1. to slate a house
بام خانه را با سنگ لوح پوشاندن
2. a clean slate
سابقه ی خوب،پرونده ی بی عیب و نقص
3. the party presented its slate (of candidates) to the media
حزب فهرست نامزدهای انتخابات خود را به رسانه ها معرفی کرد.
4. The leadership want to present a single slate of candidates to be approved in an open vote.
[ترجمه بهنام] رهبری می خواهد تنها یک لیست از نامزدهای انتخاباتی را که در رای کیری علنی به تصویب رسیده است را ارایه کند.
[ترجمه ترگمان]رهبری می خواهد یک لوح از نامزدها را ارائه دهد تا در رای گیری علنی مورد موافقت قرار گیرد
[ترجمه گوگل]رهبری می خواهد تنها یک کاندیدا را برای رأی دادن بازبینی کند
5. The sea was the colour of slate.
[ترجمه ترگمان]دریا رنگ لوح بود
[ترجمه گوگل]دریا رنگ تخته سنگ بود
6. Only a skilled workman can split slate into layers.
[ترجمه ترگمان]تنها یک کارگر ماهر می تواند لوح را به چند لایه تقسیم کند
[ترجمه گوگل]فقط یک کارگر ماهر می تواند تخته سنگ را به لایه ها تقسیم کند
7. The senator has not got a full slate of delegates in New York.
[ترجمه ترگمان]سناتور یک لوح کامل از نمایندگان در نیویورک ندارد
[ترجمه گوگل]سناتور هیچ نماینده ای در نیویورک نداشته است
8. Its slate roof differentiates this house from others.
[ترجمه ترگمان]سقف Its این خانه را از دیگران متمایز می کند
[ترجمه گوگل]سقف تخته سنگی این خانه را از دیگران متمایز می کند
9. The area has been mined for slate for centuries.
[ترجمه ترگمان]این منطقه برای قرن ها برای slate استخراج شده است
[ترجمه گوگل]این منطقه برای قرن ها معدنکاری شده است
10. Could you put these drinks on the slate?
[ترجمه ترگمان]میشه این نوشیدنی رو بذاری روی لوح؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانید این نوشیدنی ها را روی تخته سنگ قرار دهید؟
11. Why not wipe the slate clean and start all over again?
[ترجمه ترگمان]چرا این لوح سفید را پاک نکنیم و دوباره از نو شروع کنیم؟
[ترجمه گوگل]چرا پاک نمیشود و دوباره تمام شود؟
12. The slate roof differentiates this house from others in the area.
[ترجمه ترگمان]سقف لوح این خانه را از دیگران در منطقه متمایز می کند
[ترجمه گوگل]سقف تخته سنگ این خانه را از دیگران در این منطقه متمایز می کند
13. The nominating committee laid its slate before the board.
[ترجمه ترگمان]کمیته نامزد کردن لوح خود را در برابر هییت مدیره قرار داد
[ترجمه گوگل]کمیته اعطای نمایندگی خود را قبل از هیئت مدیره قرار داد
14. The walls were mostly slate.
[ترجمه ترگمان]دیوارها تقریبا لوح بودند
[ترجمه گوگل]دیوارها عمدتا تخته سنگ بود
15. A loose slate had fallen from the roof.
[ترجمه ترگمان]یک لوح سنگی از پشت بوم افتاده بود
[ترجمه گوگل]تخته سنگ شسته شده از سقف افتاده است