کلمه جو
صفحه اصلی

telegraphy


معنی : تلگراف، تلگرافی، مخابره تلگرافی، فن تلگراف، دورنگاری
معانی دیگر : فن کاربرد دستگاه تلگراف و شناخت ویژگی های آن، علم تلگراف

انگلیسی به فارسی

فن تلگراف، تلگراف


دورنگاری، تلگرافی


تلگراف، تلگرافی، مخابره تلگرافی، فن تلگراف، دورنگاری


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the transmission or communication of messages by telegraph.

• installation and operation of telegraph systems

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] تلگرافی، دورنگاری .
[برق و الکترونیک] تلگرافی ارتباط راه دور با استفاده از سیگنالهای رمزی که از پالسهای جریان فرستاده شده روی سیم یا ارتباط رادیویی تشکیل می شوند .

مترادف و متضاد

تلگراف (اسم)
wire, telegram, cablegram, telegraph, dispenser, telegraphy, ticker

تلگرافی (اسم)
telegraphy

مخابره تلگرافی (اسم)
telegraphy

فن تلگراف (اسم)
telegraphy

دورنگاری (اسم)
telegraphy

جملات نمونه

1. carrier telegraphy
تلگراف رسانگر (ناقل) کاریر

2. Language is the same in this respect as telegraphy, genetic codes, and mathematics.
[ترجمه ترگمان]زبان در این زمینه مثل تلگراف، کده ای ژنتیکی، و ریاضیات است
[ترجمه گوگل]زبان در این رابطه همانند تلگراف، کدهای ژنتیکی و ریاضی است

3. The earliest form of submarine cable telegraphy: manual simplex working using a cable code key.
[ترجمه ترگمان]اولین فرم از تلگراف کابل زیر دریایی: simplex دستی با استفاده از کلید کد تلگرافی کار می کند
[ترجمه گوگل]اولین تابع دستی کتابچه راهنمای تلگراف زیردریایی با استفاده از یک کلید کد کابل کار می کند

4. Telegraphy in which messages are transmitted by radio instead of wire.
[ترجمه ترگمان]Telegraphy که در آن پیام ها به جای سیم از طریق رادیو منتقل می شوند
[ترجمه گوگل]تلگراف که در آن پیام ها از طریق رادیو به جای سیم فرستاده می شوند

5. A message transmitted by wireless telegraphy.
[ترجمه ترگمان]پیغامی که از تلگراف بی سیم منتقل شده بود
[ترجمه گوگل]یک پیام فرستاده شده توسط تلگراف بی سیم

6. Morse code was an early code in telegraphy.
[ترجمه ترگمان]کد مورس در تلگراف یک رمز بود
[ترجمه گوگل]کد مورس کد اولیه در تلگراف بود

7. Voice radio, as opposed to wireless telegraphy, was first successfully tried in 190 but the first broadcasting stations were opened in 1920, after the war.
[ترجمه ترگمان]رادیو صدای، که با تلگراف بی سیم مخالف بود، ابتدا در سال ۱۹۰ میلادی به طور موفقیت آمیز امتحان شد، اما اولین ایستگاه رادیویی در سال ۱۹۲۰ پس از جنگ افتتاح شد
[ترجمه گوگل]رادیوی صوتی در مقایسه با تلگراف بی سیم، اولین بار در 190 آزمایش شد، اما اولین ایستگاه پخش در سال 1920 پس از جنگ افتتاح شد

8. Wireless telegraphy, the phonograph and the radio are based on this law.
[ترجمه ترگمان]تلگراف بی سیم، گرامافون و رادیو بر این قانون استوار است
[ترجمه گوگل]تلگراف بی سیم، فونگرافی و رادیو بر اساس این قانون است

9. In a telegraphy system, a pulse ( often + 80 V ) that represents a 1 - bit.
[ترجمه ترگمان]در سیستم تلگرافی، یک پالس (اغلب + ۸۰ V)که نشان دهنده یک مقدار ۱ بیتی است
[ترجمه گوگل]در یک سیستم تلگراف، پالس (اغلب 80 وات) که یک بیت را نشان می دهد

10. The core of intelligent telegraphy system is speech recognition technology.
[ترجمه ترگمان]هسته سیستم تلگراف هوشمند تکنولوژی بازشناسی گفتار است
[ترجمه گوگل]هسته سیستم هوشمند تلگراف، فناوری تشخیص گفتار است

11. Among others, he experimented with the idea of telegraphy ? sending messages over a wire by electricity.
[ترجمه ترگمان]در میان دیگران، با ایده تلگراف کردن آشنا بود؟ فرستادن پیغام بر روی یک سیم به وسیله برق
[ترجمه گوگل]در میان دیگران، او با ایده تلگراف آزمایش کرد؟ ارسال پیام از طریق سیم توسط برق

12. Safety radio telegraphy certificate One copy.
[ترجمه ترگمان]یک کپی از تلگراف بی سیم رادیو
[ترجمه گوگل]صدور گواهینامه تلگرافی رادیو یک نسخه

13. Telegraphy by Samuel F. B. Morse. Morse invents American Morse Code.
[ترجمه ترگمان]Telegraphy توسط سامویل اف ب مورس مورس یک کد مورس آمریکایی را اختراع کرد
[ترجمه گوگل]تلگراف توسط ساموئل ف ب مورس مورس کد آمریکایی مورس را ایجاد می کند

14. He taught Edison railway telegraphy.
[ترجمه ترگمان]او تلگراف راه آهن ادیسون را تدریس کرد
[ترجمه گوگل]او تلگراف راه آهن ادیسون را آموزش داد

15. Thomas Edison invents multiplex telegraphy.
[ترجمه ترگمان]توماس ادیسون یک تلگراف را اختراع کرد
[ترجمه گوگل]توماس ادیسون تلگرافی چند ضلعی را ترسیم می کند


کلمات دیگر: