کلمه جو
صفحه اصلی

slapstick


دوتکه تخته ی متصل که وقتی به محلی زده می شوند صدای شپلق ایجاد می کنند (سابقا دلقک ها به کار می بردند)، نمایش خنده دار روحوضی، شادمایش سبک، نمایش خنده دار همراه با شوخی وسر وصدا

انگلیسی به فارسی

نمایش خنده دار همراه با شوخی وسر وصدا


چرت زدن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: visual comedy full of boisterous action, as in a film or stage revue.

(2) تعریف: a paddle or lath used by clowns and the like to strike other entertainers with a loud clap.

• boisterous comedy characterized by horseplay and farce; stick or combination of sticks used by clowns and other comic entertainers to produce a loud slapping sound
of or pertaining to a slapstick comedy, farcical, characterized by the use of horseplay and boisterous comical actions
slapstick is a type of comedy in which actors make people laugh by behaving in a foolish way such as falling over or throwing things around rather than by telling spoken jokes.

دیکشنری تخصصی

[سینما] کمدی مسخره بازی - کمدی متکی برحوادث و تصادمهای فیزیکی عجیب و غریب - کمدی پرحرکت و جنجال و زد و خورد - سبک اسلپ استیک - کمدی بزن و بکوب

جملات نمونه

1. The show contains some wonderful slapstick comedy.
[ترجمه ترگمان]نمایش حاوی برخی از نمایش های کمدی شگفت انگیز است
[ترجمه گوگل]نمایش نشان می دهد برخی از کمدی فوق العاده slapstick

2. Except for very basic slapstick, humour travels uncertainly.
[ترجمه ترگمان]در غیر این صورت شوخی و شوخ طبعی، با تردید سفر می کند
[ترجمه گوگل]به غیر از اسلپسکی بسیار اساسی، طنز بی نظم می رود

3. Much of the comedy is slapstick and loaded with black slang.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از نمایشنامه کمدی با اصطلاحات عامیانه و سیاه است
[ترجمه گوگل]بخش بزرگی از کمدی است Slapstick و لنگه سیاه و سفید بارگذاری شده است

4. And I don't think slapstick is funny.
[ترجمه ترگمان]به نظر من اصلا خنده دار نیست
[ترجمه گوگل]و فکر نمیکنم Slapstick خنده دار است

5. Though he still likes the animal and slapstick comics, he is branching out into the blood-and-thunder type.
[ترجمه ترگمان]با اینکه هنوز از حیوانات و کمیک slapstick خوشش می آید، به گروه خون و رعد و برق اشاره می کند
[ترجمه گوگل]اگرچه او همچنان کمیک های حیوانی و شگفت انگیز را دوست دارد، او به نوع خون و رعد و برق رها می شود

6. She appropriated slapstick and hyperbole to the delicious purpose of lampooning the fathead who made her life miserable.
[ترجمه ترگمان]او از استهزا و اغراق استفاده می کرد تا به این هدف دلنشین lampooning، که زندگیش را بدبخت کرده بود، قناعت کند
[ترجمه گوگل]او به دنبال اهداف خوشمزه از لکه دار کردن چاقوها بود که باعث نارضایتی او شد

7. Repetitive slapstick, it has the charm of earliest documentary film.
[ترجمه ترگمان]از روی نمایش های مضحک، این فیلم دارای جذابیت اولین فیلم مستند است
[ترجمه گوگل]Slapstick تکراری، آن را دارای جذابیت از اولین فیلم مستند است

8. It was an almost slapstick comedy in which Stalin and his cultural henchman Zhdanov confront Prokofiev and Shostakovich.
[ترجمه ترگمان]این یک کمدی بود که در آن استالین و henchman cultural با Prokofiev و Shostakovich روبرو می شدند
[ترجمه گوگل]این کمدی تقریبا شبیه سازی شده بود که در آن استالین و جدانوف هنرمند فرهنگی او با پروکوفیف و شستاکویچ مقابله کردند

9. Tex Avery cartoons of comic book bodies and slapstick violence.
[ترجمه ترگمان]آوری cartoons آوری از مجموعه های کتاب های کمدی و خشونت های مضحک
[ترجمه گوگل]کارتون های Tex Avery از بدن کتاب های کمیک و خشونت های شگفت انگیز

10. Taking the slapstick route, he quarried for bits and shticks, not archetypes and myths.
[ترجمه ترگمان]با در نظر گرفتن مسیر نمایش های مضحک، به خاطر خرت و پرت به خاطر خرت و پرت، و نه نمونه ها و افسانه ها، به طور مصنوعی به کار می رفت
[ترجمه گوگل]با توجه به مسیر Slapstick، او برای بیت ها و قلاب ها، و نه آرکه تایپ ها و افسانه ها، تحمل می کند

11. The baggage carousel mix-up could've been slapstick or the inciting incident of a romantic comedy had the reality not sent her bolting back to J. F.
[ترجمه ترگمان]بعد از این که یک کمدی رمانتیک شروع شد، این مجموعه از نقاله یا رویداد تحریک کننده یک کمدی رمانتیک بود، اما واقعیت این بود که او را به جی اف
[ترجمه گوگل]حوادث عجیب و غریب یک کمدی رمانتیک می توانست از هم جدا شدن چرخ فلک غرفه به واقعیت برسد و او را مجبور به بازگشت به J F

12. Real Wanzhu with these little slapstick essentially different.
[ترجمه ترگمان]Wanzhu واقعی با این نمایش های مضحک، اساسا متفاوت بودند
[ترجمه گوگل]واقعی Wanzhu با این Slapstick کمی متفاوت است

13. Charlie's slapstick humor gets sold fast.
[ترجمه ترگمان]حس شوخ طبعی چارلی به سرعت فروخته می شود
[ترجمه گوگل]طنز شگفت انگیز چارلی سریع به فروش می رسد

14. If you remember that slapstick comedy duo Laurel and Hardy, you may remember Ollie's standard line"another nice mess you've gotten me into. "
[ترجمه ترگمان]اگر به یاد داشته باشید که نمایش کمدی دونفره و هاردی ها، شما ممکن است خط استاندارد (اولی)را به خاطر داشته باشید، یک آشفتگی خوب دیگر که مرا به آن وارد کرده اید \"
[ترجمه گوگل]اگر به یاد داشته باشید که کمپانی Slapetick، لورل و هاردی، شما ممکن است به جای خط مشی استاندارد Ollie شما، من را به یاد داشته باشید '

پیشنهاد کاربران

شیلنگ تخته انداختن

hit - and - miss

مغشوش

slapstick ( سینما و تلویزیون )
واژه مصوب: کمدی بزن بکوب
تعریف: نوعی کمدی تند و پرسروصدا که در آن از مضحکه و حرکات بدنی و شوخی های بی پرده و مانند آن بسیار استفاده می شود


کلمات دیگر: