کلمه جو
صفحه اصلی

anonymous


معنی : بی نام، دارای نام مستعار، تخلصی
معانی دیگر : گمنام، انام، ناشناس، بی نام و نشان، لاادری

انگلیسی به فارسی

بی‌نام، دارای نام مستعار، تخلصی، لاادری


ناشناس، بی نام، دارای نام مستعار، تخلصی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: anonymously (adv.)
• : تعریف: of unknown identity, as an author or donor.
مترادف: innominate, nameless
مشابه: faceless, unknown

- The crime was reported by an anonymous caller.
[ترجمه ترگمان] این جرم توسط یک فرد ناشناس گزارش شده است
[ترجمه گوگل] این جرم توسط یک تماس دهنده ناشناس گزارش شد
- The donor of the gift wished to remain anonymous.
[ترجمه سعید] اهدا کننده هدیه خواسته که ناشناس بماند.
[ترجمه abbas] اهدا کننده هدیه مایل بود ناشناس بماند
[ترجمه ترگمان] اهدا کننده کادو می خواست ناشناس باقی بمونه
[ترجمه گوگل] اهدا کننده هدیه ای که ناخواسته باقی مانده است

• nameless, of an unknown person
if you remain anonymous when you do something, you do not let people know that you were the person who did it.
something that is anonymous does not reveal who you are.
you can say that something is anonymous when it has no interesting features.

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] بی نام .

مترادف و متضاد

بی نام (صفت)
anonymous, nameless, untitled

دارای نام مستعار (صفت)
anonymous

تخلصی (صفت)
anonymous

unknown, usually by choice


Synonyms: bearding, incognito, innominate, Jane/John Doe, nameless, pseudo, pseudonymous, secret, so and so, such and such, unacknowledged, unattested, unavowed, unclaimed, uncredited, undesignated, undisclosed, unidentified, unnamed, unsigned, unspecified, whatchamacallit, what’s his/her name, whatsis, X, you know who


Antonyms: identified, known, named


جملات نمونه

1. an anonymous man found the purse and gave it to the police
مرد ناشناسی کیف پول را پیدا کرد و تحویل پلیس داد.

2. he preferred to remain anonymous
او ترجیح داد که گمنام باقی بماند.

3. a tip-off given by an anonymous person led to the arrest of the accused
هشداری که از سوی شخص ناشناس داده شده بود منجر به بازداشت متهم شد.

4. I'm not prepared to give credence to anonymous complaints.
[ترجمه ترگمان]من آماده نیستم که به credence to کنم
[ترجمه گوگل]من آماده نیستم به شکایات ناشناس بیایم

5. An anonymous businesswoman donated one million dollars to the charity.
[ترجمه h.] یک خانم تاجر ناشناس یک میلیون دلار به خیریه اهدا کرد
[ترجمه ترگمان]یک تاجر ناشناس یک میلیون دلار به موسسه خیریه اهدا کرد
[ترجمه گوگل]یک خانم ناشناس یک میلیون دلار به خیریه اهدا کرد

6. Founded in 1935 in Ohio, Alcoholics Anonymous is now a world-wide organization.
[ترجمه ترگمان]تاسیس شده در سال ۱۹۳۵ در اوهایو، Alcoholics ناشناس یک سازمان جهانی است
[ترجمه گوگل]Alcoholics Anonymous که در سال 1935 در اوهایو تاسیس شد، اکنون یک سازمان جهانی است

7. The money was donated by an anonymous benefactor.
[ترجمه ترگمان]این پول توسط یه نیکوکار ناشناس اهدا شده
[ترجمه گوگل]این پول توسط یک خیرخواه ناشناس اهدا شد

8. You can remain anonymous if you wish.
[ترجمه ترگمان]اگر بخواهید می توانید گمنام باقی بمانید
[ترجمه گوگل]اگر بخواهید، می توانید ناشناس باقی بمانید

9. Police said an anonymous caller warned that a bomb was about to go off.
[ترجمه ترگمان]پلیس گفت که یک ناشناس ناشناس هشدار داد که یک بمب قرار است منفجر شود
[ترجمه گوگل]پلیس گفت یک تماس دهنده ناشناس هشدار داد که یک بمب در حال حرکت است

10. The donor prefers to remain anonymous.
[ترجمه ترگمان]اهدا کنندگان ترجیح می دهند ناشناس بمانند
[ترجمه گوگل]اهدا کننده ترجیح می دهد ناشناس باقی بماند

11. Thanks to a large gift from an anonymous donor, the charity was able to continue its work.
[ترجمه ترگمان]با تشکر از یک هدیه بزرگ از یک اهدا کننده ناشناس، موسسه خیریه توانست ادامه کارش را ادامه دهد
[ترجمه گوگل]با تشکر از یک هدیه بزرگ از ناشر ناشناس، خیریه قادر به ادامه کار خود بود

12. the paltry subterfuge of an anonymous signature.
[ترجمه ترگمان]و این امضای ناچیز یک امضای ناشناس بود
[ترجمه گوگل]زیرپوشۀ ناخوشایند امضای ناشناس

13. An anonymous tipster has leaked confidential government information to the press.
[ترجمه ترگمان]یک tipster ناشناس اطلاعات محرمانه دولت را به مطبوعات درز کرده است
[ترجمه گوگل]خبرنگار ناشناس اطلاعات مربوط به اطلاعات محرمانه را به مطبوعات منتقل کرده است

14. The president is said to receive an anonymous letter yesterday.
[ترجمه ترگمان]گفته می شود که رئیس جمهور دیروز یک نامه ناشناس دریافت خواهد کرد
[ترجمه گوگل]گفته می شود رئیس جمهور روز گذشته نامه ای ناشناس دریافت کرده است

15. The writer wishes to remain anonymous.
[ترجمه ترگمان]نویسنده می خواهد ناشناس بماند
[ترجمه گوگل]نویسنده می خواهد ناشناس باقی بماند

16. This year anonymous leaflets have been circulating in Peking.
[ترجمه ترگمان]امسال برگه های بی نام و نشان در شهر پکن پخش شده اند
[ترجمه گوگل]این جزوات ناشناس در این سال در پکن در حال گردش است

17. According to one employee, who wishes to remain anonymous, the company engaged in illegal activities.
[ترجمه ترگمان]به گفته یکی از کارکنان، کسی که می خواهد نامش فاش نشود، شرکت در فعالیت های غیر قانونی شرکت می کند
[ترجمه گوگل]به گفته یکی از کارکنان، که مایل است ناشناس باقی بماند، این شرکت درگیر فعالیت های غیرقانونی است

An anonymous man found the purse and gave it to the police.

مرد ناشناسی کیف پول را پیدا کرد و تحویل پلیس داد.


He preferred to remain anonymous.

او ترجیح داد که گمنام باقی بماند.


You can send your complaints anonymously.

می توانید شکایات خود را بدون ذکر نام ارسال نمایید.


پیشنهاد کاربران

Of unknown name

Enormous means very large or great.

عادی، معمولی

مستقل

بی اسم گمنام ناشناخته

someone who does not want their name to be known

بی خویشتن

بی نام و نشان - گمنام
مترادف :
unknown
Obscure : گمنام - تیره و تاریک - مبهم و گُنگ

ناشناس - نویسنده ناشناس - نام مستعار - بدون امضاء

Second meaning : Having no outstanding features / unremarkable


کلمات دیگر: