1. off one's trolley
(خودمانی) احمق،دیوانه
2. The waiter was pushing a laden sweet trolley towards our table.
[ترجمه ترگمان]پیشخدمت با چرخ دستی خوراکی ها را به طرف میز ما هل داد
[ترجمه گوگل]پیشخدمت یک صندلی سبز شیرین به سمت میز ما حرکت کرد
3. They brought breakfast to the room on a trolley.
[ترجمه ترگمان]صبحانه را با چرخ دستی به اتاق آوردند
[ترجمه گوگل]آنها صبحانه به اتاق بر روی یک واگن برقی آوردند
4. You can catch the number 47 trolley from the train station.
[ترجمه ترگمان]شما می توانید تعداد ۴۷ واگن برقی را از ایستگاه قطار بگیرید
[ترجمه گوگل]شما می توانید واگن قطار 47 را از ایستگاه قطار دریافت کنید
5. Oil the trolley, and then it will turn more freely.
[ترجمه ترگمان]با تراموا برویم، و بعد آزادتر خواهد شد
[ترجمه گوگل]روغن ارابه، و سپس آن را آزاد تر تبدیل خواهد شد
6. The trolley came by, dinging noisily.
[ترجمه ترگمان]چرخ دستی به صدا درآمد و سر و صدا کرد
[ترجمه گوگل]واگن برقی وارد شد، سر و صدا زد
7. In a library, books are moved on a trolley.
[ترجمه ترگمان]در کتابخانه، کتاب ها روی یک چرخ دستی گذاشته می شوند
[ترجمه گوگل]در یک کتابخانه، کتابها بر روی یک چرخ دستی منتقل می شوند
8. He crashed the trolley through the doors.
[ترجمه ترگمان]او چرخ دستی را به سرعت از در بیرون برد
[ترجمه گوگل]چرخ دستی را از طریق درها سقوط کرد
9. The waitress rolled the dessert trolley over to our table.
[ترجمه ترگمان]پیشخدمت ظرف دسر را روی میز ما گذاشت
[ترجمه گوگل]پیشخدمت دویچه وله را به میز ما ریخت
10. This shopping trolley has a mind of its own.
[ترجمه ترگمان]این واگن باری، ذهن خودش را دارد
[ترجمه گوگل]این چرخ دستی خرید ذهن خود را دارد
11. We need a trolley.
[ترجمه ترگمان] ما به یه برانکار احتیاج داریم
[ترجمه گوگل]ما به یک واگن برقی نیاز داریم
12. He took a northbound trolley on State Street.
[ترجمه ترگمان]سوار تراموا شد و عازم خیابان State شد
[ترجمه گوگل]او در وسط خیابان دولتی بر روی صندلی های شمالی حرکت کرد
13. On many trains, refreshments are provided by a trolley service.
[ترجمه ترگمان]در بسیاری از قطارها، نوشیدنی به وسیله یک سرویس واگن برقی تامین می شود
[ترجمه گوگل]در بسیاری از قطار ها، بوستان ها توسط یک سرویس چرخ دستی ارائه می شوند
14. Halfway through the talk someone wheeled in a trolley laden with drinks.
[ترجمه ترگمان]در نیمه راه گفتگوی کسی با چرخ دستی که پر از نوشیدنی بود چرخید
[ترجمه گوگل]نیمه راه از طریق صحبت کسی در یک چرخ دستی با نوشیدنی چرخان رانندگی کرد
15. There was an abandoned supermarket trolley in the middle of the road.
[ترجمه ترگمان]یک چرخ دستی سوپرمارکت متروک در وسط جاده قرار داشت
[ترجمه گوگل]در وسط جاده یک وانت سوپرمارکت رها شده بود