کلمه جو
صفحه اصلی

skipping

انگلیسی به فارسی

جست و خیز کردن، پریدن، جست زدن، ورجه ورجه کردن، از قلم اندازی، تپیدن، پرش کردن، رقص کنان حرکت کردن، لی لی کردن، بالا و پایین رفتن، سفید گذاردن قسمتی از نقاشی


انگلیسی به انگلیسی

• act of moving forward in a series of light jumps; act of leaping lightly

دیکشنری تخصصی

[سینما] پرش تصویر - پرشهای آزاردهنده

جملات نمونه

1. mehri was skipping along the sidewalk
مهری در پیاده رو لی لی می کرد.

2. the children were skipping in the park
بچه ها در پارک جست و خیز می کردند.

3. to strengthen themselves, boxers do (rope) skipping
مشت بازها برای تقویت خود طناب بازی می کنند.

4. The little girl ran off, hopping and skipping as she went.
[ترجمه ترگمان]دخترک دوید، و در حین رفتن، جست وخیز کنان و جست وخیز کنان از اتاق بیرون رفت
[ترجمه گوگل]دختر کوچولو وقتی به آنجا می رفت، پرت می کرد و با پریدن و پریدن می دوید

5. Lambs were skipping about in the fields.
[ترجمه ترگمان]لمب ها در مزارع جست وخیز می کردند
[ترجمه گوگل]بره ها در زمینه های مختلف پرتاب می شوند

6. The lambs were skipping about in the fields.
[ترجمه ترگمان]لمب ها از این طرف و آن طرف جست وخیز می کردند
[ترجمه گوگل]بره ها در زمینه های مختلف پرش داشتند

7. They saw the man with a little girl skipping along behind him.
[ترجمه ترگمان]مردی را دیدند که از پشت سر او جست وخیز می کرد
[ترجمه گوگل]آنها مردی را دیدند که دختر کوچکی را پشت سرش پرید

8. The teacher kept skipping from one subject to another so it was difficult to follow what he was saying.
[ترجمه ترگمان]معلم از یک موضوع به موضوع دیگر می پرید، بنابراین پی گیری آنچه می گفت مشکل بود
[ترجمه گوگل]معلم از یک موضوع به سوی دیگر فرار کرد، به همین خاطر دشوار بود که به آنچه که گفته شد پیروی کند

9. If your dad finds out you've been skipping school, he'll go ballistic.
[ترجمه ترگمان]اگه پدرت بفهمه که تو مدرسه رو ترک کردی، اون دیوونه میشه
[ترجمه گوگل]اگر پدر شما متوجه شده است که شما مدرسه را پرتاب کرده اید، او به توپخانه می رود

10. Skipping is one of the most enjoyable aerobic activities.
[ترجمه ترگمان]صرف نظر کردن از این، یکی از most فعالیت های aerobic است
[ترجمه گوگل]Skipping یکی از لذت بخش ترین فعالیت های هوازی است

11. Sports players often train by skipping.
[ترجمه ترگمان]بازیکنان ورزشی اغلب با پریدن ها تمرین می کنند
[ترجمه گوگل]بازیکنان ورزشی اغلب با پرش از آموزش

12. I read the whole book without skipping .
[ترجمه ترگمان] من کل کتاب رو بدون جست وخیز خوندم
[ترجمه گوگل]من تمام کتاب را بدون جست و خیز خواندن

13. She reinvented her own life story, skipping over the war years when she had a German lover.
[ترجمه ترگمان]داستان زندگی خودش را درست کرده بود و سال های جنگ را ترک کرده بود که او یک عاشق آلمانی داشت
[ترجمه گوگل]او داستان زندگی خود را دوباره کشف کرد، زمانی که او یک عاشق آلمانی داشت، در طول سال های جنگ به سر می برد

14. Outside, children were skipping and singing a rhyme.
[ترجمه ترگمان]بیرون بچه ها جست وخیز می کردند و آواز می خواندند
[ترجمه گوگل]در خارج، کودکان پرش و آواز یک قافیه

پیشنهاد کاربران

جیم شدن

از قلم انداختن


اخراج

نادیده گرفتن

میتونه به معنی " طناب بازی " هم باشه
Rope ) Skipping ) : طناب بازی
Skipping - rope : طنابِ طناب بازی

حذف کردن

پریدن
پرش
جست و خیز

لُکه لُکه کردن . با حالتی پران پران راه رفتن


کلمات دیگر: