کلمه جو
صفحه اصلی

meeter


ملاقات کننده، برخورد کننده

انگلیسی به فارسی

ملاقات کننده، برخورد کننده


متری


انگلیسی به انگلیسی

• one who meets, one who encounters, one who makes acquaintance

جملات نمونه

1. When Greek meets Greek, then comes the tug of war.
[ترجمه ترگمان]وقتی یونانی به یونانی می رسد، جنگ آغاز می شود
[ترجمه گوگل]هنگامی که یونان با یونانی با یونانی ملاقات می کند، بعد می آید که می جنگد

2. Every failure one meets with adds to one’s experience.
[ترجمه ترگمان]هر شکست در یک تجربه به تجربه فرد می افزاید
[ترجمه گوگل]هر شکستی که با آن روبرو می شود، به تجربه ی خود اضافه می کند

3. Oh, do not cry--- be good children and we will all meet in heaven.
[ترجمه ترگمان]اوه، گریه نکنید، بچه های خوبی باشید و همه ما در بهشت یکدیگر را ملاقات خواهیم کرد
[ترجمه گوگل]آه، گریه نکن --- فرزندان خوبی باشند و ما همه را در آسمان ملاقات خواهیم کرد

4. He who sees through life and death will meet with most success.
[ترجمه ترگمان]کسی که از طریق زندگی و مرگ می بیند با بیش ترین موفقیت روبرو خواهد شد
[ترجمه گوگل]او که از طریق زندگی و مرگ می بیند با بیشترین موفقیت همراه خواهد بود

5. Many a man's reputation would not know his character if they met on the street. Elbert Hubbard
[ترجمه ترگمان]اگر کسی در خیابان با او ملاقات می کرد، شهرت و شهرتی که یک مرد به او داده بود، از شخصیت او خبر نداشت البرت هوبارد
[ترجمه گوگل]بسیاری از شهرت مرد، اگر در خیابان ملاقات کنند، شخصیت او را نمی دانند البرت هوبارد

6. The love of money and the love of learning rarely meet.
[ترجمه ترگمان]عشق به پول و عشق به یادگیری به ندرت اتفاق می افتد
[ترجمه گوگل]عشق پول و عشق یادگیری به ندرت ملاقات می کنند

7. Soorow is at parting if at meeting there be laughter.
[ترجمه ترگمان]اگر قرار باشد در جلسه از هم جدا شوند، Soorow در حال جدایی است
[ترجمه گوگل]در صورتی که در جلسه ای خنده وجود داشته باشد، Soorow در حال فرار است

8. Men may meet but mountains never.
[ترجمه ترگمان]مردان ممکن است یکدیگر را ملاقات کنند اما کوه ها هرگز
[ترجمه گوگل]مردان ممکن است اما کوه ها را ملاقات کنند

9. It is dangerous crisis when a proud heart meets with flattering lips.
[ترجمه ترگمان]این یک بحران خطرناک است وقتی که یک قلب مغرور با لبه ای تملق آمیز (تملق آمیز)ملاقات می کند
[ترجمه گوگل]این یک بحران خطرناک است زمانی که یک قلب افتخار با لبهای دلپذیر لبخند می زند

10. Friends may meet, but mountains never greet.
[ترجمه ترگمان]ممکن است دوستان یکدیگر را ملاقات کنند اما کوه ها هرگز به آن ها خوشامد می گویند
[ترجمه گوگل]دوستان ممکن است ملاقات کنند، اما کوه ها هرگز سلام نمی کنند

11. I know him not should I meet him in my pottage dish.
[ترجمه ترگمان]من اونو می شناسم که نباید تو ظرف pottage ببینمش
[ترجمه گوگل]من می دانم که او نباید در ظرف غذای من با او ملاقات کند

12. First the secretary read out the minutes of the last meeting.
[ترجمه ترگمان]منشی اول دقایق جلسه را قرائت کرد
[ترجمه گوگل]نخست وزیر، دقیقه گذشته جلسه را خواند

13. The foreign ministers are meeting in the splendour of Oktyabrskaya Hotel in central Moscow.
[ترجمه ترگمان]وزرای خارجه در حال ملاقات با شکوه هتل Oktyabrskaya در مرکز مسکو هستند
[ترجمه گوگل]وزیران خارجه در شکوه و عظمت هتل اوکتایبرسکای در مرکز مسکو جلسه دارند


کلمات دیگر: