کلمه جو
صفحه اصلی

pylon


معنی : در، برج، شاه تیر، پیل یا تیر برق
معانی دیگر : (برق و غیره) دکل، پیل پا، پیل پایه، استن، (هواپیما) سپرگاه (معمولا زیر بال - برای جادادن تانک بنزین و موتور)، راهرو

انگلیسی به فارسی

شاه تیر، پیل یا تیر برق، راهرو، در، برج


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a tall, massive structure that serves to delineate an approach, as to a bridge or, esp., to an ancient Egyptian temple.

(2) تعریف: a tower that serves as a landmark for airplanes, as near a runway or at the turning point in a race.

(3) تعریف: any tall supporting tower, as for electric wires.

• tower used to support electrical or other wires; guide tower that serves as a landmark for airplanes; tall structure marking a gate or entrance
pylons are tall metal structures which hold electric cables high above the ground so that electricity can be transmitted over long distances.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] دکل - تیربرق

مترادف و متضاد

در (اسم)
valve, pearl, pylon, wicket, plug, door, doorpost, doorjamb

برج (اسم)
house, pinnacle, month, asterism, constellation, tower, pylon, steeple

شاه تیر (اسم)
pylon, girder, king post, mainmast

پیل یا تیر برق (اسم)
pylon

جملات نمونه

1. The helicopter lifted up the steel pylon, transported it to the site, and dropped it gently into place.
[ترجمه ترگمان]بالگرد تیر فولادی را بالا برد، آن را به محل انتقال داد و آن را به آرامی در محل انداخت
[ترجمه گوگل]هلی کوپتر پیلیل فولادی را برداشته، آن را به سایت منتقل کرده و آن را به آرامی در محل قرار داده است

2. An electricity pylon was knocked over and one person was knifed.
[ترجمه ترگمان]یک تیر برق به سمتش پرتاب شد و یک نفر زخمی شد
[ترجمه گوگل]یک بنای الکتریکی به پایان رسید و یک نفر چاقو زد

3. For selection, a pylon is a minor provocation.
[ترجمه ترگمان]برای انتخاب، یک تیر برق یک تحریک جزئی است
[ترجمه گوگل]برای انتخاب پیلون یک تحریک جزئی است

4. On Saturday night, an electricity pylon near the site was blown up, causing power cuts in the Disneyland hotels.
[ترجمه ترگمان]شنبه شب، یک تیر برق در نزدیکی محل منفجر شد و باعث قطع برق در هتل های دیزنی شد
[ترجمه گوگل]در شب شنبه، یک بنای الکتریکی در نزدیکی سایت منفجر شد و باعث کاهش قدرت در هتلهای دیزنی لند شد

5. Stays are continuous over saddles in the pylon.
[ترجمه ترگمان]Stays بر روی زین ها بر روی زین pylon
[ترجمه گوگل]اقامت دائم بر روی زین در پیلون است

6. No damage and fluid fluid leakage from engine pylon and cowling doors.
[ترجمه ترگمان]هیچ آسیب و نشت سیال مایع از برق تیر و درهای cowling وجود ندارد
[ترجمه گوگل]هیچ آسیب و نشت مایع مایع از درها و دیگهای بخار موتور

7. The A - frame pylon harmonizes with the tall spires of the adjacent cathedral.
[ترجمه ترگمان]تیر یک تیر به یک تیر برق با مناره های بلند کلیسای مجاور اصابت کرد
[ترجمه گوگل]پیلر A-frame هماهنگ با اسپایس های قدامی کلیسای مجاور است

8. During construction of pylon top, steel bracket was used instead of corbel on the top for better appearance.
[ترجمه ترگمان]در طول ساخت برج تیر بالا، از پایه فولادی به جای of در بالا برای ظاهر بهتر استفاده شد
[ترجمه گوگل]در طول ساخت پیلون بالا، براکت فولادی به جای کوره در بالای صفحه برای ظاهر بهتر استفاده شد

9. The all - welded, A - frame pylon straddles the deck.
[ترجمه ترگمان]تیر همه جوش داده شده، یک تیر یک چارچوب در روی عرشه قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]پیل تمام جوش، A - قاب، عرشه را به هم متصل می کند

10. For example : Number 2 engine to pylon fire seal deteriorated.
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال: موتور شماره ۲ به تیر آتش سوزی تیر اندازی خراب شده است
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال موتور شماره 2 به مهر و موم آتش پیلون بدتر شده است

11. The A - frame pylon harmonizes with the tall spires the adjacent cathedral.
[ترجمه ترگمان]تیر یک تیر یک تیر با مناره های بلندی که در نزدیکی آن قرار دارند، قرار دارد
[ترجمه گوگل]پیلر A-frame با اسپورهای بلند در کلیسای مجاور هماهنگ شده است

12. Erection of the pylon required a crane of 1000 ton capacity.
[ترجمه ترگمان]برق تیر به یک جرثقیل از ظرفیت ۱۰۰۰ تنی نیاز دارد
[ترجمه گوگل]نصب پیلون نیاز به جرثقیل ظرفیت 1000 تن دارد

13. Objective To study Helicobacter pylon (H. pylori ) in dental plaque and its relevance to chronic gastritis.
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه تیر برق تیر (H pylori)در پلاک دندانی و ارتباط آن با gastritis مزمن
[ترجمه گوگل]هدف مطالعه خواص هلیکوباکتر پیلور (H pylori) در پلاک دندانی و ارتباط آن با گاستریت مزمن

14. The a-frame pylon harmonizes with the tall spires of the adjacent cathedral.
[ترجمه ترگمان]تیر یک تیر به یک تیر برق با مناره های بلند کلیسای مجاور اصابت کرد
[ترجمه گوگل]پیل فریم یکپارچه با اسپایدرهای بلند کلیسای جامع مجاور است

پیشنهاد کاربران

[هواپیما]

آویزگاه

مخروط نارنجی ترافیکی

[هواپیما]

گیره ، پایه ، آویزه

کله قندی پلاستیکی
( جسم پلاستیکی مخروطی شکل، که پلیس ها جهت کنترل کردن ترافیک و یا مسدود کردن برخی مسیرها، آن را روی زمین قرار می دهند. )

دکل برق

پای مصنوعی

pylon ( حمل‏ونقل هوایی )
واژه مصوب: پایۀ نصب
تعریف: سازه‏ای که موتور یا جعبه‏دندۀ اصلی یا مهمات یا مخازن سوخت بیرونی بر روی آن سوار می‏شود


کلمات دیگر: