کلمه جو
صفحه اصلی

theme


معنی : شاهد، ریشه، زمینه، انشاء، موضوع
معانی دیگر : باره، جستار، فرهشت، مضمون، (امور هنری) تم، بن مایه، (امریکا - آموزش) انشا، رساله ی کوتاه، خود نوشت، (مخفف) رجوع شود به: theme song، مطلب، مقاله، مدار

انگلیسی به فارسی

(موسیقی) تِم، ملودی اصلی


(در آمریکا، آموزشی) مقاله


(در بریتانیا، رادیو، تلویزیون، موسیقی) رِوال برنامه، آرمِ برنامه


(کامپیوتر) پوسته (بسته‌ای شامل نگاره‌های گرافیکی است که برای دگرگونی ظاهر یک نرم‌افزار (سیستم‌عامل، میزکار و غیره) به‌کار می‌رود)


(صحبت، فکر، نوشته) موضوع، مضمون، درون‌مایه


موضوع، زمینه، انشاء، ریشه، شاهد


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the central topic of a speech, discourse, sermon, essay, or other literary work.
مترادف: subject, topic
مشابه: argument, concept, gist, idea, intent, keynote, meaning, message, notion, point, text

- One of the novel's themes was the power of hope.
[ترجمه ترگمان] یکی از موضوعات بدیع، قدرت امید بود
[ترجمه گوگل] یکی از تم های این رمان، قدرت امید بود
- The need for change was the major theme of the candidate's speech.
[ترجمه ترگمان] نیاز به تغییر موضوع اصلی سخنرانی نامزدها بود
[ترجمه گوگل] نیاز به تغییر موضوع اصلی سخنرانی کاندیدا بود

(2) تعریف: a short essay or composition, esp. as a scholastic writing exercise.
مترادف: composition, essay
مشابه: disquisition, monograph, opinion, thesis, tractate, treatise

- The students were asked to write a theme about the importance of art within a society.
[ترجمه مسعود] نخست، دانش آموزان خواسته شد تا موضوعی درباره اهمیت هنر در یک جامعه بنویسند
[ترجمه ترگمان] از دانشجویان خواسته شد تا یک موضوع در مورد اهمیت هنر در یک جامعه بنویسند
[ترجمه گوگل] دانش آموزان خواسته شد تا موضوعی درباره اهمیت هنر در یک جامعه بنویسند

(3) تعریف: a main melody on which a musical composition is based.
مترادف: leitmotif, motif
مشابه: melody, passage, refrain, strain, tune

- The theme returns one last time at the end of the piece.
[ترجمه ترگمان] موضوع آخرین بار در آخر این قطعه بر می گردد
[ترجمه گوگل] تم آخرین آخرین بار در پایان قطعه باز می شود

• provide with a subject
subject, topic, main idea
a theme in a discussion or lecture is a main idea or subject in it.
a theme in an artist's or writer's work is an idea that is developed or repeated in it.
in music, a theme is a short simple tune on which a piece of music is based.
a theme is also a tune that is played at the beginning and end of a television or radio programme.

دیکشنری تخصصی

[سینما] تم - موضوع - مضمون یا قضیه دراماتیک - مضمون (تم ) - مضمون - مایه - سوژه - زمینه - درونمایه - دستمایه
[برق و الکترونیک] موضوع

مترادف و متضاد

idea, subject matter


شاهد (اسم)
instance, affiant, witness, testator, testimonial, testifier, testate, looker on, theme, voucher, warranter

ریشه (اسم)
base, stub, germ, ammonium, root, stem, radical, pedigree, background, genesis, theme, germination, stump

زمینه (اسم)
base, ground, tendency, design, basis, setting, root, background, terrain, context, conspectus, theme, sketch, groundwork, outline

انشاء (اسم)
composition, essay, redaction, phraseology, theme

موضوع (اسم)
matter, object, subject, story, point, issue, subject matter, question, fable, plot, theme, problem, topic, leitmotiv, motif

Synonyms: affair, argument, burden, business, case, head, keynote, leitmotif, line, matter, matter in hand, motif, motive, point, point at issue, problem, proposition, question, stuff, subject, text, thesis, thought, topic


written composition


Synonyms: article, description, dissertation, essay, exercise, exposition, manuscript, paper, report, statement, thesis


جملات نمونه

1. the theme of beethoven's ninth symphony
بن مایه ی سمفونی نهم بتهوون

2. the theme of their discussion was "women's rights"
موضوع بحث آنها ((حقوق زنان)) بود.

3. the theme that echoes throughout the novel
موضوعی که در سرتاسر رمان تکرار شده

4. a research theme
رساله ی کوتاه پژوهشی

5. the basic theme of the story
موضوع اصلی داستان

6. the titular theme of the book
موضوع کتاب که در عنوان آن آمده است

7. each student must write a weekly theme
هر شاگرد باید هفته ای یک انشا بنویسد.

8. trees and waterfalls are a favorite theme for many painters
بن مایه ی محبوب بسیاری از نقاشان،درخت و آبشار است.

9. An overall theme will help to give your essay coherence.
[ترجمه مسعودفتحی] نخست، موضوع کلی کمک خواهد کرد تا هماهنگی مقاله خود را ارائه دهید
[ترجمه ترگمان]یک تم کلی به ایجاد انسجام essay کمک می کند
[ترجمه گوگل]موضوع کلی کمک خواهد کرد تا هماهنگی مقاله خود را ارائه دهید

10. The book's theme is the conflict between love and duty.
[ترجمه ترگمان]موضوع کتاب تضاد بین عشق و وظیفه است
[ترجمه گوگل]موضوع کتاب جنگ بین عشق و وظیفه است

11. Your essays tend to concentrate on one theme to the exclusion of everything else.
[ترجمه ترگمان]مقالات شما تمایل دارند روی یک موضوع به استثنای موارد دیگر تمرکز کنند
[ترجمه گوگل]مقالات شما تمایل به تمرکز بر روی یک موضوع به حذف همه چیز دیگری است

12. This theme is central to our research.
[ترجمه ترگمان]این تم در مرکز تحقیقات ما قرار دارد
[ترجمه گوگل]این موضوع برای تحقیق ما مهم است

13. The theme of freedom recurs throughout her writing.
[ترجمه ترگمان]موضوع آزادی بیان در سراسر نویسندگی اش بود
[ترجمه گوگل]موضوع آزادی در طول نوشتنش تجدید می شود

14. The basic theme of these stories never.
[ترجمه ترگمان]موضوع اصلی این داستان ها هرگز نیست
[ترجمه گوگل]تم اصلی این داستان ها هرگز

15. The basic theme of these stories never varies.
[ترجمه ترگمان]موضوع اصلی این داستان ها هرگز تغییر نمی کند
[ترجمه گوگل]موضوع اصلی این داستان ها هرگز متفاوت نیست

16. The theme of the conference is renaissance Europe.
[ترجمه ترگمان]موضوع کنفرانس اروپا رنسانس اروپا است
[ترجمه گوگل]موضوع کنفرانس رنسانس اروپا است

17. The main theme of the book is obscured by frequent digressions.
[ترجمه ترگمان]موضوع اصلی این کتاب در اثر digressions مکرر مبهم است
[ترجمه گوگل]موضوع اصلی این کتاب با تکذیب های مکرر پوشیده شده است

The theme of their discussion was "women's rights".

موضوع بحث آن‌ها «حقوق زنان» بود.


economic themes

موضوعات اقتصادی


Trees and waterfalls are a favorite theme for many painters.

بن‌مایه‌ی محبوب بسیاری از نقاشان، درخت و آبشار است.


the theme of Beethoven's Ninth Symphony

بن‌مایه‌ی سمفونی نهم بتهوون


a research theme

رساله‌ی کوتاه پژوهشی


Each student must write a weekly theme.

هر شاگرد باید هفته‌ای یک انشا بنویسد.


پیشنهاد کاربران

موضوع، مقاله

سبک ( sabk ) و تم

درون مایه

در زبانشناسی به معنای چیزی که درگیر میشه توسط فاعل و تحت تاثیر فاعل قرار میگیره

پِیرنگ

the subject of . . .

subject
topic
matter
issue
question
concern
idea


پِی رنگ ( پشنهاد علی ولی زاده )

پی رنگ ( theme ) با سایاگ یا سیاق ( style ) نباید اشتباه گرفته شود، پی رنگ داری مفهومی بنیادی ترُ کلی تر است.
شما در یک پی رنگ می توانید چند سایاگ داشته باشید ولی در یک سایاگ نمی توانید چند پی رنگ داشته باشید. سایاگ مفهومی ست زیر مجموعه پی رنگ.
نمونه های پی رنگ: روزُ، شب, تیره . . .
نمونه های سایاگ: italic, bold . . .

مضمون

نخست، موضوع کلی کمک خواهد کرد تا هماهنگی مقاله خود را ارائه دهید

موضوع
subject
Object

پی رنگ ترجمه ی نادرستیه.
معادل انگلیسی پی رنگ Plot هست که به معنی روابط علل و معلولی توی داستانه ( تمام اتفاقات و حوادثی که پیامدهای مهمی در پی داره )
اما Theme یا درون مایه، تعریف یک خطی داستان و یه جورایی پیام داستانه.

با بررسی من بهترین معادلش میشه درونمایه، هرچند در سال های گذشته خود واژه "تم" هم جا افتاده میان مردم.

موضوع

theme ( زبان‏شناسی )
واژه مصوب: آغازگر 4
تعریف: در دستور نقش‏گرا، سازۀ آغازین پیام

به معنی موسیقی تیتراژ فیلم هم میشود


کلمات دیگر: