of hand luggage.
مشابه: grip

• travel bag, suitcase
a valise is a small suitcase; an old-fashioned word.

مترادف و متضاد

کیف (اسم)
pleasure, bag, briefcase, valise, titillation, revel, intoxication, kef, jollity

خورجین (اسم)
bag, pack sack, valise, saddlebag, pannier, satchel, carpetbag, portmanteau, gripsack, haversack, wallet

چمدان (اسم)
kist, valise, baggage, suitcase, kit, portmanteau

جامه دان (اسم)
valise, portmanteau, luggage

کیسه چرمی (اسم)
valise

جملات نمونه

1. Theodora swung her leather valise from the car boot into the dimly lit entrance hall.
[ترجمه ترگمان]چمدان چرمی او را از چکمه اتومبیل به سرسرای ورودی کم نور روشن کرد
[ترجمه گوگل]Theodora چرخش چرمی خود را از بوت ماشین به سالن ورودی کم نور روشن است

2. Dinah had brought a valise with her which contained her stage make-up; it would pass for luggage.
[ترجمه ترگمان]دیانا یک چمدان با خودش آورده بود که روی صحنه آن بود که از جا بلند شود، و برای بار و چمدان می ماند
[ترجمه گوگل]دینا با او همراهی کرد که شامل آرایش صحنه بود آن را برای چمدان منتقل می کند

3. Don't overstuff your valise.
[ترجمه ترگمان]چمدونتون را overstuff
[ترجمه گوگل]فراموش نکنید

4. She seized her valise and struck out for the back of the house and the kitchen.
[ترجمه ترگمان]چمدان او را برداشت و به پشت خانه و آشپزخانه زد
[ترجمه گوگل]او قلبش را گرفت و برای پشت خانه و آشپزخانه بیرون زد

5. His first wife, Hadley, left a whole valise crammed with manuscripts in a railway carriage.
[ترجمه ترگمان]همسر اولش، هدلی، یک چمدان پر از دست نویس در واگن قطار گذاشت
[ترجمه گوگل]اولین همسرش، هادلی، کلماتی را که با نسخه های خطی در یک واگن راه آهن بسته بودند، ترک کرد

6. Stephen haled his upended valise to the table and sat down to wait.
[ترجمه ترگمان]استفان چمدان را رها کرد و روی میز نشست و منتظر ماند
[ترجمه گوگل]استفان دست راست خود را به میز انداخت و به انتظار ایستاد

7. The porter hoisted the valise up on the well.
[ترجمه ترگمان]دربان چمدان را روی چاه انداخت
[ترجمه گوگل]دستگیره بر روی چاه بریده شد

8. Gentleman's valise and hot water to Concord.
[ترجمه ترگمان]چمدان مسی و آب داغ را به کنکورد برسانید
[ترجمه گوگل]قیچی و آب داغ به کنکورد

9. After ransacking his valise, they discover he is French.
[ترجمه ترگمان]پس از کاوش جامه دان، متوجه شدند که او فرانسوی است
[ترجمه گوگل]پس از فرار از زندان، آنها می کشند او فرانسوی است

10. Objective: To evaluate the diagnostic valise of MRI and transvaginal sonography (TVS) in submucous myomas and to compare the advantages of two methods according to hysteroscopy and pathologic results.
[ترجمه ترگمان]هدف: ارزیابی تست های تشخیص MRI و transvaginal sonography (TVS)در submucous myomas و مقایسه مزایای دو روش براساس نتایج hysteroscopy و pathologic
[ترجمه گوگل]هدف: ارزیابی روش تشخیصی MRI و سونوگرافی ترانس واژینال (TVS) در میومای ساب موکوس و مقایسه مزایای دو روش براساس هیستروسکوپی و نتایج پاتولوژیک است

11. Valise I have a particular fancy for.
[ترجمه ترگمان]من یک خیال خاص برای این کار دارم
[ترجمه گوگل]والیس من فانتزی خاصی دارم

12. He hastened about, rummaging in his valise for what he wanted, and finally pocketing it.
[ترجمه ترگمان]شتابان به اطراف نگریست و چمدان خود را برای آنچه می خواست کاوش کرد و سرانجام آن را به جیب گذاشت
[ترجمه گوگل]او در مورد شگفت زده شدن در دلش برای آنچه که او می خواست، و در نهایت pocketing آن

13. Charles wandered slowly up the village street in search of his valise.
[ترجمه ترگمان]شارل به آرامی از خیابان دهکده بالا رفت و به جستجوی جامه دان خود پرداخت
[ترجمه گوگل]چارلز به آرامی خیابان روستا را به دنبال قدم زد

14. When the train started off, he took down his valise and extracted, after some hesitation, the first volume of The Thousand and One Nights.
[ترجمه ترگمان]وقتی قطار حرکت کرد، چمدان خود را برداشت و پس از چند لحظه تردید، کتاب هزار و یک شب را بیرون کشید
[ترجمه گوگل]هنگامی که قطار شروع به کار کرد، قهوه را پایین کشید و پس از کمی تردید اولین جلد از هزار و یک شب را استخراج کرد


کلمات دیگر: