کلمه جو
صفحه اصلی

bridgehead


معنی : پایگاه درکنار دریا، دفاع از قسمت عقب پل
معانی دیگر : (ارتش) پایگاهی که در ساحل یا منطقه ی دشمن ایجاد شود، موضع سوق الجیشی، سرپل (beachhead هم می گویند)

انگلیسی به فارسی

پایگاه در کنار دریا، دفاع از قسمت عقب پل


سرنشین، پایگاه درکنار دریا، دفاع از قسمت عقب پل


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a position held on the enemy's side of a river or the like by a small advance troop, in order to protect the main attacking force.

• military action for protecting the end of a bridge
a bridgehead is a good position which an army has taken in the enemy's territory and from which it can advance or attack.

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] سرپل، سر پل ساحلى , ناحیه اى دور دست در کنار رودخانه هاى موجود در خاک دشمن، هنگامى که به تصرف درآید، امکان تداوم عبور نیروها وتجهیرات نظامى را فراهم مى آورد ونیز همچنین مى توان از آنجا به عملیات تهاجمى دست زیاد یا از زمین هایى که در عقبه واقع شده اند،نگه داریو محافظت نمود.

مترادف و متضاد

پایگاه در کنار دریا (اسم)
bridgehead

دفاع از قسمت عقب پل (اسم)
bridgehead

جملات نمونه

1. This agreement will be a bridgehead for further talks.
[ترجمه ترگمان]این توافقنامه برای مذاکرات بیشتر مورد استفاده قرار خواهد گرفت
[ترجمه گوگل]این توافق نامه ای برای مذاکرات بیشتر خواهد بود

2. The advance troops established a bridgehead early in the fighting.
[ترجمه ترگمان]نیروهای پیشروی یک bridgehead را در اوایل جنگ تشکیل دادند
[ترجمه گوگل]سربازان پیشین، پیش از این درگیر جنگ بودند

3. A bridgehead was established.
[ترجمه ترگمان]یک استحکامات برقرار شد
[ترجمه گوگل]یک قایقرانی تاسیس شد

4. Bridgehead bump is one of the urgent problems in the process of highway construction.
[ترجمه ترگمان]ضربه Bridgehead یکی از مشکلات فوری در روند ساخت بزرگراه است
[ترجمه گوگل]برافروختن پلجیج یکی از مشکلات فوری در روند ساخت و ساز بزرگراه است

5. The source bridgehead servers have changed. You must re - enter override credentials on the Remote Bridgehead page.
[ترجمه ترگمان]کارگزار bridgehead منبع تغییر کرده است شما باید اعتبار بیش از حد را در صفحه Bridgehead دوردست وارد کنید
[ترجمه گوگل]سرورهای منبع سرریز منبع تغییر کرده اند شما باید مجددا وارد حساب اعتبارنامه در صفحه Remote Bridgehead شوید

6. China considers eastern Europe an important economic bridgehead.
[ترجمه ترگمان]چین شرقی اروپا را یک bridgehead اقتصادی مهم می داند
[ترجمه گوگل]چین اروپای شرقی را مهمترین پلان اقتصادی اقتصادی می داند

7. Lianyungang, as the bridgehead of the new Euro-Asia land bridge in the east, products can be shipped directly to the European market through the international transit transport containers.
[ترجمه ترگمان]Lianyungang، به عنوان the پل زمینی جدید اروپا - آسیا در شرق، محصولات می توانند مستقیما از طریق ظروف حمل و نقل بین المللی به بازار اروپا حمل شوند
[ترجمه گوگل]Lianyungang، به عنوان پل پیشرو از پل جدید زمین یورو آسیا در شرق، محصولات را می توان به طور مستقیم از طریق ظروف حمل و نقل بین المللی حمل و نقل به اروپا عرضه می شود

8. HITLER: I consider the second bridgehead at Oppenheim as the greatest danger.
[ترجمه ترگمان]من آن استحکامات دوم را در Oppenheim به عنوان بزرگ ترین خطر تلقی می کنم
[ترجمه گوگل]هیتلر دومین پللی را در Oppenheim به عنوان بزرگترین خطر در نظر می گیرم

9. The local bridgehead servers have changed. You must re - enter Outbound Security credentials on the Advanced page.
[ترجمه ترگمان]کارگزارهای bridgehead محلی تغییر کرده است شما باید اعتبار امنیتی Outbound را در صفحه پیشرفته وارد کنید
[ترجمه گوگل]سرورهای پلید محلی تغییر کرده اند شما باید مجوز ورودی امنیتی Outbound Security را در صفحه پیشرفته وارد کنید

10. With the bridge of the European bridgehead - IFB Germany in 1983 opened offices to meet growing demand.
[ترجمه ترگمان]با پل of اروپایی - IFB آلمان در ۱۹۸۳، دفاتری گشایش یافت تا تقاضای رو به افزایش داشته باشد
[ترجمه گوگل]با پل قهرمان اروپایی - IFB آلمان در سال 1983 دفاتر را برای دیدار با تقاضای رو به رشد باز کرد

11. Bridged bicyclooctanes gave no significant bridgehead substitution.
[ترجمه ترگمان]bridged bicyclooctanes هیچ جانشینی قابل توجهی در این مورد نداد
[ترجمه گوگل]bicyclooctanes مونتاژ هیچ جایگزین پلانجد قابل توجهی نداشت

12. By dusk the Americans had a strong bridgehead on the east bank of the Rhine.
[ترجمه ترگمان]در هنگام غروب، آمریکایی ها یک bridgehead قوی در ساحل شرقی رودخانه راین داشتند
[ترجمه گوگل]با غروب خورشید، آمریکایی ها دارای نیروی قوی و قوی در سمت شرق راین بودند

13. This Site Replication Service is functioning as the bridgehead of one or more directory replication connectors and cannot be deleted.
[ترجمه ترگمان]این خدمات تکرار سایت به شکل the یک یا چند رابط کپی دایرکتوری عمل می کند و نمی توان آن را حذف کرد
[ترجمه گوگل]این سرویس تکرار سایت به عنوان پلانتاژ یک یا چند کانکتور تکرار دایرکتوری عمل می کند و نمی تواند حذف شود

14. For Japanese imperialists (also Mahan fans), the Korean peninsula was a dagger at Japan's heart; for Chinese strategists it is a threatening "bridgehead".
[ترجمه ترگمان]برای imperialists ژاپنی (همچنین طرفداران Mahan)، شبه جزیره کره خنجری در قلب ژاپن بود؛ برای استراتژیست ها چینی، این یک \"bridgehead\" است
[ترجمه گوگل]برای امپریالیست های ژاپنی (همچنین طرفداران ماهان)، شبه جزیره کره ای قلب ژاپنی بود برای استراتژیست های چینی این 'پلان' تهدید کننده است

پیشنهاد کاربران

bridgehead ( علوم نظامی )
واژه مصوب: سرپل
تعریف: منطقه‏ای با فاصلۀ نسبتاً زیاد از کنارۀ رود در اراضی دشمن یا دشمن بالقوه که‏ پس از تسخیر، عبور سربازان و تجهیزات را تسهیل می کند و نیز نقش پایگاهی را دارد که از آنجا می توان عملیات آفندی را تداوم بخشید یا از اراضی کلیدی در پشت سر حفاظت کرد


کلمات دیگر: