کلمه جو
صفحه اصلی

thorax


معنی : سینه، قفسه سینه، صدر
معانی دیگر : قفسه ی سینه

انگلیسی به فارسی

سینه، صدر، قفسه سینه


قفسه سینه، سینه، صدر


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: thoraces, thoraxes
(1) تعریف: in humans and in animals with four limbs, the part of the body between the neck and the abdomen, including the ribs and the cavity that contains the heart and lungs; chest.

(2) تعریف: the second or middle segment of an insect's body.

• area between the neck and abdomen, chest (of four-legged animals); middle body segment of an insect crustacean or arachnid
your thorax is the part of your body between your neck and your waist, including the organs that are inside, for example your heart and lungs; a medical use.
an insect's thorax is the central part of its body, between the head and the abdomen, to which the legs and wings are attached; a technical term in biology.

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] سینه. قفس سینه. قسمتی از بدن حشره که حاوی بالها و پاهاست

مترادف و متضاد

سینه (اسم)
bosom, bust, chest, breast, thorax

قفسه سینه (اسم)
kist, chest, thorax, rib cage

صدر (اسم)
thorax, cipher

جملات نمونه

1. The left arm bones were under the thorax.
[ترجمه ترگمان]استخوان های بازوی چپ زیر قفسه سینه بود
[ترجمه گوگل]استخوان بازوی چپ زیر قفسه سینه بود

2. The study was published in Thorax online.
[ترجمه ترگمان]این مطالعه در سایت Thorax به صورت آنلاین منتشر شده است
[ترجمه گوگل]این مطالعه در Thorax آنلاین منتشر شد

3. Herniation of abdominal viscera into the thorax following traumatic diaphragmatic rupture can simulate acute tension pneumothorax.
[ترجمه ترگمان]انقباض شکم شکمی در قفسه سینه پس از گسیختگی diaphragmatic پس از ضربه می تواند کشش شدید تنش را شبیه سازی کند
[ترجمه گوگل]فتق ورید عضلانی شکمی به قفسه سینه پس از شکستگی دیافراگم آسیب دیده ممکن است پنوموتوراکس تنش حاد را شبیه سازی کند

4. Methods The battlefield thorax close drainage equipment manufactured by our hospital, consisted of unilateral valve, C-shaped puncture needle, and silica gel drainage tube for operation.
[ترجمه ترگمان]روش ها میدان نبرد و تجهیزات زه کشی ساخته شده توسط بیمارستان ما شامل شیر یک طرفه، سوزن puncture C شکل و لوله زه کشی ژل سیلیکا می باشد
[ترجمه گوگل]روش ها: تجهیزات تخلیه ای که توسط بیمارستان ما بسته شده اند، شامل دریچه ی یک طرفه، سوزن سوراخ سوراخ C و لوله زهکشی سیلیکا ژل می باشد

5. The head, the thorax and the tail comprise the trumsverse segmentation.
[ترجمه ترگمان]سر، قفسه سینه و دم از بخش قطعه بندی trumsverse تشکیل شده اند
[ترجمه گوگل]سر، قفسه سینه و دم از تقسیم بندی trumsverse تشکیل شده است

6. Pictures showing the peritoneal pseudocyst inside the thorax.
[ترجمه ترگمان]تصاویری که peritoneal peritoneal را در سینه نشان می دهند
[ترجمه گوگل]تصاویر نشان دهنده pseudocyst صفاقی داخل قفسه سینه

7. Complication has pneumonic, thorax to accumulate arthralgia of sex of lymph node enlargement of door of fluid, lung, encephalitis, defer, cardiac muscle phlogistic, glossitis.
[ترجمه ترگمان]Complication دارای pneumonic، قفسه سینه برای جمع کردن arthralgia از جنس غدد لنفاوی در رنگ، ریه، encephalitis، defer، muscle قلبی، glossitis است
[ترجمه گوگل]عوارض ناشی از پنومونی، قفسه سینه به جمع آوری آرترالژی جنس بزرگ شدن گره لنفاوی درب مایع، ریه، انسفالیت، تعویق، فلوژیستیک عضلانی قلبی، گلوزیت است

8. Lateral thorax impact caused serious results than frontal thorax impact. Lateral thorax impact often led to ascending aorta damage, rib fracture and liver damage.
[ترجمه ترگمان]فشار جانبی (جانبی)باعث نتایج جدی در مقایسه با فشار پیشانی می شود ضربه جانبی (جانبی)اغلب منجر به آسیب وارد آئورت، شکستگی استخوان و آسیب کبدی می شود
[ترجمه گوگل]تأثیرات جانبی جانبی قفسه سینه باعث نتایج جدی نسبت به ضربه مغز جلویی شد تأثیرات جانبی قفسه سینه اغلب منجر به آسیب صعودی آئورت، شکستگی رگ و آسیب کبدی می شود

9. The classification of Lepidoptera needs comparison of head, thorax and abdomen.
[ترجمه ترگمان]طبقه بندی of به مقایسه سر، قفسه سینه و شکم نیاز دارد
[ترجمه گوگل]طبقه بندی Lepidoptera نیاز به مقایسه سر، قفسه سینه و شکم دارد

10. Objective To explore the curative effect of battlefield thorax close drainage equipment on traumatic hemopneumothorax.
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی اثر curative میدان نبرد بر روی تجهیزات فاضلاب نزدیک به hemopneumothorax ضربه
[ترجمه گوگل]هدف بررسی اثر جراحی تجهیزات زهکشی بستگی به سوراخهای جنگی بر روی هموپنوموتوراکس تراوا

11. The other bones were more or less in a confused mass below the thorax.
[ترجمه ترگمان]استخوان های دیگر در توده درهمی از قفسه سینه، بیشتر و یا کم تر بودند
[ترجمه گوگل]استخوان های دیگر بیشتر یا کمتر در یک توده اشتباه در زیر قفسه سینه دیده می شوند

12. The Ventral Nerve-Cord consists of a series of ganglia lying on the floor of the thorax and abdomen.
[ترجمه ترگمان]عصب عصبی - شامل یک سری غدد عصبی است که بر روی زمین سینه و شکم قرار دارد
[ترجمه گوگل]Nerve-Cord Ventral شامل مجموعه ای از گانگلیوی است که در کف قفسه سینه و شکم قرار دارد

13. The indirect muscles are usually the largest in the body[Sentence dictionary], and are attached to the thorax and not to the wing-bases.
[ترجمه ترگمان]ماهیچه های غیر مستقیم معمولا بزرگ ترین ماهیچه های بدن [ فرهنگ لغت هستند ] و به قفسه سینه و نه به پایه شاخه متصل می شوند
[ترجمه گوگل]عضلات غیر مستقیم معمولا بزرگترین در بدن هستند [واژه نامه اصطلاح]، و به قفسه سینه متصل نیستند و نه به بال های پایه

14. In female flowers, the flies are wedged in tightly, the thorax pollen being rubbed off on to the stigma.
[ترجمه ترگمان]در گل های زن، مگس ها در محکم جا داده می شوند و گرده قفسه سینه به سمت کلاله برگردانده می شود
[ترجمه گوگل]در گل های زنانه، مگس ها به شدت درگیر می شوند، گرده های گردن رانده شده به نشانه

15. They were beautiful creatures with red legs, black head and thorax, and black white-ringed antennae.
[ترجمه ترگمان]آن ها موجودات زیبایی بودند با پاهای سرخ، سر سیاه و قفسه سینه، و حلقه های سیاه
[ترجمه گوگل]آنها موجودات زیبا با پاهای قرمز، سر سیاه و قفسه سینه بودند و آنتن های سیاه و سفید سفید

پیشنهاد کاربران

قفسه سینه


کلمات دیگر: