1. Industrial sponsorship is a supplement to government funding.
[ترجمه ترگمان]حمایت صنعتی مکمل سرمایه گذاری دولت است
[ترجمه گوگل]حمایت صنعتی از مکمل تامین مالی دولت است
2. Any sponsorship deal would be scuppered if Jones misses the Olympics.
[ترجمه ترگمان]اگر خانم جونز به المپیک برود، هر معامله حمایت مالی صورت می گیرد
[ترجمه گوگل]هر جایی که جونز از بازی های المپیک بی خبر است، هر گونه قرارداد حمایت مالی ممکن خواهد شد
3. The festival is heavily dependent on sponsorship for its success.
[ترجمه ترگمان]این جشنواره به شدت به حمایت از موفقیت خود وابسته است
[ترجمه گوگل]جشنواره به شدت به حمایت از موفقیت آن وابسته است
4. Obviously, they've had sponsorship from some big companies.
[ترجمه ترگمان]واضح است که آن ها از برخی شرکت های بزرگ حمایت کرده اند
[ترجمه گوگل]بدیهی است، آنها از برخی از شرکت های بزرگ حمایت مالی داشته اند
5. The project needs to raise £8 million in sponsorship.
[ترجمه ترگمان]این پروژه باید ۸ میلیون پوند حمایت مالی کند
[ترجمه گوگل]این پروژه نیاز به حمایت 8 میلیون پوند دارد
6. Eventually, we alighted on the idea of seeking sponsorship.
[ترجمه ترگمان]بالاخره تصمیم گرفتیم که به دنبال حمایت باشیم
[ترجمه گوگل]در نهایت، ما بر این ایده که به دنبال حمایت از سرمایه بودیم، متمرکز شدیم
7. The orchestra receives £2 million a year in sponsorship from various companies.
[ترجمه ترگمان]این ارکستر سالانه ۲ میلیون پوند حمایت مالی از شرکت های مختلف دریافت می کند
[ترجمه گوگل]ارکستر دریافت 2 میلیون � یک سال در حمایت از از شرکت های مختلف
8. We need to find sponsorship for the expedition.
[ترجمه ترگمان]باید از این سفر حمایت کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید برای حمایت از امداد و نجات پیدا کنیم
9. Two million pounds were raised through sponsorship.
[ترجمه ترگمان]دو میلیون پوند از طریق حمایت مالی افزایش یافت
[ترجمه گوگل]دو میلیون پوند از طریق حمایت مالی افزایش یافت
10. When it is done properly, arts sponsorship can be more effective than advertising.
[ترجمه ترگمان]زمانی که این کار به درستی انجام شود، حمایت هنری می تواند موثرتر از تبلیغات باشد
[ترجمه گوگل]هنگامی که به درستی انجام می شود، حمایت از هنر می تواند از تبلیغات موثرتر باشد
11. We have won sponsorship from one of the big banks.
[ترجمه ترگمان]ما حمایت مالی از یکی از بانک های بزرگ را به دست آوردیم
[ترجمه گوگل]ما از یکی از بانک های بزرگ حمایت کردیم
12. Sport is being debased by commercial sponsorship.
[ترجمه ترگمان]ورزش با حمایت تجاری پست می شود
[ترجمه گوگل]ورزش با حمایت مالی تجاری از بین می رود
13. Opportunities exist for students to gain sponsorship.
[ترجمه ترگمان]فرصت ها برای دانش آموزان وجود دارد تا سرپرستی را به دست آورند
[ترجمه گوگل]فرصت برای دانش آموزان برای کسب حمایت مالی وجود دارد
14. Business sponsorship must be a supplement to, not a substitute for, public funding.
[ترجمه ترگمان]حمایت تجاری باید مکمل باشد، نه جایگزینی برای سرمایه گذاری عمومی
[ترجمه گوگل]اسپانسرینگ کسب و کار باید مکمل، نه جایگزینی برای بودجه عمومی باشد
15. Entrance to the golf club is by sponsorship only.
[ترجمه ترگمان]ورودی باشگاه گلف فقط با حمایت مالی است
[ترجمه گوگل]ورود به باشگاه گلف تنها با حمایت مالی است