کلمه جو
صفحه اصلی

titan


معنی : غول پیکر
معانی دیگر : (اسطوره ی یونان) تیتان (هریک از خدایان غول پیکر که توسط خدایان المپ نابود شدند)، (t کوچک) مرد غول پیکر، عظیم الجثه، افسانه یونان تیتان، خدای خورشید

انگلیسی به فارسی

(افسانه یونان) تیتان، غول پیکر، خدای خورشید


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: in Greek mythology, any of a race of giant godlike beings descended from Uranus and Gaea, and eventually defeated and replaced by the Olympian gods.
مشابه: giant

(2) تعریف: (usu. l.c.) a person or thing of great size, power, influence, or achievement.
مشابه: giant, leviathan, monolith, monster

- a titan of the publishing industry
[ترجمه ترگمان] یک تیتان در صنعت چاپ
[ترجمه گوگل] یک تیتان صنعت چاپ و نشر است

(3) تعریف: the largest satellite of the planet Saturn.

• one of a family of giants (greek mythology); person or thing of enormous size, giant; one who stands out in achievement
a titan is a person who is very big and strong or very important; a literary word.

دیکشنری تخصصی

[برق و الکترونیک] تایتان موشک بالستیک بین قاره ای زمین به زمین نیروی هواییکه بردی بیش از 9700کیلو متر دارد و امروزه به عنوان بوستر برای پرتااب سفینه هی فضایی استفاده می شود .
[زمین شناسی] تیتان، بزرگترین قمر از قمرهای هفده گانه "زحل" و تنها قمری که پیرامون آن "جو" مشاهده می شود

مترادف و متضاد

غول پیکر (اسم)
ogre, colossus, gargantua, warlock, titan

جملات نمونه

1. Titan Saturn 5 and Cher's water bed. Heat shields?
[ترجمه ترگمان]تیتان زحل ۵ و شر آب چر سپر حرارتی؟
[ترجمه گوگل]تیتان زحل 5 و تخت آب چر سپرهای حرارتی

2. After dabbling in commercial ventures from within Titan for nearly four years, the company took a bold new step.
[ترجمه ترگمان]شرکت پس از آنکه تقریبا چهار سال در فعالیت های تجاری شرکت کرد، یک گام جسورانه برداشت
[ترجمه گوگل]بعد از حدود 4 سال در شرکت های تجاری تایتان در حال سرمایه گذاری های تجاری بود، این شرکت گام جدیدی به حال خود راند

3. Sliced and scored, the Apuan Alps look like Titan sculptures.
[ترجمه ترگمان]sliced و scored گل های Apuan مانند مجسمه های تیتان را تماشا می کنند
[ترجمه گوگل]آلپ آپوان به نظر می رسد مانند مجسمه های تیتان

4. The Titan was designed to use only storable propellants, at the price of somewhat inferior specific impulse.
[ترجمه ترگمان]این تیتان به گونه ای طراحی شده است که تنها از storable propellants به قیمت یک تکانه خاص کم تر استفاده کند
[ترجمه گوگل]تایتان به منظور استفاده از سوخت های قابل انبار، با قیمت تقریبا ضعیف خاص طراحی شده است

5. More recently, Titan 1 and Titan 2 ICBMs have been retired from their role as weapons.
[ترجمه ترگمان]به تازگی تیتان ۱ و تیتان ۲ ICBMs از نقش خود به عنوان سلاح بازنشسته شده اند
[ترجمه گوگل]اخیرا، تیتان 1 و تیتان 2 بنیاد های ICB از نقش خود به عنوان سلاح بازنشسته شده اند

6. The Titan gyrated, swinging around in spasm.
[ترجمه ترگمان]تیتان gyrated در حالی که در تشنج به اطراف تاب می خورد
[ترجمه گوگل]تیتان در حال چرخش در اطراف اسپاسم است

7. Turetzky, meanwhile, is a titan of the double-bass.
[ترجمه ترگمان]Turetzky، در عین حال، غول دو باس است
[ترجمه گوگل]Turetzky، در عین حال، یک تیتان از دو باس است

8. Phoebe was a Titan, One of the older gods.
[ترجمه ترگمان]Phoebe یک تیتان بود، یکی از خدایان قدیم
[ترجمه گوگل]فیب تایتان، یکی از خدایان قدیم بود

9. Titan is unique in having a thick atmosphere made mostly of nitrogen, with some methane and possibly argon.
[ترجمه ترگمان]تیتان در داشتن فضایی ضخیم که بیشتر از نیتروژن تشکیل شده باشد، با متان و احتمالا آرگون، منحصر به فرد است
[ترجمه گوگل]تیتان در داشتن فضای ضخیم که عمدتا از نیتروژن ساخته شده است، با برخی از متان و احتمالا آرگون است

10. This flawed titan bestrides the history of his age like a colossus.
[ترجمه ترگمان]این تیتان flawed تاریخ سن و سال او مثل یک مجسمه کوه پیکر بود
[ترجمه گوگل]این تیتان ناقص تاریخ عصر خود را مانند یک غول بزرگ می کند

11. Today, only one of those Titan missiles remain, a behemoth souvenir from our paranoid past.
[ترجمه ترگمان]امروزه تنها یکی از این موشک ها باقی مانده است، یک یادگاری بزرگ از گذشته paranoid
[ترجمه گوگل]امروزه، تنها یکی از این موشک های تیتان باقی مانده است، یک سوغات قهرمانانه از گذشته پارانویایی ما

12. Meanwhile, though, Titan is pushing hard for a commercial stronghold.
[ترجمه ترگمان]در همین حال، تیتان در حال فشار آوردن برای یک پناه گاه تجاری است
[ترجمه گوگل]در عین حال، تیتان برای یک قلعه تجاری سخت تلاش می کند

13. A young titan enters the decisive phase of his life when he resolves on marriage and career.
[ترجمه ترگمان]یک غول جوان وارد مرحله قاطع زندگی خود می شود که او ازدواج و حرفه خود را حل می کند
[ترجمه گوگل]یک تیتان جوان در مرحله قاطعی از زندگی خود، هنگامی که تصمیم می گیرد در ازدواج و حرفه ای، وارد شود

14. So, too, in theory, could Titan, one of the moons of Saturn.
[ترجمه ترگمان]از این رو، در تئوری، تیتان می تواند یکی از ماه های زحل را ببیند
[ترجمه گوگل]بنابراین، در نظریه، تیتان میتواند یکی از قمرهای زحل باشد

15. Kratos is released from Atlas'grasp as the Titan laughs humorously.
[ترجمه ترگمان]Kratos از چنگ اطلس رها می شود و تیتان با شوخ طبعی می خندد
[ترجمه گوگل]کراتوس از Atlas'grasp آزاد می شود، همانطور که تیتان با طنز آمیز می خنده

پیشنهاد کاربران

خدای خورشید


کسی که در یه زمینه خاص فوق العاده مهارت داره. مثلا خدای رانندگی و . . .

مثل جمله پایین که میشه: انیشتین خدای جهان علم و دانش بود

a titan is someone who is god - like, or powerful and influential in a certain field.
Albert Einstein was a titan in the world of science.

قهرمان، پهلوان

بزرگترین قمر زحل

۱. بزرگترین قمر کیوان ( زحل )
۲. هر یک از فرزندان اورانوس و گایا
۳. بزرگ هیکل
۴. فرد موثر و پر قدرت
۵. هلیوس
۶. در انیمه ی Attack on Titan به دشمن های انسان ها که عظبم الجثه هم بودن میگفتن تایتان

1. Largest moon of Saturn
2. any of the sons of Uranus and Gaia, including Coeus, Crius, Cronus, Hyperion, Iapetus, and Oceanus
3. a person or thing of enormous size, strength, power, influence, etc
4. Helios


کلمات دیگر: