1. not unlikely
محتملا،به احتمال زیاد
2. he is unlikely to veer from his wife's views
بعید است که او از عقاید زنش عدول کند.
3. rain is unlikely in july
در ماه ژوئیه باران غیر محتمل است.
4. his success seemed very unlikely
موفقیت او بسیار بعید به نظر می رسید.
5. we laughed at his description of the unlikely animal
توصیف او از آن حیوان باور نکردنی ما را به خنده آورد.
6. he gambled too much and had too many unlikely companions
او خیلی قمار می کرد و دوستان ناباب زیادی داشت.
7. It is unlikely that she will come.
[ترجمه ترگمان]بعید است او بیاید
[ترجمه گوگل]بعید است که او برود
8. These plans are unlikely to find favour unless the cost is reduced.
[ترجمه ترگمان]بعید به نظر می رسد که این برنامه ها به نفع آن باشد مگر اینکه قیمت کاهش یابد
[ترجمه گوگل]این طرح ها بعید است که به نفع ماجراجویی مگر اینکه هزینه کاهش می یابد
9. It is unlikely to rain/that it will rain.
[ترجمه ترگمان]باران نخواهد بارید، باران خواهد بارید
[ترجمه گوگل]بعید است باران باشد / باران خواهد بود
10. The project seemed unlikely to succeed.
[ترجمه ترگمان]بعید به نظر می رسید که این پروژه موفق شود
[ترجمه گوگل]این پروژه بعید به نظر می رسید
11. Did he walk or swim? The latter seems unlikely.
[ترجمه ترگمان]راه می رفت یا شنا می کرد؟ به نظر بعید میاد
[ترجمه گوگل]آیا او راه می رفت یا شنا می کرد؟ این به نظر بعید است
12. It is unlikely that his forces could withstand an allied onslaught for very long.
[ترجمه ترگمان]بعید به نظر می رسد که نیروهای او در برابر حمله نیروهای متفق برای مدت بسیار طولانی ایستادگی کنند
[ترجمه گوگل]بعید است که نیروهایش بتوانند به مدت طولانی در برابر یورش متحدان مقاومت کنند
13. It's most unlikely that she'll arrive before seven.
[ترجمه ترگمان]بعید است قبل از ساعت هفت برسد
[ترجمه گوگل]بعید است که او قبل از هفت سال برسد
14. The committee's recommendations are unlikely to be made public.
[ترجمه ترگمان]بعید است که توصیه های این کمیته علنی شوند
[ترجمه گوگل]توصیه های کمیته بعید به نظر می رسد
15. She'd concocted some unlikely tale about the train being cancelled.
[ترجمه ترگمان]او درباره این که قطار لغو شده است، داستانی را که بعید بود برایش شرح داده بود
[ترجمه گوگل]او بعضی از داستان های غیرمنتظره در مورد قطار را لغو کرد
16. The takeover bid now looks unlikely to succeed.
[ترجمه ترگمان]این پیشنهاد تصاحب حالا بعید به نظر می رسد که موفق شود
[ترجمه گوگل]پیشنهاد خرید اکنون به نظر می رسد بعید است که موفق شود
17. I think it highly unlikely that I'll get the job.
[ترجمه ترگمان]فکر می کنم خیلی بعید است که کار را به دست بیاورم
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم این بسیار بعید است که من کار را دریافت کنم
18. It appears unlikely that interest rates will fall further.
[ترجمه ترگمان]بعید به نظر می رسد که نرخ بهره بیشتر شود
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد بعید است که نرخ بهره بیشتر سقوط کند
19. It is highly unlikely that she'll be late.
[ترجمه ترگمان]خیلی بعیده که دیر کنه
[ترجمه گوگل]بسیار بعید است که دیر شود