کلمه جو
صفحه اصلی

tonality


معنی : اهنگ، مایه، رنگ پذیری، چگونگی صدا
معانی دیگر : (موسیقی) مایه، مقام، مایگانی، پردگانی

انگلیسی به فارسی

چگونگی صدا، اهنگ، مایه، رنگ پذیری


تونالیته، رنگ پذیری، اهنگ، مایه، چگونگی صدا


انگلیسی به انگلیسی

• relations between the tones of a musical scale, key; color scheme
tonality is the presence of a musical key in a piece of music; a technical term.

اسم ( noun )
حالات: tonalities
(1) تعریف: a particular musical scale or key.

(2) تعریف: the character of a musical composition written or played in such a key.

(3) تعریف: the system of color tones in a picture; color scheme.

دیکشنری تخصصی

[سینما] درجه سایه روشن تصویر

مترادف و متضاد

اهنگ (اسم)
intonation, cadence, tune, music, air, tone, tonality, setting, melody, lilt, sonance

مایه (اسم)
stock, principal, reason, ferment, amount, tonality, source, capital, funds, vaccine, whey, yeast, key, leaven

رنگ پذیری (اسم)
tonality

چگونگی صدا (اسم)
tonality

جملات نمونه

1. The compromise with tonality is equally clear in Berg.
[ترجمه ترگمان]سازش با صدا در برگ به همان اندازه روشن است
[ترجمه گوگل]سازش با تونالیت در Berg کاملا واضح است

2. One concerns the tonality of the human voice.
[ترجمه ترگمان]یکی به چگونگی صدای انسان اهمیت می دهد
[ترجمه گوگل]یکی مربوط به صدای تلویح انسان است

3. If the new tonality has a very long paragraph, the best selection of tonality should be that mode and key change at the same time.
[ترجمه ترگمان]اگر آهنگ جدید یک پاراگراف بسیار طولانی داشته باشد، بهترین انتخاب صدا باید همان حالت و تغییر کلید در همان زمان باشد
[ترجمه گوگل]اگر تونل جدید دارای یک پاراگراف بسیار طولانی باشد، بهترین انتخاب تونالیتی باید این حالت و تغییر کلید در یک زمان باشد

4. The dominant in a given key or tonality.
[ترجمه ترگمان]غالب در یک کلید یا ترکیب خاص
[ترجمه گوگل]غالب در یک کلید یا تونیت داده شده

5. Using eighteenth-century musical forms and the tonality of the seven-note scale, the group also drew from ethnic folk tunes, jazz, and polytonal techniques.
[ترجمه ترگمان]این گروه با استفاده از فرم های موسیقی قرن هجدهم و صدا در ابعاد هفت ساله، از آهنگ های محلی نژادی، جاز و polytonal استفاده کرد
[ترجمه گوگل]این گروه با استفاده از فرم های موسیقی قرن هجدهم و تناسبی از مقیاس هفت ضبط، گروه نیز از آهنگ های قومی، جاز و تکنیک های پلیوتون استفاده می کرد

6. The cursive rhythms and hot tonality of hot nudes of the 1920s recall Delacroix, Limited and even conventional in its Mediterranean genre, Smith's best work has great formal authority.
[ترجمه ترگمان]ریتم های شکسته و رنگ های گرم of گرم دهه ۱۹۲۰ باعث به یاد آوردن Delacroix، محدود و حتی مرسوم در سبک مدیترانه ای اش، بهترین اثر اسمیت قدرت رسمی بالایی دارد
[ترجمه گوگل]ریتمهای ریاضی و تطابق گرم در نقدهای داغ دهه 1920 Delacroix، Limited و حتی متعارف در ژانر مدیترانه او را به یاد می آورند، بهترین کار اسمیت، اقتدار رسمی عالی است

7. The focus throughout Part 3 is on tonality as a framework for generating coherence.
[ترجمه ترگمان]فوکوس در قسمت ۳ به عنوان چارچوبی برای تولید انسجام در نظر گرفته می شود
[ترجمه گوگل]تمرکز در قسمت سوم، تونالیت به عنوان یک چارچوب برای ایجاد یکپارچگی است

8. Arnold Schoenberg's early works of atonality, because of the structural functioning of missing of "tonality", can only keep unity by dint of "strengthened theme coherence".
[ترجمه ترگمان]کاره ای اولیه آرنولد Schoenberg به دلیل عملکرد ساختاری فقدان \"صدا\" تنها می تواند به نیروی \"انسجام موضوع تقویت شده\" به اتحاد ادامه دهد
[ترجمه گوگل]کارهای اولیه آرنولد شوئنبر که از لحاظ عملکرد ساختاری گمشده �تونالیت� است، می تواند تنها با �انسجام موضوعی تقویت شده� را حفظ کند

9. There is no body language or voice tonality to convey nuances and emotions.
[ترجمه ترگمان]هیچ زبان بدنی یا صدا برای انتقال نکات و احساسات وجود ندارد
[ترجمه گوگل]هیچ جسمی یا صدای تلوزیونی وجود ندارد که بتواند تفاوتهای ظاهری و احساسی را به وجود آورد

10. Tonality depends on the reflected brightness of the terrain and can be electronically measured.
[ترجمه ترگمان]Tonality به روشنایی منعکس شده در ناحیه بستگی دارد و می تواند به صورت الکترونیکی ارزیابی شود
[ترجمه گوگل]تنالیته به روشنایی منعطف زمین بستگی دارد و می تواند به صورت الکترونیکی اندازه گیری شود

11. So long as Stravinsky had led the opposition on behalf of tonality, art music had broadened and deepened in expressive range.
[ترجمه ترگمان]تا زمانی که Stravinsky اپوزیسیون را به نمایندگی از صدا هدایت کرده بود، موسیقی هنر گسترش یافته و در محدوده معنی داری عمیق تر شد
[ترجمه گوگل]تا زمانی که استراوینسکی مخالفت را به رغم تونالیت رهبری کرد، موسیقی موسیقی در محدوده ظاهری گسترده و عمیق تر شد

12. A comparison shows the painting to be executed with very much the tonality of the photograph, from exactly the same viewpoint.
[ترجمه ترگمان]یک مقایسه نشان می دهد که نقاشی بارنگ پذیری بسیار زیاد عکس، از همان دیدگاه، اجرا می شود
[ترجمه گوگل]یک مقایسه نشان می دهد که نقاشی بسیار دقیق از عکس، دقیقا همان دیدگاه را اجرا می کند

13. And he takes a travelling rug with him - another of those fussy bag-and-baggage objects which assert the novel's tonality.
[ترجمه ترگمان]و او یک پتوی سفری به همراه خود دارد - یکی دیگر از آن اشیا fussy - و - که اشیا بار را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]و او یک فرش مسافرتی را با او می گیرد - یکی دیگر از این اشیاء کیسه ای و چمدان سرسام آور که تونل رمان را تکرار می کند

14. Schoenberg represented the other side of the dialectic: the abandonment of tonality.
[ترجمه ترگمان]Schoenberg نشان دهنده طرف دیگر دیالکتیک است: رها کردن صدا
[ترجمه گوگل]Schoenberg نمایانگر دیگری از دیالکتیک است؛ رها کردن تونالیت

15. The large negatives or slides deliver beautifully detailed images with a very nice tonality.
[ترجمه ترگمان]نکات منفی و یا اسلایدها تصویر بسیار زیبایی با ترکیب خیلی خوبی ارایه می دهند
[ترجمه گوگل]منفی یا اسلایدهای بزرگ تصاویر زیبا و دقیق را با تونیک بسیار زیبا ارائه می دهند

پیشنهاد کاربران

رنگبندی

رنگ پذیری

تُن صدا ، آهنگ

tonality برابر نهاد فارسی آن " نواختار " و "نوایشت "می باشد

tonality ( هنرهای تجسمی )
واژه مصوب: تاریک روشنی
تعریف: تغییرات تیرگی و روشنی در ردیف خاکستری ها


کلمات دیگر: