کلمه جو
صفحه اصلی

addressing


نشانی دهی، نشانی یابی

انگلیسی به فارسی

نشانی‌دهی، نشانی‌یابی


خطاب به، نشانی دهی، نشانی یابی


انگلیسی به انگلیسی

• method of accessing network resources (computers)

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] آدرس دهی .

جملات نمونه

1. he had the quirk of addressing his wife as "ahmad agha"
او این عادت عجیب را داشت که زنش را ((احمد آقا)) صدا می زد.

2. Addressing customers in their own language helps create goodwill.
[ترجمه ترگمان]پرداختن به مشتریان در زبان خودشان به ایجاد حسن نیت کمک می کند
[ترجمه گوگل]تماس با مشتریان در زبان خود به ایجاد حسن نیت کمک می کند

3. He had a strange quirk of addressing his wife as Mrs Smith.
[ترجمه ایما] او عادت عجیبی داشت که همسرش را خانم اسمیث صدا می زد.
[ترجمه ترگمان]تغییر عجیبی با همسرش به عنوان خانم اسمیث پیدا کرده بود
[ترجمه گوگل]او عجب عجیب و غریب از صحبت با همسرش به عنوان خانم اسمیت بود

4. I was rather daunted by the thought of addressing such an audience.
[ترجمه ترگمان]من از فکر این که چنین جمعی را مخاطب سازم از ترس و هراس بودم
[ترجمه گوگل]من فکر نمیکردم که چنین مخاطبی را مخاطب قرار دهم

5. He always spoke as if he were addressing a public meeting.
[ترجمه محمد] به گونه ای سخن می گفت گویی در یک نشست عمومی سخنرانی می کند
[ترجمه ترگمان]او همیشه طوری حرف می زد که انگار قرار است در یک جلسه عمومی شرکت کند
[ترجمه گوگل]او همیشه مانند او سخن میگفت و به جلسه عمومی میرفت

6. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!

7. Addressing envelopes all day long is dreary work.
[ترجمه ترگمان]نوشتن پاکت های نامه در طول روز کار بسیار ملال آوری است
[ترجمه گوگل]در طول روز پوشاندن پاکت ها کار خسته کننده است

8. What's the correct etiquette when addressing a judge?
[ترجمه ترگمان]در هنگام پرداختن به یک قاضی، اتیکت صحیح چیست؟
[ترجمه گوگل]هنگام رسیدگی به یک قاضی، آداب صحیح چیست؟

9. A woman was addressing the crowd through a loudspeaker.
[ترجمه ترگمان]زنی از بلندگو به جمعیت اشاره می کرد
[ترجمه گوگل]یک زن از طریق یک بلندگو به جمعیت میرفت

10. He is still addressing rallies in his usual tub-thumping, arrogant way.
[ترجمه ترگمان]اون هنوز داره با مشت میزنه تو tub
[ترجمه گوگل]او هنوز هم در تظاهرات معمولی خود، به طرز متکبرانه به تظاهرات می پردازد

11. He was shot dead while addressing an election rally.
[ترجمه ترگمان]او در حین سخنرانی در یک گردهمایی انتخاباتی به ضرب گلوله کشته شد
[ترجمه گوگل]او در حالی که به یک تظاهرات انتخاباتی رفته بود، به ضرب گلوله کشته شد

12. We are committed to addressing this matter thoroughly.
[ترجمه ترگمان]ما متعهد به پرداختن کامل به این موضوع هستیم
[ترجمه گوگل]ما متعهد هستیم تا این موضوع را به طور کامل بررسی کنیم

13. Are the addressing modes provided the same as for data manipulation instructions?
[ترجمه ترگمان]آیا حالت های آدرس دهی مشابه دستورالعمل های دستکاری داده ها هستند؟
[ترجمه گوگل]آیا حالت های آدرس دهی همانند دستورالعمل های دستکاری داده ها ارائه شده است؟

14. Using the thematic approach, plays are performed addressing health issues, thus conveying the message in an accessible form.
[ترجمه ترگمان]با استفاده از رویکرد موضوعی، نمایشنامه هایی برای پرداختن به مسایل بهداشتی صورت می گیرند و در نتیجه پیام را به شکل قابل دسترس منتقل می کنند
[ترجمه گوگل]با استفاده از رویکرد تئاتری، نمایشنامه ها با توجه به مسائل مربوط به سلامت انجام می شوند، بنابراین پیام را در یک فرم قابل دسترسی به اشتراک می گذارند

15. Addressing Honderich's work on its own terms, one must question whether he demonstrates the complete vacuity of Conservative thinking.
[ترجمه ترگمان]پرداختن به کار Honderich در شرایط خاص خود، باید این سوال را مطرح کرد که آیا او نمایش کامل تفکر محافظه کارانه را نشان می دهد یا خیر
[ترجمه گوگل]با توجه به کارهای هنری خود، با توجه به شرایط خاص خود، باید سوال بپرسید که آیا وی خلاء کامل تفکر محافظه کار را نشان می دهد

پیشنهاد کاربران

توضیح دادن، توصیف کردن، معرفی کردن

پرداختن
addressing any funding gaps in the cost of research
پرداختن به هر شکاف مالی در هزینه تحقیق ( بررسی کردن شکاف های مالی در هزینه تحقیق )

. . addressing a specific workload. . .
بارکاری ویژه ای را اجرامی کنند.

اجراکردن

تصویب کردن


رفع

برطرف سازی

پرداختن، رویارویی با

رسیدگی ( به ) ، نظارت ( بر )

خطاب کردن

مخاطب قرار دادن

پرداختن

addressing ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: نشانی‏دهی
تعریف: 1. در زمینۀ نرم‏افزار، فرایند تعیین مکان یک خانه معین از حافظه|||2. در زمینۀ کاربرد، فرایند تعیین محلی در یک شبکۀ ارتباطی که باید پیامی به آنجا برود


کلمات دیگر: