کلمه جو
صفحه اصلی

tipple


معنی : نوشابه، مشروب، میگساری کردن، دائم الخمر بودن، همیشه نوشیدن، مست کردن
معانی دیگر : نوشیدنی الکلی، دستگاه تخلیه ی بار از واگن ها و گاری های معدن

انگلیسی به فارسی

دائم الخمر بودن، میگساری کردن، همیشه نوشیدن، مست کردن، مشروب، نوشابه


نیشکر، مشروب، نوشابه، دائم الخمر بودن، مست کردن، میگساری کردن، همیشه نوشیدن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: tipples, tippling, tippled
• : تعریف: to drink (alcoholic liquor), esp. habitually, a little at a time.
مشابه: nip

- She tipples wine at night.
[ترجمه ترگمان] او شب ها شراب می نوشید
[ترجمه گوگل] او شراب را در شب می نوشد
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: to drink alcoholic liquor, esp. to excess or as a habit.
مشابه: drink
اسم ( noun )
مشتقات: tippler (n.)
• : تعریف: intoxicating drinks; liquor.
اسم ( noun )
(1) تعریف: a mechanical device that tips freight cars to unload their contents.

(2) تعریف: the area where freight cars are emptied with a tipple.

• liquor
drink alcohol
a person's tipple is the alcoholic drink that they usually drink; an old-fashioned, informal word.
if you tipple, you drink alcoholic drinks quite often but not in large quantities; an old-fashioned, informal word.

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] در زمین شناسی مکانی که ماشینهای معدن زغال خود را تخلیه می کنند

مترادف و متضاد

نوشابه (اسم)
liquor, tipple, beverage, drink, refreshment

مشروب (اسم)
liquor, tipple, beverage, drink, pottle

میگساری کردن (فعل)
tipple, carouse, bouse, wassail

دائم الخمر بودن (فعل)
tipple, fuddle

همیشه نوشیدن (فعل)
tipple

مست کردن (فعل)
souse, befuddle, lush, booze, tipple, intoxicate, besot, inebriate, sot

جملات نمونه

1. His favourite tipple was rum and lemon.
[ترجمه ترگمان]نوشیدن مشروب مورد علاقه اش، عرق نیشکر و لیمو بود
[ترجمه گوگل]نمونه مورد علاقه او رم و لیمو بود

2. My favourite tipple is a glass of port.
[ترجمه ترگمان]رستوران tipple مورد علاقه من، شیشه ای از بندر است
[ترجمه گوگل]نمونه مورد علاقه من شیشه ای از بندر است

3. His favourite tipple is whisky.
[ترجمه ترگمان]نوشیدنی الکلی محبوب او ویسکی است
[ترجمه گوگل]نمونه مورد علاقه ویسکی است

4. Giving the cold shoulder to his usual tipple, Ian Knight raises his coffee cup to Drinkwise Day.
[ترجمه ترگمان]ایان نایت، که شانه سرد خود را به نوشیدنی الکی معمول خود تحویل می دهد، فنجان قهوه اش را به روز Drinkwise می رساند
[ترجمه گوگل]یان نایت، شانه های سرد را به شکل معمولی خود می کشد تا قهوه قهوه را به روز Drinkwise بریزد

5. The odd tipple won't make it a bad habit!
[ترجمه ترگمان]این نوشیدنی غیر عادی عادت به یک عادت بد نخواهد داشت
[ترجمه گوگل]نکته عجیب آن را عادت بد نمی کند!

6. But Old Rarity's my own favourite tipple.
[ترجمه ترگمان]اما این نصف لیوان نوشیدنی مورد علاقه منه
[ترجمه گوگل]اما رایحه مورد علاقه من Old Rarity

7. Whisky is his favorite tipple and lemonade is mine.
[ترجمه ترگمان]ویسکی، نوشیدنی مورد علاقه ش و لیموناد مال منه
[ترجمه گوگل]ویسکی مورد علاقه او و لیموناد معدن است

8. What's your tipple ? ie What would you like to drink?
[ترجمه ترگمان]نصف لیوان هات واسه چیه؟ خب، دوست داری چی بخوری؟
[ترجمه گوگل]نوشیدنی شما چیست؟ یعنی چی می خواهی نوشید؟

9. Can milk of feminine classics tipple get cancer?
[ترجمه ترگمان]آیا می توان از ترکیبات آثار کلاسیک زنانه برای به دست آوردن سرطان استفاده کرد؟
[ترجمه گوگل]آیا می توان شیر از نشانه های کلاسیک زنانه دریافت سرطان؟

10. Often mix is beverage still good via tipple honey very?
[ترجمه ترگمان]این نوشیدنی اغلب از طریق عسل tipple خیلی خوب است؟
[ترجمه گوگل]اغلب مخلوط، نوشیدنی است که هنوز هم خوب است از طریق مهره عسل بسیار؟

11. The local tipple is wine spritzer, or spritz, usually a local wine such as prosecco, a sparkling wine, with fizzy water or soda.
[ترجمه ترگمان]نوشیدنی tipple محلی شرابی است که معمولا شراب محلی مانند prosecco، یک شراب گازدار، با آب گازدار یا سودا زده می شود
[ترجمه گوگل]نکته محلی شراب اسپرتز یا اسپیتز است که معمولا یک شراب محلی مانند Prosecco، یک شراب درخشان، آب آشامیدنی یا نوشابه است

12. Whenever train loading is interrupted to load the tipple, demurrage charges are in effect.
[ترجمه ترگمان]هر زمان که بارگیری قطار متوقف می شود تا بار کامیون را بار کند، باره ای demurrage در حال اجرا هستند
[ترجمه گوگل]هر بار که بارگذاری قطار برای بارگذاری نوک متوقف می شود، اتهامات دوجانبه در حال اجرا است

13. She put tipple on the nipple for ablactation and caused ripple effect .
[ترجمه ترگمان]وی کامیون خود را روی نوک پستان برای ablactation گذاشت و باعث ایجاد اثر موجی (موج دار)شد
[ترجمه گوگل]او بر روی نوک پستان برای شل شدن قرار داده و موجب ایجاد موجی موجی شده است

14. Does classics tipple honey still have disadvantage benignantly ?
[ترجمه ترگمان]در این سن و سال، عسل و عسل هنوز هم به ضرر من است؟
[ترجمه گوگل]آیا عضوی از نوع کلاسیک هنوز هم خوشایند نیست؟

پیشنهاد کاربران

یک مقدار کم از نوشیدنی خوردن.


کلمات دیگر: