1. a width of velvet
یک قواره (پارچه ی) مخمل
2. give width to a sleeve
آستین را گشاد کردن
3. the width of his knowledge
وسعت دانش او
4. the width of the building from out to out
پهنای بنا از بیرون به بیرون،عرض ساختمان از بیرون
5. the width of this rug
پهنای این فرش
6. a road of this width
جاده ای به این پهنی
7. a window of standard width
پنجره ای به عرض معمولی
8. a box has three dimensions: length, width and depth
جعبه سه بعد دارد: درازا و پهنا و ژرفا
9. flat surfaces have two dimensions: length and width
چیزهای پهن (مسطح) دو فرامون دارند: طول و عرض.
10. the room's length is six and its width is four meters
درازای اتاق شش متر و پهنای آن چهارمتر است.
11. the amazon gradually spreads out and reaches a width of six miles
رود آمازون به تدریج وسیع می شود و به پهنای شش مایل می رسد.
12. Allow for some shrinkage in both length and width.
[ترجمه ترگمان]برای برخی از انقباض در هر دو طول و هم عرض استفاده کنید
[ترجمه گوگل]اجازه بدهید برای برخی از انقباض در هر دو طول و عرض
13. Use a rule to measure the width of that cloth.
[ترجمه ترگمان]برای اندازه گیری عرض این پارچه از یک قاعده استفاده کنید
[ترجمه گوگل]برای اندازه گیری عرض این پارچه از یک قانون استفاده کنید
14. The pattern goes across the full width of the material.
[ترجمه ترگمان]این الگو از عرض کامل ماده عبور می کند
[ترجمه گوگل]الگوی می رود در سراسر عرض کامل از مواد
15. The terrace runs the full width of the house.
[ترجمه ترگمان]تراس به پهنای یک خانه امتداد دارد
[ترجمه گوگل]تراس عرض کامل خانه را اجرا می کند
16. The needle is seven times smaller than the width of a human hair.
[ترجمه ترگمان]عقربه هفت برابر کوچک تر از عرض یک موی انسان است
[ترجمه گوگل]سوزن هفت برابر کوچکتر از عرض یک موی انسان است
17. The road narrows to a width of just four metres.
[ترجمه ترگمان]جاده به عرض چهار متر می رسد
[ترجمه گوگل]جاده به عرض 4 متر محدود می شود
18. It's about six metres in width.
[ترجمه ترگمان]عرض آن حدود شش متر است
[ترجمه گوگل]حدود شش متر عرض دارد