کلمه جو
صفحه اصلی

tibet


تبت (سرزمین نیمه خود مختار در جنوب چین - پایتخت: لهاسا - 1221000 کیلومتر مربع)

انگلیسی به فارسی

تبت


تبت (سرزمین نیمه خود مختار در جنوب چین - پایتخت: لهاسا - 1221000 کیلومتر مربع)


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: an autonomous region of southwestern China on a high plateau north of the Himalayas, noted as a center for Buddhism since the 7th century.

• independent region in china north of the himalayan mountains

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] ناحیه ای مستقل در شمال چین جزیی از کوهستان هیمالیا

جملات نمونه

1. I have determined on going to Tibet after graduation.
[ترجمه ترگمان]من تصمیم گرفته ام بعد از فارغ التحصیلی به تبت بروم
[ترجمه گوگل]من تصمیم گرفتم پس از فارغ التحصیلی به تبت بروم

2. At high altitudes of Tibet it is difficult to breathe.
[ترجمه ترگمان]در ارتفاعات بالای تبت، تنفس دشوار است
[ترجمه گوگل]در بالای ارتفاعات بلند تبت، تنفس دشوار است

3. The grassland scenery of Tibet is unrivalled.
[ترجمه ترگمان]مناظر روستایی تبت از بی نظیری برخوردارند
[ترجمه گوگل]مناظر چمنزاری تبت دارای بی نظیری است

4. The high altitudes of Tibet make it difficult for us to breathe.
[ترجمه ترگمان]ارتفاعات بالای تبت ممکن است برای ما دشوار باشد که تنفس کنیم
[ترجمه گوگل]ارتفاعات بلند تبت باعث می شود که ما تنفس کنیم

5. We won't allow Tibet to secede from China and become an independent nation.
[ترجمه ترگمان]ما به تبت اجازه نمی دهیم که از چین جدا شود و یک ملت مستقل شود
[ترجمه گوگل]ما اجازه نخواهیم داد که تبت از چین جدا شود و به یک کشور مستقل تبدیل شود

6. The grassland scenery of Tibet is unrivaled.
[ترجمه ترگمان]The منظره ای از منطقه تبت بی نظیر است
[ترجمه گوگل]مناظر چمنزاری تبت دارای بی نظیری است

7. The labourers in Tibet developed the Tibetan plateau with their own labour and wisdom.
[ترجمه ترگمان]کارگران تبت فلات تبت را با نیروی کار و حکمت خود گسترش دادند
[ترجمه گوگل]کارگران در تبت، فلات تبت را با کار و حکمت خود توسعه دادند

8. This marked the first time China's sovereignty over Tibet was altered into suzerainty in international documents.
[ترجمه ترگمان]این اولین بار بود که حاکمیت دولت چین بر تبت در اسناد بین المللی تبدیل به حاکمیت شد
[ترجمه گوگل]این اولین بار است که حاکمیت چین در مورد تبت، در اسناد بین المللی به سزایی تبدیل شده است

9. Tibet, once an independent country, is now part of China.
[ترجمه ترگمان]تبت که زمانی یک کشور مستقل است اکنون بخشی از چین است
[ترجمه گوگل]تبت زمانی که یک کشور مستقل است، اکنون بخشی از چین است

10. The Kathmandu-Lhasa Highway connects Nepal and Tibet.
[ترجمه ترگمان]بزرگراه کاتماندو - لهاسا نپال و تبت را به هم متصل می کند
[ترجمه گوگل]بزرگراه کاتماندو - لهاسا نپال و تبت را متصل می کند

11. The overall length of the Qinghai - Tibet railway is 956 km.
[ترجمه ترگمان]طول کلی راه آهن چینگهای - تبت ۹۵۶ کیلومتر است
[ترجمه گوگل]طول کلی راه آهن چینگهای - تیبوت 956 کیلومتر است

12. In the past few months, instability has roiled Tibet and Tibetan - inhabited areas.
[ترجمه ترگمان]در چند ماه گذشته، بی ثباتی مناطق تبت و مناطق مسکونی تبت را به هم ریخته است
[ترجمه گوگل]در چند ماه گذشته، بی ثباتی، تبت و مناطق تبت را نابود کرده است

13. The builders of the Qinghai - Tibet railway arrived in Lhasa.
[ترجمه ترگمان]سازندگان راه آهن Qinghai - تبت وارد لهاسا شدند
[ترجمه گوگل]سازندگان راه آهن چینگهای - تبت به لهاسا وارد شدند

14. In 6 climatic zones, Tibet zone is abundant in peat, while Tropical zone and south-temperate zone are relatively short of peat .
[ترجمه ترگمان]در ۶ منطقه آب و هوایی، منطقه تبت در peat فراوان است در حالی که منطقه استوایی و منطقه معتدل جنوبی نسبتا کم زغال سنگ هستند
[ترجمه گوگل]در 6 منطقه آب و هوایی، منطقه تبت در توده ها فراوان است، در حالی که منطقه گرمسیری و منطقه جنوب معتدل نسبتا کوتاه از ذغال سنگ نارس است


کلمات دیگر: