کلمه جو
صفحه اصلی

purlin


purline در ساختمان قسمت افقی روی شاه تیر یاستونها
purlin(e)
کش

انگلیسی به فارسی

( purline ) (در ساختمان) قسمت افقی روی شاه تیر یاستونها


فورلین


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: any of several horizontal structural members running the length of, and supporting the rafters in, a roof.

• horizontal timber supporting the rafters of a roof

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] لاپه - پرلین - تیرک اتصال
[زمین شناسی] لاپه-تیرک اتصال

جملات نمونه

1. Pipe truss by purlin, even between a beam and the whole structure by supporting system.
[ترجمه ترگمان]بسته لوله ها به وسیله purlin، حتی بین یک پرتو و کل سازه با پشتیبانی از سیستم
[ترجمه گوگل]با پشتیبانی از سیستم، میله های لوله را از طریق فورلین، حتی بین پرتو و کل ساختار

2. Is a pure wooden architecture consisting of pillars, purlin, and baluster in various sizes and shapes.
[ترجمه ترگمان]این یک معماری چوبی خالص است که شامل ستون ها، purlin و baluster در اندازه ها و اشکال مختلف است
[ترجمه گوگل]یک معماری چوبی خالص از ستون ها، فورلین و بلوک های چوبی در اندازه ها و اشکال مختلف است

3. The effects of different sheeting sections and purlin distances on the shear behavior of shin diaphragm were studied by analyzing the failure modes and shear capacities of the panel.
[ترجمه ترگمان]اثرات بخش های sheeting مختلف و فواصل purlin بر روی رفتار برشی ساق پایش با تجزیه و تحلیل حالت های شکست و ظرفیت های برشی پانل مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه گوگل]اثر بخش های ورقه ورقه های مختلف و فاصله فورلین بر رفتار برش دیافراگم سینه با تحلیل حالت های شکست و ظرفیت برش پنل مورد بررسی قرار گرفت

4. Mai Jin Dynasty purlin that large motorized take part in this investment and investors to focus on short-term profits different.
[ترجمه ترگمان]دودمان جین Mai می گوید که motorized بزرگ در این سرمایه گذاری سهم دارند و سرمایه گذاران می توانند بر منافع کوتاه مدت خود تمرکز کنند
[ترجمه گوگل]مای جین دینیستی فریب خورد که موتورهای بزرگ در این سرمایه گذاری و سرمایه گذاران شرکت می کنند تا بر سود کوتاه مدت متمرکز شوند

5. The roof system consists of main purlin, bottom plate, secondary purlin, absorption sound layer, insulating layer and faceplate.
[ترجمه ترگمان]سیستم سقف شامل purlin اصلی، صفحه پایین، purlin ثانویه، لایه صدای جذب، لایه عایق و faceplate است
[ترجمه گوگل]سیستم سقف شامل فورلین اصلی، ورق پایه، لبه ثانویه، لایه صدا جذب، لایه عایق و جلویی است

6. The layout arrangement and design of purlin is very important to the safety and economy of light gauge steel structures.
[ترجمه ترگمان]آرایش چیدمان و طراحی of برای ایمنی و اقتصاد سازه های فولادی بسیار مهم است
[ترجمه گوگل]آرایش و طراحی فورلین برای ایمنی و اقتصادی سازه های فلزی سنج نور بسیار مهم است

7. Above this central partition lay a heavy timber roof-truss, supporting the purlins and extending down to suspended ceiling level.
[ترجمه ترگمان]بالای این افراز مرکزی یک سقف چوبی سنگین قرار داشت - بندی، پشتیبانی از purlins و گسترش تا سطح معلق سقف
[ترجمه گوگل]در بالای این پارتیشن مرکزی یک ساندویچ سنگی با سنگ مصنوعی ساخته می شود که از پشت پرده ها پشتیبانی می کند و از سطح سقف معلق جلوگیری می کند

8. The invention is purposed to solve the problem of which can only be directly used as construction purlin or pitprop.
[ترجمه ترگمان]این اختراع قصد دارد تا مشکل را حل کند که تنها می تواند مستقیما به عنوان purlin یا pitprop بکار رود
[ترجمه گوگل]اختراع به منظور حل مشکل که تنها می تواند به طور مستقیم به عنوان ساخت و ساز purlin یا pitprop استفاده می شود

9. This is 120 metres high, the maximum width is 2 metres horizontal and purlin construction is 60 metres in Shanghai should be very small building.
[ترجمه ترگمان]این ساختمان ۱۲۰ متر ارتفاع دارد و حداکثر عرض آن ۲ متر است و ساخت وساز purlin ۶۰ متر در شانگهای باید بسیار کوچک باشد
[ترجمه گوگل]این ارتفاع 120 متر است، حداکثر عرض آن 2 متر افقی است و ساختمان قرمز 60 متر در شانگهای باید ساختمان بسیار کوچک باشد

10. For bay lengths other than those shown, the maximum spacing of purlin bracing shall be 80 O. C.
[ترجمه ترگمان]برای فواصل دورتر از آن هایی که نشان داده شده، حداکثر فاصله of purlin باید برابر با ۸۰ باشد ج
[ترجمه گوگل]برای طول خلیج به غیر از نشان داده شده، حداکثر فاصله خم شدن پایه باید 80 درجه سانتیگراد باشد

11. Different thicknesses of sandwich plate can be applied for different roof load and purlin distance.
[ترجمه ترگمان]ضخامت متفاوت صفحات ساندویچی را می توان برای بار مختلف سقف و فاصله purlin اعمال کرد
[ترجمه گوگل]ضخامت های مختلف بشقاب ساندویچ می تواند برای بار سقف و فاصله فورلین استفاده شود

12. A calculation and a deduction of the integral space action of a mill building with steel purlin roof are conducted using some calculation assumptions.
[ترجمه ترگمان]یک محاسبه و کسر عمل فضای انتگرال یک ساختمان آسیاب با سقف فولادی steel با استفاده از برخی مفروضات محاسباتی انجام می شود
[ترجمه گوگل]محاسبه و محاسبه عمل فضای یکپارچه سازه آسیاب با سقف فولادی با استفاده از برخی مفروضات محاسباتی انجام می شود

13. The paper presents static and dynamic analysis of steel-structure factory with steel purlin roof and factory with roof without purlin.
[ترجمه ترگمان]این مقاله، تحلیل استاتیک و دینامیکی کارخانه سازه فولادی را با سقف فولادی steel و کارخانه با سقف بدون purlin ارایه می دهد
[ترجمه گوگل]این مقاله تحلیلی استاتیک و پویا از کارخانه فولادسازی را با سقف فولاد ضد زنگ و کارخانه با سقف بدون فورلین ارائه می دهد

14. The rafters, spaced at approximately 80cm centers, are nailed to the purlin.
[ترجمه ترگمان]این سقف ها که در فاصله حدود ۸۰ سانتی متر قرار دارند، به the میخکوب شده اند
[ترجمه گوگل]تیرچه هایی که در مراکز تقریبا 80 سانتیمتری قرار دارند، به ناودانی ها متصل می شوند

15. When they are actually fixed on top of the wall, they are known as wall plates. The rafters, spaced at approximately 80cm centers, are nailed to the purlin.
[ترجمه ترگمان]زمانی که آن ها در واقع روی دیوار نصب می شوند، به عنوان صفحات دیوار شناخته می شوند این سقف ها که در فاصله حدود ۸۰ سانتی متر قرار دارند، به the میخکوب شده اند
[ترجمه گوگل]هنگامی که آنها در واقع در بالای دیوار ثابت هستند، آنها به عنوان صفحات دیوار شناخته می شود تیرچه هایی که در مراکز تقریبا 80 سانتیمتری قرار دارند، به ناودانی ها متصل می شوند

پیشنهاد کاربران

در رشته عمران معنی میل مهار و تیرک اتصال میدهد ( در سازه های صنعتی پُر کاربرد است )

تیرچه شیروانی

purlin ( مهندسی عمران )
واژه مصوب: تیرک 2
تعریف: تیر افقی که برای تحمل پوشش سقف های شیب دار به کار رود


کلمات دیگر: