کلمه جو
صفحه اصلی

amplification


معنی : تقویت، تشدید، افزایش، بسط، توسعه
معانی دیگر : فزون سازی، دامنه دادن، (برق و صوت) تقویت، برافزایش، توضیح اضافی، مطالب افزوده شده، شرح و بسط

انگلیسی به فارسی

بسط، توسعه، افزایش، تقویت


تقویت


تقویت، تشدید، بسط، افزایش، توسعه


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the process or result of making larger or greater.
مترادف: addition, augmentation, elaboration, enlargement, escalation, expansion, increase, inflation, magnification
متضاد: abridgment, abstract
مشابه: acceleration, accretion, development, elucidation, explanation, heightening, multiplication

(2) تعریف: something that enlarges a statement, plan, idea, or the like.
مترادف: development, elaboration
متضاد: abridgment
مشابه: addendum, addition, clarification, elucidation, expansion, explanation, supplement

(3) تعریف: a statement, plan, idea, or the like so enlarged.
مترادف: development, elaboration
متضاد: abridgment, abstract
مشابه: addendum, addition, clarification, expansion, explanation, illustration, supplement

(4) تعریف: increase in electric current, voltage, power, or the like.
مشابه: surge

• strengthening, reinforcement; enlarging

دیکشنری تخصصی

[شیمی] تقویت
[کامپیوتر] تقویت
[برق و الکترونیک] تقویت فرایند افزایش قدرت سیگنال ( جریان، ولتاژ یا توان ) . - تقویت
[ریاضیات] بسط، توسعه، دامنه دهی، تفصیل، تقویت، بزرگ کردن، فزونسازی، تقویت، دامنه زدن

مترادف و متضاد

تقویت (اسم)
abetment, reinforcement, amplification, support, consolidation, augmentation, alimentation, nutrition, fuel, revival, fortification, furtherance, invigoration

تشدید (اسم)
amplification, augmentation, accent, resonance, intensification, exacerbation, strengthening, exasperation, contravention

افزایش (اسم)
amplification, augmentation, increase, addition, gain, intensification, accession, increment, growth, addendum, accretion, summation, enhancement, adjunction, auxesis, multiplication, scale-up

بسط (اسم)
amplification, extension, development, expansion, stretch, auxesis, outspread, outstretch

توسعه (اسم)
amplification, increase, enlargement, extension, development, increment, expansion, outreach, outspread

increase in size or effect


Synonyms: addition, augmentation, boost, boosting, buildup, deepening, development, elaboration, enlargement, exaggeration, expansion, expatiation, extension, fleshing out, heightening, intensification, lengthening, magnification, padding, raising, strengthening, stretching, supplementing, upping, widening


Antonyms: abridgement, compression, condensation, contraction, decrease, lessening, shortening


جملات نمونه

1. amplification factor
ضریب فزون سازی،عامل تقویت،ضریب تقویت

2. sound amplification
فزون سازی صدا،تقویت صوت

3. Deviancy amplification is achieved by means of a relatively simple positive feedback loop.
[ترجمه ترگمان]تقویت deviancy با استفاده از یک حلقه بازخورد مثبت نسبتا ساده به دست می آید
[ترجمه گوگل]تقویت ناکارآمدی با استفاده از یک حلقه بازخورد نسبتا ساده ساده به دست می آید

4. That comment needs some amplification.
[ترجمه ترگمان]این اظهار نظر به کمی تقویت نیاز دارد
[ترجمه گوگل]این نظر نیاز به تقویت دارد

5. This amplification becomes possible once a system is controlled, and is most dramatic in living things.
[ترجمه ترگمان]این تقویت زمانی امکان پذیر می شود که یک سیستم کنترل شود، و در چیزهای زنده، بسیار چشمگیر است
[ترجمه گوگل]این تقویت می شود زمانی که یک سیستم کنترل می شود، و در اقسام زندگی بسیار چشمگیر است

6. Direct DNA sequencing of the relevant amplification products in both patients was used to characterize each mutation.
[ترجمه ترگمان]توالی DNA مستقیم محصولات تقویت مربوطه در هر دو بیمار برای مشخص کردن هر جهش مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه گوگل]توالی مستقیم DNA محصولات تقویتی مربوطه در هر دو بیمار به منظور مشخص کردن هر جهش مورد استفاده قرار گرفت

7. Without amplification, cylinders could only be reproduced more loudly by altering the leverage between the stylus and the reproducing diaphragm.
[ترجمه ترگمان]بدون تقویت، سیلندرها فقط می توانند با تغییر اهرم فشار بین سوزن و دیافراگم تولید دوباره تکثیر شوند
[ترجمه گوگل]بدون تقویت، با تغییر اهرم بین قلم و دیافراگم بازتولید، سیلندر تنها با صدای بلندتر تولید می شود

8. The scheme has biggish innovations on power amplification, automatism rearrange, perturb resisting, signal attenuation preventing, real time video frequency signal surveillance etc.
[ترجمه ترگمان]این طرح منجر به innovations جدید در تقویت توان، بازآرایی automatism، perturb مقاومت، مقابله با افت سیگنال، کنترل سیگنال فرکانس واقعی، نظارت سیگنال فرکانس واقعی و غیره دارد
[ترجمه گوگل]این طرح دارای نوآوری های بزرگ در زمینه تقویت قدرت، تنظیم مجدد اتوماتیک، مقاومت در برابر تحریک، جلوگیری از تضعیف سیگنال، نظارت سیگنال فرکانس زمان واقعی و غیره است

9. To improve efficiency of power amplification circuit, circuits is being improved ceaselessly.
[ترجمه ترگمان]برای بهبود کارایی مدار تقویت توان، مدار به طور دایم بهبود یافته است
[ترجمه گوگل]برای بهبود کارایی مدار تقویت قدرت، مدارها بدون وقفه بهبود می یابند

10. The principle and development for difference amplification is in this paper.
[ترجمه ترگمان]اصل و توسعه برای تقویت تفاوت در این مقاله است
[ترجمه گوگل]اصل و توسعه برای تقویت تفاوت در این مقاله است

11. Due to insertion loss, the signal may require amplification.
[ترجمه ترگمان]با توجه به افت نفوذ، ممکن است سیگنال نیاز به تقویت داشته باشد
[ترجمه گوگل]به علت از دست دادن درج، سیگنال ممکن است نیاز به تقویت داشته باشد

12. The amplification factor of the valley between two mountains is related to the distance of the two mountains The saturated soil make the topography effect more noticeable than that of one-phase soil.
[ترجمه ترگمان]ضریب تقویت دره بین دو کوه به فاصله دو کوه مرتبط بوده و خاک اشباع شده تاثیر توپوگرافی را بیشتر از خاک یک فازی ایجاد می کند
[ترجمه گوگل]ضریب تقویت دره بین دو کوه مربوط به فاصله دو کوه است خاک اشباع، اثر توپوگرافی را بیشتر از آنچه که در خاک یک فاز مشاهده می شود، بیشتر می کند

13. The first amplification stage consists of a current-to-voltage converter.
[ترجمه ترگمان]اولین مرحله تقویت شامل یک مبدل ولتاژ به ولتاژ است
[ترجمه گوگل]مرحله اول تقویت شامل مبدل جریان به ولتاژ است

14. The horror lies in the violence itself, which needs no amplification.
[ترجمه ترگمان]وحشت در خود خشونت است که نیازی به تقویت ندارد
[ترجمه گوگل]این وحشت نه تنها در خشونت قرار دارد، بلکه نیازمند تقویت آن نیست

15. High gain is achieved at low frequencies through incorporation of several differential stages of amplification.
[ترجمه ترگمان]بهره بالا در فرکانس های پایین از طریق ترکیب چند مراحل مختلف تقویت به دست می آید
[ترجمه گوگل]افزایش بالا در فرکانس های پایین از طریق ترکیب چندین مرحله دیفرانسیل تقویت حاصل می شود

sound amplification

فزون‌سازی صدا، تقویت صوت


His amplifications made the story long and boring.

شرح و بسط او داستان را طولانی و خسته‌کننده کرد.


اصطلاحات

amplification factor

ضریب فزون‌سازی، عامل تقویت، ضریب تقویت


پیشنهاد کاربران

دامنه افزایی ، صدا افزایی ، سیگنال افزایی

مضاعف

گسترش

تشدید، تکثیر

مبالغه
( بنابر معادل گذاری لطف الله کریمی در: بررسی تطبیقی اصطلاحات ادبی )

Seeing you will amplification my will and effort
با دیدن تو اراده و تلاش من تقویت می شود
رد پای مهر خدا همیشه در روزگار زندگیم نقش دارد ( پدر A and k )

تکثیر، رشد


کلمات دیگر: