کلمه جو
صفحه اصلی

unfamiliarity


معنی : نااشنایی
معانی دیگر : unfamiliar نااشنا، ناشناخته، عجیب

انگلیسی به فارسی

( unfamiliar ) نا اشنا، ناشناخته، عجیب، نا اشنایی


ناآشنا بودن، نااشنایی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the lack of previous knowledge of or acquaintance with a particular thing.
متضاد: acquaintance, familiarity

- His unfamiliarity with Arabic languages was an obstacle.
[ترجمه ترگمان] آشنا بودن با زبان های عربی مانع از آن بود
[ترجمه گوگل] ناآشنا بودن با زبانهای عربی مانع آن بود

(2) تعریف: the condition of not being recognized or previously known; strangeness.

- the unfamiliarity of the customs
[ترجمه ترگمان] آشنا بودن آداب و رسوم گمرک
[ترجمه گوگل] ناآشنا بودن آداب و رسوم

• condition of being strange or unusual as a result of not being well-known

مترادف و متضاد

نااشنایی (اسم)
incompetence, unfamiliarity

جملات نمونه

1. It was a mark of his unfamiliarity with Hollywood that he didn't understand that an agent was paid out of his client's share.
[ترجمه ترگمان]این نشانه of با هالیوود بود که او درک نمی کرد که یک مامور از سهم موکلش دریافت شده است
[ترجمه گوگل]این نشانه ای از عدم آشنایی وی با هالیوود بود که او متوجه نشد که یک عامل از سهم مشتریش پرداخت شده است

2. And they are unlikely to, because of their unfamiliarity with legal doctrine.
[ترجمه ترگمان]و بعید به نظر می رسد که به خاطر ناآشنایی با دکترین قانونی آن ها
[ترجمه گوگل]به دلیل عدم آشنایی با دکترین قانونی، بعید به نظر می رسد

3. Her temporary shyness was due to her unfamiliarity with the environment.
[ترجمه ترگمان]خجالت موقتی او ناشی از آشنا بودن با محیط بود
[ترجمه گوگل]خجالت موقت او ناشی از عدم آشنایی او با محیط زیست بود

4. To actively break unfamiliarity and separation and take the initiative to introduce oneself.
[ترجمه ترگمان]برای اینکه به طور فعال غربت و جدایی را بشکنید و ابتکار را به کار بگیرید تا خود را معرفی کنید
[ترجمه گوگل]برای آزار و اذیت و جداسازی فعالانه و ابتکار عمل خود را معرفی کنید

5. This might just be unfamiliarity: I have a lot more experience with the old - fashioned iteration - based approach.
[ترجمه ترگمان]این ممکن است تنها آشنا باشد: من تجربه بسیار بیشتری با رویکرد مبتنی بر تکرار قدیمی دارم
[ترجمه گوگل]این ممکن است فقط ناآشنا باشد و من تجربه بسیار بیشتری در رویکرد مبتنی بر تکرار قدیمی دارد

6. And unfamiliarity with a new electoral system may also deter voters.
[ترجمه ترگمان]و آشنا بودن با سیستم جدید انتخاباتی ممکن است باعث جلوگیری از رای دهندگان شود
[ترجمه گوگل]و ناآشنایی با یک سیستم انتخاباتی جدید ممکن است رای دهندگان را متوقف کند

7. Caseload – Due to the judicial system's unfamiliarity with the science at this time, requests for DNA analysis were not in high demand.
[ترجمه ترگمان]caseload - با توجه به آشنا بودن سیستم قضایی با علم در این زمان، درخواست ها برای تجزیه و تحلیل دی ان ای در تقاضای بالا نبوده است
[ترجمه گوگل]Caseload - با توجه به عدم آشنایی سیستم قضایی با علم در این زمان، تقاضای تجزیه و تحلیل DNA در تقاضای زیاد نبود

8. Its unfamiliarity puzzled him.
[ترجمه ترگمان]unfamiliarity او را گیج کرده بود
[ترجمه گوگل]ناآشنا بودن آن او را متعجب کرد

9. I've not heard that for quite a while and its unfamiliarity makes it sound strange.
[ترجمه ترگمان]خیلی وقته که این حرف رو نشنیده بودم و این باعث می شه که عجیب به نظر برسه
[ترجمه گوگل]من شنیده ام که برای مدت زمان طولانی و ناآشنا بودن آن باعث صدای عجیب و غریب می شود

10. And fears are multiplying that professional counterfeiters will take advantage of the unfamiliarity of the new currency to circulate forged notes.
[ترجمه ترگمان]و بیم آن می رود که جعل کنندگان حرفه ای از غربت پول جدید بهره بگیرند و اسکناس های جعلی منتشر کنند
[ترجمه گوگل]و ترس ها در حال افزایش است که متقلبنکنان حرفه ای از ناآشنا بودن پول جدید برای انتشار یادداشتهای جعلی استفاده خواهند کرد

11. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!

12. The reaction in DBSK's international fandom reached levels of panic due to international fans' unfamiliarity with the structural mechanisms of the Kpop industry.
[ترجمه ترگمان]واکنش در fandom بین المللی DBSK به دلیل آشنا شدن هواداران بین المللی با مکانیسم های ساختاری صنعت Kpop به سطح هراس رسیده بود
[ترجمه گوگل]واکنش در مورد داوطلبانه بین المللی DBSK به دلیل ناآشنایی طرفداران بین المللی با مکانیزم های ساختاری صنعت Kpop به وحشت افتاد

13. The rush to fix the latest glitches followed Comelec's revelation that it had evidence of a plot to disenfranchise voters by exploiting their unfamiliarity with the machine-countable ballot forms.
[ترجمه ترگمان]هجوم برای رفع مشکلات اخیر به دنبال افشاگری Comelec بود که شاهد توطئه ای برای disenfranchise رای دهندگان با استفاده از آشنا بودن آن ها با برگه رای ممتنع بود
[ترجمه گوگل]عجله برای رفع آخرین سوء تفاهم ها، وعده کمالک را تأیید کرد که شواهدی از توطئه برای از بین بردن رای دهندگان با استفاده از عدم آشنایی آنها با فرم های رای گیری رایانه ای داشت

14. Order variety has 3 layers: mercerization variety of economy order, unfamiliarity variety of communication order and pluralism variety of culture order.
[ترجمه ترگمان]تنوع نظم سه لایه دارد: تنوع نظم اقتصادی، تنوع بخشیدن به نظم ارتباطی و تعدد کثرت گرایی، نظم فرهنگی
[ترجمه گوگل]سفارش انواع دارای 3 لایه merserization انواع نظم اقتصادی، ناآشنا مختلف نظم ارتباطات و طیف گسترده ای از نظم فرهنگی

15. Though, there is a leader in the travel team, tourists may lose the way when reluctant to leave some scenery spots or other reasons due to their unfamiliarity with the scenery spots.
[ترجمه ترگمان]با این حال، یک رهبر در تیم مسافرتی وجود دارد، توریست ها ممکن است این راه را از دست بدهند که تمایلی به ترک برخی مناظر مناظر یا دلایل دیگر به خاطر آشنا بودن با خال های موجود ندارند
[ترجمه گوگل]اگرچه در تیم مسافرتی یک رهبر وجود دارد، گردشگران ممکن است از زمانی که تمایلی به ترک برخی نقاط مناظر یا دلایل دیگر از نا آشنا شدن با نقاط مناظر ندارند، راه خود را از دست بدهند

پیشنهاد کاربران

ناشناختگی


کلمات دیگر: