1. a view of a local church
تصویری از یک کلیسای محلی
2. a view of german literature
بررسی ادبیات آلمان
3. front view
نمای جلو
4. in view of your protests . . .
به خاطر اعتراضات شما . . .
5. the view of the city from my window
منظره ی شهر از پنجره ی من
6. the view was terrific
آن منظره عالی بود.
7. to view a problem in its entirety
مسئله ای را به طور کلی و کامل مورد بررسی قرار دادن
8. to view applications for membership
به درخواستنامه های عضویت رسیدگی کردن
9. to view the future with fear
با واهمه به آینده نگاه کردن
10. to view the records
سوابق امر را رسیدگی کردن
11. general view
نمای کلی
12. in view
1- در مد نظر،مورد بررسی،تحت مطالعه 2- جلو چشم،در معرض دید 3- هدف
13. in view of
به خاطر،به دلیل،با در نظر گرفتن
14. in view of the fact that
نظر به اینکه
15. on view
در معرض تماشا،مورد بازدید،مورد نمایش
16. within view
در دیدرس،قابل رویت
17. world view
جهان بینی
18. a bird's-eye view of recent events
شرح اجمالی رویدادهای اخیر
19. a close view of all the details
بررسی دقیق کلیه ی جزئیات
20. a cutaway view
نمای مقطع،نمای برین،نمای عرضی
21. a detached view of the problem
نگاهی بی طرفانه به مسئله
22. a distorted view of history
برداشت تحریف شده ای از تاریخ
23. a hazy view of the mountains
منظره ی مه آلود کوه ها
24. a jaundiced view of life
نگرش بد بینانه نسبت به زندگی
25. a lateral view
منظره ی جانبی
26. a long view of this matter
دید دراز مدت د رباره ی این مطلب
27. a night view of the city
منظره ی شهر در شب
28. a noble view
منظره ی پر شکوه
29. a panoramic view
منظره ی گسترده،منظره ی تمام نما
30. a parochial view of the world
بینش کوته فکرانه ای درباره ی جهان
31. a picturesque view of the city
منظره ی تصویر گونه ای از شهر
32. a posterior view of the skull
نمای پشتی جمجمه
33. a retrospective view of the river
منظره ی وارون سوی رودخانه
34. a slanted view of the political situation
دید یک بعدی از اوضاع سیاسی
35. a telescopic view of the moon
منظره ی تلسکوپی ماه
36. an imperfect view of parliamentary procedures
دریافت ناقصی از شیوه های پارلمانی
37. in plain view
کاملا در معرض دید
38. my government's view of this crisis
برداشت دولت اینجانب از این بحران
39. the preponderant view amongst the people
عقیده ی غالب بین مردم
40. a blinkered view (or attitude, approach, etc. )
نظرکوته فکرانه (بدون توجه به عقاید دیگران یا جنبه های دیگر موضوع)،نسنجیده
41. burst into view
(غفلتا) ظاهر شدن
42. come to view
به نظر رسیدن،هویدا شدن،پدیدار شدن
43. in full view of
کاملا در معرض دید
44. in my view
به عقیده ی من،از نظر من
45. with a view to
1- به این قصد که،به این منظور که 2- به این امید که
46. different points of view
دیدگاه های متفاوت
47. he holds the view that most politicians are corrupt
او معتقد است که اغلب سیاست چیان فاسدند.
48. in the public view
در ملا عام
49. to have a view to bettering one's condition
بهتر کردن وضع خود را در نظر قرار دادن
50. variant points of view
دیدگاه های متفاوت
51. we admired the view before the night swallowed it
ما آن منظره را پیش از آنکه شب آن را در کام خود فرو برد تحسین کردیم.
52. a bird's eye view
نظر کلی،دید اجمالی
53. pass out of view
از نظر ناپدید شدن،غیب شدن
54. take a dim view of
بابدبینی نگاه کردن به
55. take the long view (of something)
(چیزی را) از نظر درازمدت مورد ملاحظه قرار دادن
56. a tree cought may view
درختی نظر مرا جلب کرد.
57. churchill and his anglo-saxon view of things
چرچیل و دیدگاه انگلوساکسونی او
58. from the point of view of apprehension, man surpasses all animals
از نظر ادراک،انسان از همه ی حیوانات جلوتر است.
59. from the point of view of politics
از دیدگاه سیاسی
60. he presented a connected view of the problem
نظریه ی هماهنگ و مستدلی درباره ی آن مسئله ارائه داد.
61. i enjoyed that delicious view
از آن منظره ی دلپذیر لذت بردم.
62. i take a dim view of those who want to impose thier views on others
من به کسانی که می خواهند عقاید خود را به دیگران تحمیل کنند با بدبینی می نگرم.
63. the now point of view
دیدگاه متداول
64. the window afforded a view of the garden
پنجره منظره ای از باغ را نشان می داد.
65. these trees interrupt our view of the sea
این درخت ها جلو منظره ی دریا را می گیرند.
66. trees had obstructed the view of the beach
درختان منظره ی ساحل را کور کرده بودند.
67. a house with a respectable view
خانه ای با منظره ی نسبتا خوب
68. the balcony permits a better view of damavand
این بالکن منظره بهتری از دماوند را میسر می کند.
69. there were no ships in view
هیچ کشتی دیده نمی شد.
70. this new building blocks our view of the sea
این ساختمان جدید جلو دید ما را به دریا می گیرد.