1. The helicopter lifted up the steel pylon, transported it to the site, and dropped it gently into place.
[ترجمه ترگمان]بالگرد تیر فولادی را بالا برد، آن را به محل انتقال داد و آن را به آرامی در محل انداخت
[ترجمه گوگل]هلی کوپتر پیلیل فولادی را برداشته، آن را به سایت منتقل کرده و آن را به آرامی در محل قرار داده است
2. An electricity pylon was knocked over and one person was knifed.
[ترجمه ترگمان]یک تیر برق به سمتش پرتاب شد و یک نفر زخمی شد
[ترجمه گوگل]یک بنای الکتریکی به پایان رسید و یک نفر چاقو زد
3. For selection, a pylon is a minor provocation.
[ترجمه ترگمان]برای انتخاب، یک تیر برق یک تحریک جزئی است
[ترجمه گوگل]برای انتخاب پیلون یک تحریک جزئی است
4. On Saturday night, an electricity pylon near the site was blown up, causing power cuts in the Disneyland hotels.
[ترجمه ترگمان]شنبه شب، یک تیر برق در نزدیکی محل منفجر شد و باعث قطع برق در هتل های دیزنی شد
[ترجمه گوگل]در شب شنبه، یک بنای الکتریکی در نزدیکی سایت منفجر شد و باعث کاهش قدرت در هتلهای دیزنی لند شد
5. Stays are continuous over saddles in the pylon.
[ترجمه ترگمان]Stays بر روی زین ها بر روی زین pylon
[ترجمه گوگل]اقامت دائم بر روی زین در پیلون است
6. No damage and fluid fluid leakage from engine pylon and cowling doors.
[ترجمه ترگمان]هیچ آسیب و نشت سیال مایع از برق تیر و درهای cowling وجود ندارد
[ترجمه گوگل]هیچ آسیب و نشت مایع مایع از درها و دیگهای بخار موتور
7. The A - frame pylon harmonizes with the tall spires of the adjacent cathedral.
[ترجمه ترگمان]تیر یک تیر به یک تیر برق با مناره های بلند کلیسای مجاور اصابت کرد
[ترجمه گوگل]پیلر A-frame هماهنگ با اسپایس های قدامی کلیسای مجاور است
8. During construction of pylon top, steel bracket was used instead of corbel on the top for better appearance.
[ترجمه ترگمان]در طول ساخت برج تیر بالا، از پایه فولادی به جای of در بالا برای ظاهر بهتر استفاده شد
[ترجمه گوگل]در طول ساخت پیلون بالا، براکت فولادی به جای کوره در بالای صفحه برای ظاهر بهتر استفاده شد
9. The all - welded, A - frame pylon straddles the deck.
[ترجمه ترگمان]تیر همه جوش داده شده، یک تیر یک چارچوب در روی عرشه قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]پیل تمام جوش، A - قاب، عرشه را به هم متصل می کند
10. For example : Number 2 engine to pylon fire seal deteriorated.
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال: موتور شماره ۲ به تیر آتش سوزی تیر اندازی خراب شده است
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال موتور شماره 2 به مهر و موم آتش پیلون بدتر شده است
11. The A - frame pylon harmonizes with the tall spires the adjacent cathedral.
[ترجمه ترگمان]تیر یک تیر یک تیر با مناره های بلندی که در نزدیکی آن قرار دارند، قرار دارد
[ترجمه گوگل]پیلر A-frame با اسپورهای بلند در کلیسای مجاور هماهنگ شده است
12. Erection of the pylon required a crane of 1000 ton capacity.
[ترجمه ترگمان]برق تیر به یک جرثقیل از ظرفیت ۱۰۰۰ تنی نیاز دارد
[ترجمه گوگل]نصب پیلون نیاز به جرثقیل ظرفیت 1000 تن دارد
13. Objective To study Helicobacter pylon (H. pylori ) in dental plaque and its relevance to chronic gastritis.
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه تیر برق تیر (H pylori)در پلاک دندانی و ارتباط آن با gastritis مزمن
[ترجمه گوگل]هدف مطالعه خواص هلیکوباکتر پیلور (H pylori) در پلاک دندانی و ارتباط آن با گاستریت مزمن
14. The a-frame pylon harmonizes with the tall spires of the adjacent cathedral.
[ترجمه ترگمان]تیر یک تیر به یک تیر برق با مناره های بلند کلیسای مجاور اصابت کرد
[ترجمه گوگل]پیل فریم یکپارچه با اسپایدرهای بلند کلیسای جامع مجاور است