1. truck loading zone
محل بارگیری کامیون ها
2. truck wheels had cut furrows in the muddy field
چرخ های کامیون در دشت گل آلود شیار ایجاد کرده بود.
3. truck (on) down
(امریکا - خودمانی) یالم یالم راه رفتن،خرامیدن
4. a truck jockey
کامیون چی
5. a truck was hogging the center of the road and nobody could pass
یک کامیون وسط جاده را گرفته بود و کسی نمی توانست رد بشود.
6. a truck with five forward speeds
کامیون با پنج دنده ی جلو
7. coal truck
واگن زغالسنگ
8. the truck dumped the bricks with an ear- rending noise
کامیون آجرها را با صدای گوشخراشی خالی کرد.
9. the truck edged him off the road
کامیون،اتومبیل او را از جاده خارج راند.
10. the truck hit the car broadside
کامیون از پهلو به اتومبیل زد.
11. the truck is loaded down
کامیون پر از بار شده است.
12. the truck passed over the bridge
کامیون از پل گذشت.
13. the truck plowed through people
کامیون مردم را درو کرد.
14. the truck rammed the back of my car
کامیون محکم به عقب اتومبیل من زد.
15. the truck ran down two large trees
کامیون دو درخت بزرگ را انداخت.
16. the truck suddenly hurtled toward the line of students
ناگهان کامیون به سرعت به طرف صف شاگردان چرخید.
17. the truck was full of contraband
کامیون پر از کالای قاچاق بود.
18. the truck was piled high with watermelons
کامیون مملو بود از هندوانه.
19. this truck burns too much gasoline
این کامیون خیلی بنزین می سوزاند.
20. a forklift truck
کامیون بار بردار (با چنگک)،کامیون چنگکی
21. a heavy truck
یک کامیون سنگین
22. a heavy truck rumbled down the road
یک کامیون سنگین غرش کنان از جاده سرازیر شد.
23. a light truck
کامیون سبک
24. an overloaded truck
کامیونی که زیاد بار آن کرده اند
25. the next truck we overtook was an 18-wheeler
کامیون بعدی که از آن جلو زدیم شانزده چرخ بود.
26. the old truck worries up the hill
کامیون قدیمی با دشواری از تپه بالا می رود.
27. the picket persuaded the truck driver not to enter the warehouse
پیشگامان اعتصاب راننده ی کامیون را متقاعد کردند که وارد انبار نشود.
28. the unloading of a truck
تخلیه ی کامیون
29. i will have no further truck with them
دیگر با آنها سر و کار نخواهم داشت.
30. rail haul is cheaper than truck haul
حمل با قطار ارزانتر از حمل با کامیون است.
31. the guards flagged down the truck
پاسداران کامیون ها را متوقف کردند.
32. to load wheat into a truck
گندم بار کامیون کردن
33. a wake of dust behind the truck
دنباله ای از گرد و خاک در پس کامیون
34. he pitchforked the hay into the truck
او کاه را با چنگک توی کامیون می انداخت.
35. i shoveled the sand into the truck
شن هارا با بیل توی کامیون ریختم.
36. they forked the hay onto the truck
آنها کاه ها را با چنگک به داخل کامیون ریختند.
37. a cloud of dust rose behind the truck
توده ای از گرد و خاک پشت سر کامیون به هوا برخاست.
38. a police officer who moonlights as a truck driver
افسر پلیس که بعد از ساعات کار،کامیون رانی می کند
39. i don't know how to drive a truck
من نمی توانم کامیون برانم.
40. we wrestled the cotton bales onto the truck
عدل های پنبه را با زحمت به داخل کامیون کشیدیم.
41. he heaved up the rice sacks into the truck
او گونی های برنج را توی کامیون انداخت.
42. he was crushed under the wheels of a truck
او زیر چرخ های کامیون له شد.
43. he collected his personal belongings and put them in the truck
او متعلقات شخصی خود را گردآوری کرد و در کامیون گذاشت.
44. the ruts in the children's playground were made by a big truck
شیارهای میدان بازی کودکان توسط یک کامیون بزرگ ایجاد شده بود.
45. the tractor scooped the dirt off the road and dumped it into the truck
تراکتور خاک ها را از جاده برمی داشت و توی کامیون خالی می کرد.