کلمه جو
صفحه اصلی

threading


معنی : نخ کشی، بند کشی
معانی دیگر : ن  کشی

انگلیسی به فارسی

بند کشی، نخ کشی


موضوع، نخ کشی، بند کشی


دیکشنری تخصصی

[سینما] فیلم گذاری
[نساجی] نخ کشی - متصل کردن - گذراندن نخ

مترادف و متضاد

نخ کشی (اسم)
drawstring, threading, filature

بند کشی (اسم)
threading

جملات نمونه

1. people threading through narrow alleys
مردمی که به زحمت از کوچه های باریک عبور می کردند

2. A fiddly task like threading a needle often makes you frown.
[ترجمه ترگمان]کار پرزحمت مانند نخ کردن یک سوزن اغلب باعث می شود که شما اخم کنید
[ترجمه گوگل]کار ساده ای مانند رشته سوزن اغلب شما را خفه می کند

3. I find threading a needle a terrible fiddle.
[ترجمه ترگمان]پیدا کردن یک سوزن یک ویولن وحشتناک است
[ترجمه گوگل]من یک سوزن را می بینم یک کلام وحشتناک

4. She was threading pearls on a string to make a necklace.
[ترجمه ترگمان]گردن بند را نخ می کرد تا گردن بند درست کند
[ترجمه گوگل]او مروارید را بر روی یک رشته برای ایجاد یک گردنبند ریخت

5. Threading a needle is an art in itself.
[ترجمه ترگمان]فرو کردن سوزن به خودی خود یک هنر است
[ترجمه گوگل]سوزن دادن یک هنر به خودی خود است

6. She came towards me, threading her way through the crowd.
[ترجمه ترگمان]او به طرف من آمد و از میان جمعیت راه خود را طی کرد
[ترجمه گوگل]او به سوی من آمد، راه خود را از میان جمعیت گذاشت

7. And then he saw Wienis threading through the crowd toward him and he relaxed.
[ترجمه ترگمان]و بعد دید که Wienis از میان جمعیت به سوی او حرکت می کند و او آرام می گیرد
[ترجمه گوگل]و سپس وی را دید که وینس را از طریق جمعیت به طرف او می راند و آرامش می یابد

8. Sharpe went slowly, threading the horse between the ancient trunks and past fallen, moss-covered logs.
[ترجمه ترگمان]Sharpe آهسته به راه افتاد و بین تنه کهنه و past که از خزه پوشیده شده بود نخ را نخ می کرد
[ترجمه گوگل]شارپ به آرامی حرکت کرد و اسب را بین تنه های باستانی و آوارهای تحت پوشش درخت فرورفته گذراند

9. They missed his knack of threading the play together and didn't produce their usual rhythm.
[ترجمه ترگمان]آن ها مهارت او را برای رفتن به بازی در کنار هم از دست داده بودند و ریتم معمول خود را تولید نمی کردند
[ترجمه گوگل]آنها از توانایی خود در اجرای بازی با هم رنج می برند و ریتم معمولی خود را تولید نمی کنند

10. The shoemaker was threading stitches through tiny holes he had punched in the leather.
[ترجمه ترگمان]کفاش در سوراخ های کوچکی که با مشت به چرم زده بود، بخیه می زد
[ترجمه گوگل]شاپرک از طریق سوراخ های کوچکی که در چرم شلاق زده بود پیچیده بود

11. A tip for threading up Silver Reed or Knitmaster machines.
[ترجمه ترگمان]یک نکته برای رشته کردن سیلور یا ماشین های Knitmaster
[ترجمه گوگل]یک نوک برای ریزش دستگاههای Silver Reed یا Knitmaster

12. Huong was already threading his machine.
[ترجمه ترگمان]Huong داشت ماشین خود را نخ می کرد
[ترجمه گوگل]Huong در حال حاضر ماشین خود را رشته

13. Undaunted he would retreat, threading the twine between his fingers and thumb, before blindly pushing forward in a new direction.
[ترجمه ترگمان]اما قبل از آنکه کورکورانه خود را به سمت دیگری هل دهد با Undaunted عقب نشینی می کرد
[ترجمه گوگل]او بدون تردید عقب نشینی کرد و انگشتانش را با انگشت شست، و سپس به سمت کور به جلو حرکت کرد

14. Another time-saving tip is my way of threading the tension arm assembly.
[ترجمه ترگمان]یک نکته دیگر برای صرفه جویی در زمان روش من برای threading کردن دسته بازوی کششی است
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از نکات صرفه جویی در زمان، راه من برای رفع مونتاژ برقی تنش است

15. The EJB servers provide functionality for threading, concurrency, memory management, and security and do these things automatically so as not to burden the application programmer with the details.
[ترجمه ترگمان]کارگزار EJB قابلیت ایجاد threading، همزمانی، مدیریت حافظه و امنیت را فراهم می کند و این کارها را به طور خودکار انجام می دهد تا برنامه نویس برنامه را با جزئیات بار نکند
[ترجمه گوگل]سرورهای EJB عملکردی برای threading، concurrence، مدیریت حافظه و امنیت فراهم می کنند و این کارها را به صورت خودکار انجام می دهند تا برنامه نویسان برنامه را با جزئیات نداشته باشند

پیشنهاد کاربران

[آرایش]
بنداندازی

کلمه فوق دراصطلاح مکانیک یعنی دنده زنی

شیار زنی روی میخ

رشته - رشته ساده



کلمات دیگر: